شهرداری ناچار از اداره باغ کتاب است

مدیرعامل باغ کتاب تهران می‌گوید علی‌رغم میل باطنی، شهرداری تهران ناچار از اداره مجموعه باغ کتاب است و هیچ مجموعه‌ای در بخش خصوصی توان تامین هزینه‌های این مرکز را ندارد.

 باغ کتاب تهران با عنوان بزرگترین پروژه فرهنگی ایران و بزرگترین کتابفروشی مسقف جهان در روزهای آتی افتتاح می‌شود؛ پروژه‌ای که نمونه آن را تنها می‌توان در مقیاس جهانی و در اشل‌های اروپایی دید.به بهانه این افتتاح و نیز آنچه در این پروژه پس از افتتاح به مخاطبان ارائه خواهد شد، به گفتگو با سید مجید حسینی، مدیرعامل موسسه نشر شهر و باغ کتاب تهران پرداختیم و از او درباره حاشیه و متن اداره این مرکز سوال کردیم. متن این گفتکو در ادامه از نگاه شما می‌گذرد.* در مسیر عبور از سالن‌های باغ کتاب تا برسم به دفتر شما، نگاهی به مجموعه باغ کتاب انداختم. به نظرم آنچه دیدم شبیه پروژه‌ای نبود که بخواهد کمتر از پنج روز دیگر افتتاح شود. حالا سوالم این است که باغ کتاب واقعا تا چه اندازه مهیای افتتاح است؟ دوستان حوزه فرهنگ و رسانه با یک پروژه عمرانی نسبت دوری دارند و در نهایت به دلیل نداشتن مناسبات عمرانی، مانند شما دچار چنین تصوری می‌شوند. خیلی از کارها در یک پروژه عمرانی یک حرکت زنجیره‌ای است و هر چیزی در موقع خود نتیجه می‌دهد. به همین خاطر من نگرانی از باب افتتاح این مجموعه در پنجم اردیبهشت ماه ندارم.همه در حال انجام کار خود هستند و در نهایت افتتاح هم می‌شوند. اما یک مساله را باید توضیح بدهم و آن اینکه پروژه‌هایی با این اندازه که تحقیقا بزرگترین پروژه فرهنگی کشور به شمار می‌رود اصولا همیشه زنده هستند و هرگز پایان ندارند. این پروژه‌ها همواره در حال تکمیل خود هستند. با این وصف باغ کتاب الان در وضعیتی است که مردم می‌توانند از آن استفاده کنند. اما باغ کتاب یک پروژه زنده است و دائما در حال آپدیت شدن است. با همین اعتبار می‌گویم که باغ علم ما در بخش کودک آماده افتتاح است و افتتاح هم می‌شود اما سه سال دیگر آن را به کلی تغییر می‌دهیم و تم جدیدی برایش در نظر خواهیم گرفت.* روز پنجم اردیبهشت چه بخش‌هایی از این پروژه افتتاح می‌شود؟ باغ کتاب دو بخش مهم و اصلی دارد. یکی بخش کتاب و دیگری باغ علم. بخش کتاب شامل دو بخش خردسال و کودک و نوجوان و بخش بزرگسال و عمومی است. هر دوی این بخش‌ها را در روز پنجم اردیبهتش افتتاح می‌کنیم. در بخش دوم که باغ علم ماست، پروژه سه فاز دارد. بخش دو تا هشت سال، بخش هشت تا دوازده سال و بخش دوازده تا هجده سال که ما در روز افتتاحیه دو فاز پایانی را افتتاح می‌کنیم.در بخش علم باشگاه‌هایی مانند روباتیک نیز راه می‌افتد. بخش اسباب‌بازی‌ها نیز در این روز افتتاح می‌شود و همچنین آکادمی باغ کتاب که کارش آموزش‌های غیر مدرسه‌ای از طریق پادکست و ویدئو کست و انیمیشن است نیز افتتاح می‌شود. برای همه این بخش‌ها کتاب‌هایی مطابق آن‌ها نیز تهیه کردیم که بعد از بازدید، بچه‌های می‌توانند خریداری‌شان کرده و مطالعه کنند. این مجموعه نیز شامل ۳۰ جلد کتاب خواهد بود که در افتتاحیه رونمایی می‌شود. همچنین بخش ویژه موسیقی نیز برای ایجاد رابطه نرم میان کودکان و کتاب طراحی شده است. در این بخش همه اشعار کتاب‌درسی کودکان با موسیقی همراه شده است که این کار را آقای محمد رضا علیقلی انجام داده‌اند. از حدود ۱۵ روز پس از افتتاحیه نیز برنامه حضوری ما نیز در باغ کتاب آغاز می‌شود. یعنی یک روز در میان برنامه‌های ویژه علمی داریم و در کنارش هفته فیلم نیز در باغ کتاب از اواخر خرداد برگزار می‌شود. اسم این برنامه را هم هفته فیلم اروپا گذاشته‌ایم که بسیار مفصل خواهد بود.