شورش آزادی های فردی در بی مسئولیتی اجتماعی
طبق اصل هشتم قانون اساسی که امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه ای همگانی دانسته است، باید با حمایت جامع، دقیق و کارآمد از آمران به معروف و ناهیان از منکر، از درون اجتماع به تنظیم فرهنگ و کنترل ضدارزش ها اقدام نمود.
به گزارش خبرنگاران پویا، پدید آمدن حوادث اجتماعی تلخ و ناگوار به هیچ عنوان بدون ریشه های فرهنگی و جهان بینی حاکم بر جامعه نیست. اینکه با الزام و ساختارهای قدرت نمی توان انسان را در چارچوب خاصی از فرهنگ و سبک زندگی قرار داد از طرفی در تاریخ حیات انسانی و تجربه زندگی او در کره خاکی ریشه دارد و از طرف دیگر منابع دینی به وضوح به حاکم بودن اصل حریت و آزادگی انسانی در مقابل بردگی و تحت قیمویت قرار گرفتن دیگران حکم داده است:
«وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَیْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً »(نهج البلاغه، صبحی صالح: ص401)
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنْهَا فَلَیْسَ فِیهِ كَثِیرُ مُسْتَمْتَعٍ أَوَّلُهَا الْوَفَاءُ وَ الثَّانِیَةُ التَّدْبِیرُ وَ الثَّالِثَةُ الْحَیَاءُ وَ الرَّابِعَةُ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ الْحُرِّیَّةُ.»(الخصال: ج1، ص284)
لیکن عده ای هنوز در پی تجربه برخی اصول فکریِ شکست خورده تمدن غرب در حاکم نمودن آزادی افسارگسیخته فردی و محبوس نمودن تمامی امور مهم و کلان اجتماعی تحت این مفهوم بزک شده و منسوخ هستند. از دیدگاه نظام سرمایه داری و غربی مبدأ آزادی دارای مفهومی اثباتی است که ریشه در رویکرد اومانیستی غرب و حق مالکیت مطلق انسان بر خویش دارد. لذا هر انسانی مبتنی بر این دیدگاه آزاد و دارای اختیار مطلق است برای تصرف در تمام اعیان و حقوقی که جزء ملک او به حساب آمده و بر آنها تلسط دارد. چنین تفکری نسبت به آزادی در غرب ریشه در مجموعه پدیدهای اجتماعی- سیاسی دورانی دارد که بشر غربی را با یک بحرانی فکری و تزلزل اعتقادی نسبت به مفروضات ذهنی و اعتقادات قلبی روبه رو ساخت. این انقلاب فکری که جهان بینی نوینی را نسبت به هویت فکری سابق او، به ارمغان آورده بود، در نتیجه پایه های هرنوع تلاش علمی را بر پایه شک در مقبولات و بدیهیات گذشته قرار می داد و موجب نابودی تمامی پایه های اخلاقی و اعتقادی انسان غربی شد. پس از این شرایط آزادی فکری و فردی تمامی مسلمات فکری او را به باد داد و هیچ حقیقت برتری که بتوان به آن اتکا نمود باقی نگذاشت.
سریان رهاشدگی انسان غربی از تمام ساختارهای فکری گذشته وی را حریص و جری در مال اندوزی، قدرت طلبی، دست اندازی به حقوق دیگران و در نهایت تجمیع و انحصار تمام منافع برای خود، نمود. از اینجا بود که پایه های لیبرالیسم در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بشری غربی ریشه دواند.
