شهدای ایرانی مقاومت عراق چه کسانی بودند؟
شهدای مقاومت ایرانی طی چهار سال گذشته یعنی در سالهای اوج درگیری مردم عراق با تروریستهای تکفیری، در شکلگیری، آموزش و پیشروی جریانات مقاومت در میان مردم عراق نقش اثرگذاری داشتند.
به گزارش خبرنگاران پویا، در روزهایی که سخن از آزادی کامل موصل و پاکسازی عراق از عناصر تروریستی و تکفیریها در صدر اخبار جهان قرار گرفته است، بار دیگر رشادتها و جانفشانیهای رزمندگان مقاومت که در صحنه جهاد با دشمنان اسلام در جبههها حاضر شدند و با خون خود مانع پیشروی تروریستها شدند، مرور میشود. شهدا، جانبازان و رزمندگانی که با شجاعت در صحنه مبارزه خوش درخشیدند و رؤیای خوش تصرف عراق را برای تکفیریها به کابوس مرگ تبدیل کردند.
سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم چهلمین روز شهادت سردار شعبان نصیری نیز با بیان پیروزی گروههای مقاومت در عراق و با اشاره به حضور فعال سرداران با تجربه ایرانی در کنار ملت عراق گفت: تقدیر الهی این بود که اولین سردار شهید جمهوری اسلامی ایران در خدمت به مردم عراق و برای حمایت از مردم عزیزی که سالهای طولانی مورد ظلم و ستم واقع شدهاند و امروز درگیری فتنهای خطرناکتر از بعث و بلایی بزرگ و سهمگین که قابل مقایسه با تهدیدات بشریت تا به امروز نبوده و وحدت عراق و امنیت جهان را با خطر مواجه کرد، شهید تقوی باشد. شهید تقوی آشنای مردم عراق بود و در دوران غربت مجاهدان عراقی آنها را حمایت کرد. شهادت شهید تقوی بیش از آنکه مردم ما را عزادار کند، مردم عراق را عزادار کرد.
فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه در این روزها که در آستانه پیروزی بزرگ مردم عراق هستیم، سرداری با همان خصوصیات و نامآوری به شهادت رسیده، خاطرنشان کرد: شهید نصیری که از خدمتگذاران مجاهدان عراقی بود و بیش از 30 سال آنان را در شرایطی سخت همراهی کرد، از موسسان شجره طیبه سپاه بدر بود که مملو از شهدای بزرگی است که تحت زعامت علمای عراق، خدمات بزرگی انجام داد. شهید نصیری در تاسیس سپاه بدر تا زمان شهادتش همراه بود و انسان باید اینگونه درس وفاداری را یاد بگیرد.
او ادامه داد: در این روزها که در آستانه پیروزی بزرگ مردم عراق هستیم، سرداری با همان خصوصیات و نامآوری همچون شهید تقوی به شهادت رسیده است؛ شهید نصیری که از خدمتگزاران مجاهدان عراقی بود و بیش از 30 سال آنان را در شرایطی سخت همراهی کرد، از مؤسسان شجره طیبه سپاه بدر بود که مملو از شهدای بزرگی است که تحت زعامت علمای عراق، خدمات بزرگی انجام داد. شهید نصیری در تأسیس سپاه بدر تا زمان شهادتش همراه بود و انسان باید اینگونه درس وفاداری را یاد بگیرد.
تلاشهای بزرگ جریان مقاومت در عراق که طی چند دهه در این کشور سازماندهی شدند، و اتحاد این نیروها پیروزی بزرگ موصل را به همراه داشت. پیروزی که سرداران مقاومت جمهوری اسلامی نیز وزن سنگینی را در آن ایفا کردهاند. در ادامه معرفی چند تن از مهمترین شهدای مقاومت ایرانی که طی 4 سال گذشته یعنی در سالهای اوج درگیری مردم عراق با تروریستهای تکفیری، در شکلگیری، آموزش و پیشروی جریانات مقاومت در میان مردم عراق نقش اثرگذاری داشتند و در این مسیر نیز به شهدای مدافع حرم اهل بیت(ع) و خط مقاومت اسلامی پیوستهاند، مرور میشود:
سردار شعبان نصیری:
سردار شعبان نصیری یکی از مستشاران زبده نظامی ایران در عراق بود. او کادرسازی در میان رزمندگان عراقی، فرماندهی ستاد در سپاه بدر متشکل از مبارزان عراقی و حضور مستشاری در عملیاتهای حشد الشعبی در عراق را در کارنامه جهادگرانه خود دارد. شهید نصیری در روز جمعه 5 خرداد ماه 96 مصادف با شب اول ماه مبارک رمضان در عملیات آزادسازی غرب موصل توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. شعبان نصیری از اهالی شهرستان کرج در استان البرز پس از نزدیک به 38 سال مجاهدت در میادین جبهههای جنگ تحمیلی و عرصه دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در عراق سرانجام به یاران شهیدش پیوست. او از جانبازان 8 سال دفاع مقدس هم بود و در دفاع از حرم اهل بیت(ع) دچار مجروحیت شده بود که پس از اندکی مداوا مجدداً وارد عراق شد و در دفاع از حریم امامان معصوم(ع) در عراق به شهادت رسید. از وی دو فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده است.