* شما برای این حجم از برنامه دغدغه مخاطب ندارید؟ واقعا فکر می‌کنید این حجم از مخاطب برای کتاب و برنامه‌های علمی در سطح کودک و نوجوان در تهران وجود دارد؟ به این فکر کرده‌اید که اینجا چطور قرار است در دسترس باشد و مردم خودشان را به اینجا برسانند؟ در طراحی اینجا به صورتی اصولی به یک مترو و پارکینگ بزرگ فکر شده است. مترو در ایستگاه حقانی به ما می‌رسد و در کنار مجموعه پارکینگی با ۱۲۰ هزار متر زیربنا افتتاح می‌شود. ما به سمت این نرفتیم که مردم در این اراضی پارک کنند. اگر با مترو آمدند که با ۲۵ شاتل‌ به سمت باغ کتاب می‌آیند و اگر با خودرو آمدند، پس از افتتاح پارکینگ در چند ماه آینده، از بزرگراه همت وارد پارکینگ شده و پیاده به ما ملحق می‌شوند. پایه طراحی این مرکز استفاده نکردن از خودرو در اراضی آن بوده است. اینجا جایی است برای راه رفتن و پیاده روی* جناب حسینی سیستمی که باغ کتاب برای تهیه و ارائه آثار ناشران در نظر گرفته چیست؟ ناشرانی هستند که عنوان می‌کنند که دستشان برای رسیدن به این فروشگاه بسته است. من متوجه نمی‌شوم که دست بسته یعنی چه. اینجا آنقدر بزرگ است که در بخش فروشگاهی آن اگر کل کتاب‌های روز بازار را هم برای فروش بیاوریم باز هم فضا اضافه خواهد آمد. ما اصلا نمی‌توانیم آثار ناشران را نپذیریم. اگر این کار را بکنیم فضای ما خالی خواهد ماند. پس دستمان برای نپذیرفتن و سانسور کردن ناشران بسته است.  محیط ما برای ارائه کل آثار ناشران کشور طراحی شده است.ما در موسسه نشر شهر به عنوان بهره‌بردار موسسه، از سویی خودمان با ناشرانی که فکر می‌کنیم ناشران اصلی کشور هستند تماس گرفته‌ایم که حدود ۱۵۰ ناشر را شامل شده و از آنها درخواست حضور در اینجا را داده‌ایم. برای بقیه هم اگر درخواستی نبوده به این خاطر است که فرصتش نبوده. همه ناشران می‌توانند به موسسه نشر شهر مراجعه و برای حضور در این مرکز تقاضا بدهند.* مدیریت فروش با شماست یا خودشان؟ یعنی شما فضایی اجاره می‌دهید یا کتاب را برای فروش از آنها می‌گیرید؟ مدیریت فروش در این مجموعه با ما یعنی موسسه نشر شهر است. کتاب امانی تحویل و به فروش می‌رسد.* پس چرا در بخش کودک و نوجوان ماجرا شکل دیگری است و مدیریت فروش واگذار شده است؟ ما قصد نداشتیم خودمان متولی فروش کتاب باشیم. دو مزایده اعلام کردیم برای مدیریت دو بخش. در بخش بزرگسال کسی پا پیش نگذاشت. حتی یک موسسه تشکل و یا مجموعه فرم مزایده ما را هم پر نکرد اما در بخش کودک یک مجموعه پا پیش گذاشت.* مزایده شما در چند نوبت آگهی شد؟ طبق قانون در دو نوبت.* شرایط خاصی هم داشت؟ یعنی شرکت در آن تابع شرایط ویژه‌ای بود؟ شرط آن تنها سابقه کارشان بود و طبق آن اداره کل بخش بزرگسال یا خردسال را به دست می‌آوردند. البته می‌دانید که مزایده شرایط قانونی هم دارد مثل سپردن یه مبلغ ودیعه برای شرکت در مزایده* در بخش کودک چنند مجموعه پاکت پیشنهاد برای مزایده دادند؟ یکی دو مجموعه جلو آمدند. واقعیت این بود که هیچ موسسه توان این کار را نداشت و نمی‌توانست اینچنین سرمایه‌گذاری کند. ما حتی برای انعقاد کار، شرایط مزایده را تسهیل نیز کردیم، کف اجاره بها را مثلا به شدت کاهش دادیم اما نتیجه نداد. در بخش خردسال هم که در نهایت یک شرکت برگزیده شد به خاطر حجم کم کارمندان و ارزان‌بودن کتابها بود که یک مجموعه توانست بخشی از کف خواسته‌های ما را متقبل شود و قرار دادهم با وجود نارضایتی از این مساله منعقد شد.در بخش بزرگسال اما همین را هم نداشتیم. لذا با اینکه دوست نداریم خودمان تصدی‌گری کنیم مجبوریم فعلا بخش بزرگسال را خودمان اداره کنیم. حاشیه سود فروش کتاب در بهترین حالت ۱۶ درصد است. این رقم پول آب و برق و گاز و اجاره بهای ما را هم تامین نمی‌کند. تصور کنید برای هفت هزار متر فروشگاه چند کارمند لازم داریم؟ هر کدامشان حداقل برای شما در ماه دو میلیون تومان هزینه ندارند؟ این رقم از سود کتاب در نمی‌آید. پس به ناچار یک نهاد عمومی مثل شهرداری باید این مجموعه را بگرداند.* نمی‌شد این فروشگاه هفت هزار متری تبدیل به هفت فروشگاه هزار متری شود و واگذاری آن صورت بپذیرد؟ نه. رقابت آن‌ها در این موقعیت یکدستی کار مجموعه را زیر سوال می‌برد. من بسیار مقاومت کرده‌ام که در اینجا کاری انجام نشود که با سایر بخش‌ها همخوانی نداشته باشد. مثلا کشتی علم ما، سینمای مجموعه و بزرگترین گالری ایران که در این مجموعه است باید از نظر کارکرد با مجموعه فروشگاه‌های کتاب ما همخوانی داشته باشد. اینجا حداقل ۳۵ ماژول بزرگ دارد که تنها سه تای آن‌ها فروش کتاب را شامل می‌شود. همه این ۳۵ بخش باید یکپارچگی‌شان با همدیگر حفظ شود.* حضور در بخش بزرگسال به طور مشخص چقدر سرمایه‌گذاری لازم دارد؟ الان عدد دقیقی را در خاطر ندارم ولی باید بتواند اجاره مکان، هزینه کارمندان و هزینه‌های جاری ما را تامین کند که حدود ماهی سیصد میلیون تومان خواهد بود به نظرم.* الان بخش کودک و شرکت بهره‌بردارش چنین سرمایه‌گذاری انجام داده‌اند؟ خیر. آنجا از بخش بزرگسال کوچکتر است و هزینه‌اش کمتر می‌شود.* شایعاتی مطرح بوده که گویا شرکت «ماه پیشونی» در قالب یک توافق با مدیر سابق مجموعه از این مرکز به صورت رایگان بهره‌برداری می‌کند. این موضوع را تایید می‌کنید؟ خیر. این اتفاق از منظر قانونی نمی‌توانست رخ دهد. قانون می‌گفت باید مزایده برگزار شود و وقتی مزایده هست ما نمی‌توانیم مطالبه‌گر هزینه‌های جاری‌مان نباشیم. دوستان این شرکت حتی گفتند که نظر شورای شهر حمایت از آنهاست اما من مقاومت کردم و گفتم مصوبه شورا مبنی بر ادعای خودتان را بیاورید.* پس دوره قبل تنها یک تفاهمنامه داخلی با مدیریت امضا کرده بودند تا اینجا را رایگان داشته باشند؟ بله. البته آن تفاهمنامه معتبر نیست.* چرا؟ چون امضا نشده بود. آقای اشعری هم امضایش نکرده بود و اصلا ایشان اجازه امضا نداشت چون رسما مدیرعامل اینجا نبودند.* الان در بخش بزرگسال شما هیچ منعی برای ارائه آثار ندارید؟ هیچ منعی نداریم. ما اگر به برخی ناشران مراجعه نکردیم به این دلیل بود که لیستی داشتیم از ناشران فعال و از آن‌ها درخواست حضور داشتیم. هر ناشری که فکر می‌کند حضور در اینجا برایش به صرفه است، می تواند آثارش را برای ارائه به ما عرضه کند.