اما از دیدگاه اسلام آزادی به معنای مطلق رهایی انسان از قید و بند سلطه دیگران و «خود» است، لذا شریعت اسلامی اجازه نمی دهد تا انسان هر نوع سبک زندگی را برای خود برگزیند زیرا بنا ندارد برخلاف اندیشه غربی انسان را از سلطه دیگران رهانیده و به سلطه و اسارت خویش درآورد. اسلام آزادی انسان را با عبودیت خداوند پیوند می زند. انسانی که به نام آزادی در عمل خود رها شود، سبک حیاتی همچون حیوان می یابد که فارق از دین و مذهب پذیرفتنی برای هیچ انسانی نیست. زیرا انسان فی نفسه تمایل دارد بر اراده و اختیار خود تسلط داشته باشد درحالی که سبک آزادی غربی انسان را به قهقرایی سوق می دهد که هیچ تسلط و اختیاری بر اراده خود نداشته باشد. نمونه ای که می توان از عدم تسلط بر اراده و اختیار در آزادی غربی مطرح نمود، تلاش حکومت آمریکا برای منع شراب خواری و شکست در این سیاست به دلیل مقاومت اجتماعی است. ( متمم هجدهم قانون اساسی ایالات متحده مصوبه 19 ژانویه سال 1919 کنگره آمریکا که طبق آن تولید و فروش مشروبات الکی ممنوع اعلام شد و در اصلاحیه بیست و یکم واگردانی شد.)
لیکن دستگاه قانون گذاری اسلامی و به اصطلاح فقه حکومتی در شریعت اسلام، نوعی از مبانی اندیشه را به بشر هدیه داده است که توأمان آزادی کارآمد و مفیدی را ضمن مسئولیت اجتماعی وی تعریف و تنقیح می نماید. در این دستگاه فقاهتی هیچ انسانی نمی تواند با سوء فهم و استفاده از مفاهیم مقدس و عمیقی همچون آزادی تعریف مطلقاً فردی از اعمال خود داشته باشد و دیگران را از توجه، اعمال نظر و عمل پیرامون فردی ترین حالات و سکنات خود نهی کند.
ابتناء فقاهت حکومتی بر ملاحظه اثرات اجتماعی جزئی ترین و فردی ترین افعال و عملکرد آحاد اجتماع است. از این منظر چون عمل انسان در شبکه بهم پیوسته اعمال اجتماعی که بر یک دیگر اثر مستقیم دارند ملاحظه می شود،حتی نوع لباس پوشیدن که شخصی ترین عمل یک انسان است نیز دارای آثار اجتماعی است لذا فرد نمی تواند مطلق العنان در این مورد نیز عمل کند و به هر صورتی که آزادی عنان گسیخته اش حکم کرد در جامعه ظاهر شده و امنیت فکری و روانی دیگر کنشگران اجتماعی را به مخاطره بیاندازد. حقیقتاً جامعه امروز ما با شورش های مداوم آزادی های خشن و غیرمنضبط علیه امنیت فکری و سلامتی اجتماعی روبه رو است.
پدیده اجتماعی تمایل به کم پوششی و بد پوششی از جمله این شورش ها و طغیان های فردی علیه اجتماع است که جزء با احیاء مسئولیت پذیری اجتماعی در قالب اصول و دستورات مهم فقه حکومتی همچون امر به معروف و نهی از منکر قابل کنترل و اصلاح نخواهد بود.
امروز لازم است مکانیزم های فرهنگ ساز از طرفی به تفهیم و آموزش معنای حقیقی از آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی پرداخته و ابعاد اثرات اجتماعی عمل یک فرد در اجتماع را گوشزد نماید و از طرف دیگر طبق اصل هشتم قانون اساسی که امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه ای همگانی دانسته است، با حمایت جامع، دقیق و کارآمد از آمران به معروف و ناهیان از منکر، از درون اجتماع به تنظیم فرهنگ و کنترل ضدارزش ها اقدام نماید. در غیر این صورت اگر مفاهیم کهنه ولی خوش آب و لعابی همچون آزادی به شیوع فرهنگ های آسیب زا همچون بی حجابی، بی مسئولیتی نسبت به یکدیگر، انزوای صبغه های دینی و… دامن زد و آن را تبدیل به الگوهای رفتاری عمومی نمود مسلماً هیچ اعمال قدرت و قوه قهریه ای نمی تواند با آن مبارزه سخت داشته باشد.
** دکتر بهنام طالبی طادی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)