شهید نصیری از همان ابتدای تشکیل سپاه در سال 58 وارد سپاه شد و نیروی زمینی را برای محل خدمتش انتخاب کرد و با شروع جنگ هم در ردههای مختلف از جمله فرمانده دسته، فرمانده گردان، فرماندهی تیپ و… انجام مأموریت کرد. با گذراندن دوره فرماندهی و ستاد سپاه و ارتش بهطور مشترک فعالیت آکادمیک در جنگ را هم شروع کرد و بعد از آن باز هم در نیروی زمینی فعال بود. در دوران هشت سال دفاع مقدس زمانی که تصمیم گرفته شد اسرای عراقی که مخالف سیاستهای صدام بودند یک سازمان رزمی را در ایران تشکیل دهند، اسرای شیعه و سنی ساماندهی شدند و تحت عنوان لشکر بدر مشغول فعالیت شدند. زمانی که سردار نقدی بهعنوان فرمانده این لشکر انتخاب شد و بعدها با افزایش عده و ادوات بهعنوان سپاه بدر شناخته شد، شهید نصیری بهعنوان رئیس ستاد سپاه بدر حکم گرفت و خدمت کرد. در این فعالیتها مسئله کادرسازی دغدغه همیشگی شهید نصیری بود.
در جریانات تروریستی که در عراق و سوریه پیش آمد و خط مقاومت اسلامی به آن سوی مرزها کشیده شد، شهید نصیری جزو اولین نیروهای مستشاری بود که همراه با قاسم سلیمانی و فرماندهان دیگر راهی عراق شد. چون عراق و نیروهای عراقی را میشناخت و با آنها کار کرده بود. ابومهدی بهعنوان یکی از سران ساماندهی سپاه بدر و سایر فرماندهان از او دعوت کردند و او تا روزی که شهید شد در این مسیر حضور فعال داشت. نسبت به عراق احساس عِرق داشت و فکر میکرد اگر روزی با این بچهها بهعنوان یگان رزمی در جبهه عملیات میکرد، امروز هم کنار حشدالشعبی بهعنوان یک نیروی مستشاری حتماً باید انجام وظیفه کند. به فرماندهان بدر و حشد الشعبی مشاوره، کمک فکری، کمک آموزشی میداد و نیروها را ساماندهی و سازماندهی میکرد.
سردار شهید حمید تقویفر:
شهید تقوی از فرماندهان قرارگاه رمضان در دوران دفاع مقدس بود که پدر و برادر گرانقدر وی نیز در دوران جنگ تحمیلی به فیض عظیم شهادت نائل آمده بودند.او در سال 1337 در اهواز به دنیا آمد و در مدارس ابتدایی و راهنمایی منطقه محروم کوت عبدالله درس خواند. برای ادامه تحصیل به دبیرستان سعدی اهواز رفت و در آنجا بود که با آشنایی با مبارزان انقلابی به فعالیتهای سیاسی همراه شهید اسماعیل دقایقی، محسن رضایی و علی شمخانی در گروه منصورون پرداخت.
سردار حاج حمید تقویفر از فرماندهان اطلاعات و عملیات در دوران دفاع مقدس بود که پس از حضور تروریستهای تکفیری در منطقه به عراق رفت و ششم دیماه سال 1393 در منطقه عزیزبلد در سامرا به شهادت رسید. نام «حمید تقویفر» آنچنان ناشناخته بود که کمتر کسی چنین اسمی را شنیده بود. این در حالی بود که این فرمانده ارشد یکی از نوابغ اطلاعاتی دوران دفاع مقدس و از فرماندهان کار کشته بود که در عرصه پیکار با دشمنان چندین مرتبه تا مرز شهادت پیش رفت ولی تقدیر الهی به گونهای رقم خورد که او در کشور عراق به درجه شهادت برسد.