* جناب حسینی با افتتاح این مرکز چند فرصت شغلی در حوزه فرهنگ به شهر تهران افزوده می‌شود؟ هنوز این مساله محاسبه نشده است. این وقتی میسر است که کل فازهای پروژه وارد فضای کار شوند. اما به نظرم بالای چند هزار شغل به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایجاد خواهد کرد.* برای طراحی باغ کتاب شما از چه الگویی بهره برده‌اید؟ در بخش علم یک الگو و در بخش کتاب الگوی دیگری داشته‌ایم. در بخش کتاب من از زمانی که پیگیر بودم به سمت سیستم‌های ایجاد وفاداری حرکت کرده‌ایم. در ایران معروف‌ترین نهادی که اینگونه عمل می‌کند کانون پرورش فکری کودکان است. در خارج از ایران هم مجموعه‌های فراوانی به این سمت رفته‌اند. در بحث کتاب چهار عمل داریم. تولید که کار ناشر است. توزیع که کار موزع است. تبلیغ که کار رسانه‌هاست و افزایش مصرف که کار آموزش و پرورش است.ما حس می‌کنیم که مسئولیت این مجموعه افزایش مصرف کتاب است. مساله ما اینجا توزیع و فروش نیست کما اینکه افزایش ویترین نیز تنها به تولید کمک می‌کند و نه مصرف. الگوی ما در اینجا الگوی مجموعه‌هایی است که می‌خواهند مصرف کتاب را زیاد کنند که در دنیا بر عهده آموزش و پرورش است. مجسمه‌سازی، ساخت بازی با کتاب و ایونت‌سازی‌ها ما همه در راستای افزایش مصرف کتاب است و نه فروش آن. وقتی من کاری کنم که دانش آموز تهرانی بخواهد بیشتر کتاب بخواند آن سه بخش هم رونق می‌گیرند. استراتژی ما افزایش علاقه به کتاب است نه تبلیغ و توزیع و فروش. ما حداکثر در اینجا کمی وارد موضوع تبلیغ می‌شویم که تازه همین هم نیاز نیست.در سفری که به کانادا داشتم وقتی از مجموعه باغ علم آنجا سوال کردم که شما چطور بچه‌ها را علاقه‌مند به کتاب می‌کنید گفتند که برای استخدام هر معلم، دولت او را موظف می‌کند دو سال دوره فن بیان قصه با شیوه‌های قصه‌خوانی را بیاموزد. وقتی مساله معلم قصه‌خوانی باشد مساله دانش آموز قصه می‌شود و وقتی این رخ داد مساله‌شان خود به خود کتاب می‌شود. در این نظام آموزشی سرانه مطالعه ۴۵ دقیقه است. در سیستم ما که بچه‌ها را از مطالعه متنفر می‌شوند سرانه مطالعه می‌شود ۵ دقیقه.ما نمی‌خواهیم فروشگاه یا ناشر مهمی باشیم اما برایمان مهم نیست. الان و در حال حاضر اینججا بزرگترین فروشگاه کتاب دنیاست اما این هم برای ما اهمیت ندارد و این بزرگترین بود در سرانه مطالعه ما تاثیری نمی‌گذارد. آنچه اهمیت دارد تبدیل کردن کتاب به عنوان مساله نوجوانان است تا برای رفعش به خرید و مطالعه کتاب روی بیاورند.* و در بخش علمی الگوی شما چه بوده است؟ در جهان الان ۳۶۰۰ «science center» داریم که ۶۰۰ موردش در آمریکاست. من ۳۰ مرکزش را دیده‌ام. از این میان به یک همگرایی رسیدم و الگویی ترکیب شده از مراکز دایر در کانادا و اروپا را در ایران طراحی و اجرا کردیم. به طور مشخص مرکز علم نیمو در هلند، مرکز علم سیتو دو سینس در پاریس و مرکز علم کوزموکاشی در بارسلونا به ما بسیار نزدیک هستند واین نزدیکی بیشتر از حیث اقلیمی است. در این مرکز می‌خواهیم بگوییم علم یکسری دستورالعمل خشک نیست بلکه مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های به در بخور است.
0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید