شهری که مورد هجوم بتون است رویداد محور نمی شود
ارتباط میان اقتصاد به عنوان یک بعد آماری خشک از زندگی جامعه با فرهنگ و هنر به عنوان بعد نرم، شاید سخت و دشوار باشد، اما اقتصاد فرهنگ و هنر موضوع مهم و اساسی امروز اجتماع به حساب میآید. چراکه در ارتباط میان اقتصاد با فرهنگ و هنر، تولید، ستانده و بستانکار، اشتغال و عایدی کالاهای فرهنگی مطرح نمیشود، هرچند که این موضوعات مهم هستند، اما اصل به حساب نمیآیند.
تقاضای فرهنگی، دسترسی و انتخاب کالای فرهنگی و ترجیح مصرفی جامعه، موضوعات مهم تر و اولویت دار چنین اقتصادی به حساب میآیند، از سوی دیگر در مباحث توسعه ای در کشور و جامعه، توسعه فرهنگی یک اصل اساسی است که اقتصاد فرهنگ و هنر به عنوان یکی از بسترسازهای این توسعه عمل می کند.
کالاهای فرهنگی عمدتا کالاهای هویتی هستند
محمدجواد عیدی- رییس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان معتقد است؛ اقتصاد فرهنگ و هنر یک درآمد پایدار از طریق کالاهای هویتی است و با چنین اقتصادی است که میتوان خود را جهانی کرد، چراکه کالاهای فرهنگی عموما کالاهای هویتی بوده و با شاخص زیست پذیری انسانی نیز همخوانی دارد و کالایی مانند سینما، صنایع دستی، تئاتر و … که دارای شاخص زیست پذیری و انسانی هستند اقتصاد فرهنگی هنری محسوب می شوند.
او یکی از اهداف فرآیند جهانی شدن را تبدیل ظرفیت بومی به امری جهانی میداند، هدفی که به کمک اقتصاد هنر میتواند محقق شود. این اتفاق نیازمند اتصال بازار اولیه به بازار ثانویه است و این موضوع موجب میشود تا مولد، سلایق مخاطبش را ببیند و متناسب با نگرش او، هنری را بسازد در نتیجه خلاقیتهای هنری ارتقا پیدا کرده و دیگر با فرآیندی مواجه نمیشویم که 400 سال بدون دلیل شکل گرفته باشد این در حالی است که صفویه با اقتضائات زمانی و مکانی خود اقتصاد هنر را شکل داد و آنها نتوانستند چرخه بازار اولیه و ثانویه را درست تکمیل کنند.
آلمان چگونه خلاقیت فرهنگی را به جامعه اش تزریق کرد؟
این استاد دانشگاه فرهنگ و هنر اصفهان، آمارهایی از کشور آلمان ارائه میکند “آالمان 55 میلیارد یورو درآمد ناشی از صنعت خودرو سازی دارد این در حالی است که درآمد اقتصاد خلاق یعنی اقتصاد فرهنگ و هنر آن 66 میلیارد یورو است، جالب این است که از این طریق نه اقلیم را از دست می دهد، نه آلودگی ایجاد می کند و نه بر اساس آن مجبور می شود برای کسب درآمد فضا را از بین ببرد و شهر فروشی کند و از همه مهم تر خلاقیت فرهنگی را در جامعه تزریق می کند. همچنین آمریکا از این طریق 869 میلیارد دلار درآمدزایی دارد و شاخصهای پایداری خود را این گونه تقویت میکند.”
او براین باور است که اثر هنری رابطه ای بین مولد اثر و مخاطب اثر است. اگر مخاطب اثر را از اثر بگیرید هنرمند، بدون ارتباط، خلق می کند و انگیزه و انگیزش را نمی شناسد.
عیدی تاکید دارد که اصفهان در حوزههای تئاتر، سینما، نگارگری، نقاشی و هر شاخهای از هنر قابلیت دارد، فقط کافی است که این قابلیتها به روندهای جهانی متصل شوند. باید تسهیلگری صورت بگیرد که مولدهای اثر در اصفهان بتوانند بازارهای اولیه خود را به بازار ثانویه متصل کنند.
میان رویداد و برنامه تفکیک قائل شویم
زمانی که از او در مورد برگزاری جشنواره و رویداد سوال میشود سعی دارد که بین رویداد و برنامه تفاوت قائل شود و به همین خاطر معتقد است؛ رویداد از نظر من یعنی چیزی که در بستر جامعه مدنی شکل میگیرد. برنامه چیزی است که از مقامی یا ارگانی مطرح می شود. یک برنامه می تواند قابلیت رویداد شدن داشته باشد به شرط این که خود حوزه های مدنی آن را شکل دهد.
سیستم شهرسازی در خلق رویداد مهم است
رییس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهردای اصفهان همچنانی که میان رویداد و برنامه تفکیک قائل میشود از یک حرف اساسی در مورد شهرهای رویداد محور میگوید: حرف اصلی این است که در شهرهایی باید انتظار رویداد داشت که آغوششان به لحاظ کالبدی باز باشد. برای شکل گیری رویداد نمی شود یک شهر را مورد هجوم بتون قرار دهیم و انتظار داشته باشیم در لایه هایش رویداد شکل بگیرد. مثل مرکز جهان نما که گرچه در مرکز شهر واقع شده، ولی نمی تواند مردم را به خود جذب کند، اگر بتوانیم در سیستم شهرسازی جا بیندازیم که طراحی شهری و نوع شهرسازی در خلق رویدادها بسیار موثر است، آنگاه هزینههای فرهنگ سازی کاهش پیدا خواهد کرد و اقتصاد شهری رونق میگیرد.
چهارباغ؛ محور رویدادپذیر
عیدی برای مثال یک محور رویداد پذیر از چهارباغ نام میبرد، چهارباغی که به قول او هنگام ساخت بیرون از شهر بوده، اما وقت ساختن پشتش اندیشه به کار گرفته شده است. او میگوید:ساخت چهارباغ با حساب و کتاب بوده و به همین دلیل است که بعد از ۴۰۰ سال ستون فقرات اصفهان میشود، هر تفکری آن را ساخته بر روی آن فکر و به این وسیله به توسعه پایدار شهری کمک کرده، با ساخت این محور و پل الله وردی خان رونق به بخش جنوبی زاینده رود تزریق شده است و میل توسعه شهری پس از 400 سال را به سمت جنوب کشانده است.
او فضای کالبدی خیابان چهارباغ را تشریح و اینگونه بیان میکند که “مگر میشود شما از چهارباغ عبور کنید و میل به مکث نداشته باشید، طراحی چهارباغ به تمام طبقات اجتماعی فرصت دیده و شنیده شدن داده است به عنوان نمونه در این محور جشن گل و آب پاشان برپا می شده و مردم را به خود جذب می کرده است. فضای کالبدی باید جوری ساخته شود که آغوش آن برای ایجاد رویداد باز باشد همانند میدان نقش جهان که لایه های پنهانی دارد و با هر بار دیدن قابلیت خواندن جدیدی پیدا میکند.”
به گزارش ایسنا، عیدی براین باور است که، “شهری که آغوشش برای شکل گیری رویداد باز نباشد باید هزینه برای برنامه های مختلف بپردازد تا مردم دور یکدیگر جمع شوند چون جایی برای این که مردم خود همدیگر را در آن پیدا کنند وجود ندارد.”