شهید تقویفر سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سازماندهی، آموزش، تشکیل یگانهای عملیاتی و تشکیل کتائب از مجاهدان عراق در دوران دفاع مقدس بود و در مقابله با داعش که با فتوای آیتالله سیستانی صورت گرفت و جوانان شیعه عراقی به سوی جبههها آمدند نقش بسیار برجسته داشت.همچنین شناخت خوبی میان عراقیها و سردار تقوی حاکم بود و او را مانند فرمانده خود دوست داشتند. سرلشکر قاسم سلیمانی وقتی شنیده بود شهید تقوی به عراق رفته از او دعوت به همکاری کرده و او را فرمانده یکی از محورهای شمال سامرا کرد.
کارگاهها و عملیات انتحاری در کربلا و کاظمین از منطقه «جرفالصخر» سازماندهی میشد و در عملیات «جرفالصخر» جاده کربلا تا بغداد پاکسازی شد، شهید تقوی در کنار نیروهای عراقی در عملیات سعدیه و جلودار «عله» نیروهای داعش حضور داشت و دشمنان را از مرزهای جمهوری اسلامی ایران تا پشت رودخانه دجله به عقب راند. سردار تقویفر پس از این عملیات در منطقه «بند» در جنوب سامرا و شمال بغداد برای عملیات بعدی حاضر شد. او فرمانده شجاع میدانی، نیروی متخصص اطلاعاتی و در سازماندهی نیروی مردمی و عشایر کارشناس خبره بود و هیچکس نمیتوانست کار او را انجام دهد. در عملیات سامرا خمپارههای داعش در حرم امامین عسکریین(ع) میآمد و عملیات بند برای پاکسازی این منطقه و بیرون آوردن سامرا از تهاجم نیروهای تکفیری با فرماندهی سردار تقوی صورت گرفت که عملیات بسیار سختی بود و سه روز به طول انجامید تا پاکسازی انجام شد. او روز شنبه 6 دی ماه سال 93 هدف تکتیرانداز تکفیری داعش قرار گرفته و به شهادت رسیده است.
شهید مهدی نوروزی:
شهید مهدی نوروزی اهل کرمانشاه در تاریخ 20 دی ماه 93 و در دفاع از حرمین عسکریین در سامرا توسط گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید در 24 دی ماه 93 در کرمانشاه تشییع و به خاک سپرده شد. حسین نوروزی، برادر شهید مهدی نوروزی در مورد نحوه شهادت او میگوید: «مهدی از یک سال پیش بنابر وظیفهای که داشت برای دفاع از مردم عراق و مقابله با تروریستها بهعنوان نیروی مستشاری عازم عراق شد که یکی از تیراندازان داعش بهسمت ایشان شلیک میکند؛ شهید تا دقایقی نفس میکشیده اما بهدلیل اینکه ایشان دیر به عقب کشیده میشود، به مقام والای شهادت نائل میآید. مریم عظیمی همسر این شهید والامقام نیز در گفتوگو با خبرنگار تسنیم با اشاره به اینکه همسرش فدایی مقام معظم رهبری بود، میگوید: در بهترین لحظات عمرم از زمان عقد تا به آغوش گرفتن تنها فرزندم بنا به خواسته همسرم همواره برای شهادت او دعا میکردم. همسرم نسبت به تربیت تنها فرزندم محمدهادی و نگهداری مادرش بسیار سفارش میکرد. زندگی 32ماهه ما ثمره یک زندگی 20ساله باکیفیت را داشت.
طی اتفاقاتی که سال 88 در کشور رخ داد، شهید نوروزی به همراه جمعی از دوستان به عنوان سرباز ولایت نقش آفرینی کردند و عده زیادی از فتنه گران را دستگیر کردند. از جمله کارهای مهم شهید نوروزی دستگیری عوامل و پلمپ ستاد انتخاباتی قیطریه که به صورت غیرقانونی مشغول پخش برنامه در اینترنت بودند اشاره کرد. نقش آفرینی بسیار پررنگ و تاثیر گذاری که مهدی نوروزی در فتنه داشت، باعث شد که شبکههای بیگانه او را به عنوان حسین منیف اشمر ( برادر سوم محمد و علی منیف اشمر که لبنانی بودند و در مبارزه با اسرائیل به شهادت رسیدند) معرفی کنند و او را مزدور لبنانی خطاب کنند.
مهدی نوروزی چندین مرتبه جهت مبارزه با وهابیت تکفیری به عراق اعزام شد و هنگامی که فرماندهان سپاه قدس نبوغ نظامی و شجاعت کم نظیر او را دیدند، به عنوان فرمانده چند عملیات انتخابش کردند که هیچ کدام با شکست مواجه نشد و در آخر به عنوان فرمانده عملیات ویژه سامرا منصوب شد و در همین مسئولیت در منطقه العوینات در حومه سامرا به فیض شهادت نائل شد.
شهید هادی ذوالفقاری:
سال 1367 بود که محمدهادی ذوالفقاری مصادف با شهادت امام هادی(ع) به دنیا آمد. مداحی میکرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را میگفت. اخلاص او زبانزد رفقا بود. هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد. زیرا راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درون هادی نبود. از خصوصیات بارز هادی کمک پنهانی به نیازمندان چه در ایران و چه در عراق بوده است که این از اظهارات بعضی نیازمندان بعد از شهادتش روشن شد.
در عراق هم دست از کار فرهنگی برنداشته بود. بچه های حشد الشعبی (بسیج عمومی عراق) از او خواسته بودند برایشان چفیه، پرچم و اقلام فرهنگی تهیه کند. به او اطمینان داشتند. حدود 40 هزار چفیه برای حشدالشعبی خریده بود. سربندهای 20 سانتی متری درست میکرد، اسامی معصومین را با خط زیبا مینوشت و با خودش به نجف میبرد. خیلی دوست داشت به سوریه برود و مدافع حرم حضرت زینب سام الله علیها باشد. ولی خدا برایش دفاع از حرم عسگریین را نوشته بود. بهمن ماه بود. شش روز از آخرین اعزامش میگذشت. هادی به همراه بقیه مدافعین حدود 20 کیلومتر جلوتر از حرم میایستادند و شبها را برای استراحت به حرم باز میگشتند. یک روز ظهر هادی به همراه 20 نفر یک جا مشغول مبارزه بودند که تنها ایرانی آنها هادی بود. یکی از ماشینهای عراق به دست داعش افتاده بود. آن ماشین را بمبگذاری میکنند و میآیند تاعملیات انتحاری انجام دهند. وقتی نیروهای عراقی متوجه میشوند، سه تا آرپی جی به سمت ماشین شلیک میکنند اما چون ماشین ضد زره بوده آرپی جیها به آن صدمه نمیرساند. ماشین به سمت نیروهای عراقی میآید و خود را منفجر میکند و هادی به شهادت میرسد. در روز 26 بهمن ماه 93 در شهر سامرا شهید شده و فدای امام هادی(ع) شد. پیکر مطهر او طبق وصیتش در وادی السلام شهر نجف به خاک سپرده شد.
شهید علی یزدانی:
شهید مهندس علی یزدانی در دوم شهریور سال 1357 در شهر اردبیل و در خانواده ای متدین و محب اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد. پدرش چون در شبهای قدر متولد شد نامش را علی گذاشت تا همیشه زیر سایه ی ائمه اطهار بزرگ شود و علی وار زندگی کند. دوران کودکی را در اردبیل و درشهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی بهمراه خانواده به تهران آمدند و در محله فلاح ساکن شدند. بعد از گرفتن دیپلم درسال1376وارد خدمت سربازی شد. علی در حین خدمت به درس خواندن مشغول شد و با پشتکاری که داشت در کنکور موفق به قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه زاهدان شد. دوران دانشگاه با تمام فراز و نشیبهایش در سال 81 به پایان رسید. شهید علی بعد از 4 سال دوباره راهی تهران شد و ادامه خدمت خود را به پایان رساند و در سال 83 با جذب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور داوطلبانه در نیروی قدس سپاه، در یکی از تخصصیترین و موثرترین فعالیتها اشتغال پیدا کرد. ده سال در این نیرو فعالیت میکرد.
اواخر سال 91 بود که در سوریه جنگ شروع شد و زمزمههای رفتن آغاز شد. خرداد 92 بود که به سوریه رفت و 49 روز در منطقه ماند. یزدانی از دوستان نزدیک شهید محمودرضا بیضایی بود. بعد از بازگشتن از سوریه، زمزمه رفتن به عراق را مطرح کرد. زمانی بود که حرمین عسکریین از سوی مزدوران داعش بشدت تهدید میشد و دوستان اهلبیت(ع) برای دفاع از حریم مقدس ایشان راهی عراق شدند. علی یزدانی سال 93 برای دفاع از حرمین عسکریین سه بار به عراق رفت. در آخرین ماه سال93 برای آخرین بار به عراق اعزام شد. تحویل سال 94 در کربلا حضور داشت و در سوم فروردین ماه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س)درمنطقه عمومی نهروان در جنوب بغداد با آتش پهپادهای آمریکایی شربت شهادت نوشید و از پیکر مطهرش جز تکههایی چند بازنگشت.
شهید حمیدرضا اسداللهی:
شهید پاسدار حمید رضا اسداللهی، متولد بهمن ماه سال 63 در تهران بود. او یکی از اعضای اصلی مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی به شمار میرفت که تاکنون اقدامات و فعالیتهای گستردهای را در عرصههای تربیتی و فرهنگی در کشورهایی چون پاکستان، عراق و لبنان ساماندهی و مدیریت کرده بود. شهید اسداللهی از فعالان و نخبگان حوزه بین الملل بود که ارتباط مؤثر و مستمری با نیروهای جهادی دیگر کشورها داشت. او دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشگاه تهران بود. فعالیتهای فرهنگی مختلفی در کشورهای مسلمان منطقه داشت، قاری برجسته قرآن کریم، محقق و پژوهشگر قرآنی و از بانیان کنگره لقاءالحسین (ع) بود. حضور در جبهه مقاومت، دلیلی شده بود که شهید از یمن، عراق، سوریه، بحرین، پاکستان و افغانستان رفقایی پیدا کند. با وجود اینکه میدان جهاد برای او جغرافیایی به وسعت خط مقاومت اسلامی بود و فعالیت وسیع خود را در کشور عراق انجام داده بود اما نهایتا در حلب سوریه به شهادت رسید. آن هم در ظهر روز 29 اذر 94 به خاطر اصابت ترکش خمپاره به گردن اتفاق افتاد.
با خبر شهادت این شهید والامقام، مراسمی در کشورهای عراق و یمن و پاکستان برای بزرگداشت وی برگزار شد. در مراسم وداع و تشییع پیکر مطهر این شهید مدافع حرم، دوستان عرب زبان او از کشورهای عراق و لبنان نیز حضور داشتند. «سید زمان جواد علی» از جمله دوستان عراقی او بود که برای آخرین وداع با شهید از نجف به تهران آمد. او 6 سال دوست و همراه شهید اسداللهی بود. میگوید: او یک مجاهد در خدمت امام حسین(ع) بود. در عراق برای همه زائرین از نجف تا کربلا و تا کاظمین بدون چشم داشت فقط برای خدمت کار میکرد. ما با هم عهدی بسته بودیم که در ایامی که حمید به نجف و کربلا میآمد، با کمک یکدیگر به زوار امام حسین(ع) خدمت کنیم. بعد اربعین با او تماس گرفتم و گفتم: «امسال کربلا و نجف میآیی؟» گفت: «نه!» من کمی شک کردم و پرسیدم: «کجا میخواهی بروی؟ میخواهی بروی سوریه؟ » گفت: «تقریبا .» پیگیر احوال حمید بودم. حمید بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: «برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم.» آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است.
احسان صدری از دیگر دوستان شهید هم میگوید: حمید دید خود را از مسجد خود، شهر خود و کشور خود توسعه داده بود به مرزهای بین المللی. در عراق، پاکستان، لبنان، یمن، نیجریه و… فعالیتهای مختلف داشت. وقتی خبر شهادتش را به پدر و مادر شهید عماد مغنیه دادند، آنهاهم منقلب شده بودند. در کشورهای مختلف فعالیتهای مختلفی هم داشت. در بحث مدارس شیعه در پاکستان، فعالیت داشت. در لبنان فعالیت فرهنگی در حزبالله داشت. در عراق در موسسات فرهنگی مختلف فعالیت داشت. در طرح «شجره طیبه صالحین» بسیج کشور که در مرکز مطالعات راهبردی و تربیت اسلامی برنامه ریزی شد و در واقع مرکز مطالعات مغز متفکر این طرح بود، نقش داشت. حمید آقا در کانون بین الملل این مرکز فعالیت داشت که کلا دغدغهاش این بود که این این شجره طیبه صالحین که در کشور ما شکل گرفته را هم بتواند در کشورهای دیگر رواج دهد. از جمله در کشورهای لبنان و عراق. با فعالیت حمید آقا الحمدلله در کشور عراق واقعا معجزات زیادی دیدیم. افرادی آنجا تشنه این اطلاعات هستند که بدانند چگونه باید بسیج را تشکیل دهند.