شناخت ایران از دریچه «شعر فارسی»

    کد خبر :29549

رودکی را از جمله شاعران بزرگ شعر فارسی می‌دانند که ظرفیت‌های وسیع شعر فارسی را شناسایی کرد؛ به طوری که شاعران دوره بعد وی، او را با لقب شاعر استاد یا «سلطان الشعرا» یاد می‌کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، یوسف سندی از کارشناسان وابستگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حیدرآباد پاکستان، در مقاله‌ای که آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، به اهمیت مسئله شعر فارسی و نبوغ رودکی در این حوزه پرداخته است.

این مطلب از نظر مخاطبان می‌گذرد:

در شناخت تمدنی، فرهنگی، تاریخی و علمی ایران «شعر» نقش مهمی داشته است. خبرنگار و نویسنده معروف لهستانی «ریشارد کاپوشنسکی» گفته است «آن چیزی که فارس (ایران) را از دویست و پنجاه هزار سال به رنگ خود نگه داشته است، شعر است. با شعر، ایرانیان ماهیت اصلی خود را بیان می‌کنند».

زبان ملی ایران، فارسی است و فارسی در این منطقه از جمله ایران، افغانستان، آسیای میانه و هند تاثیر زیادی داشته است و حدوداً به مدت یک هزار سال زبان رسمی، مجلسی و ادبی شبه قاره، فارسی بوده است و فارسی در این منطقه به حدی تأثیر داشت که اکثر شاعران شبه قاره زبان فارسی را وسیله بیان اظهارات خود قرار دادند.

«میرزا غالب» یا «اقبال لاهوری» بخش مهم سروده‌هایش به زبان فارسی است. تاریخ و قدمت زبان فارسی به قرن‌ها سال برمی‌گیرد. همانند بسیاری از زبان‌های دیگر دنیا در زبان فارسی، اول شعر سروده شد و بعداً نثر نگاشته شد و این موضوع مورد بحث بوده است که اولین شاعر فارسی چه کسی بود؟ اما در خصوص شعر سرایی اسامی پادشاه ساسانی بهرام پنجم، حکیم ابوحفص سعدی، عباس مروزی، حنظله بادغیسی و محمد بن وصیف ذکر شده است.

در این خصوص روایات متعددی ذکر شده است. با این حال نیمه اول قرن سوم هجری را می‌توان دوره آغاز شعر فارسی قلمداد کرد اما اگر دوره طاهر و صفاری را آغاز سرودن شعر فارسی بنامیم، چندان مبالغه نخواهد بود. در دوره سامانی خورشید شعر فارسی طلوع کرد و شاعران باکمالی پا به عرضه جهان گذاشتند که اسامی مهم از آنها رودکی، فردوسی، انوری، مولانا، جامی، خاقانی، رابع خضداری، حافظ شیرازی، شیخ سعدی و عمر خیام هستند.

بعضی وقت‌ها می‌اندیشیم که ایران دارای میراث عظیم تاریخی است که تعداد زیادی از شخصیت‌های بزرگ، شاعر، ادیب، خطاط و نقاش و غیره در این سرزمین دیده به جهان گشودند و بدون شک زبان فارسی با میراث شعری خود بین دیگر زبان‌های جهان با غرور و افتخار ایستاده است.

صاحبان علم برای شعر فارسی چهار دوره ذکر کرده‌اند. در اولین دوره: رودکی، اسدی طوسی، فرخی و فردوسی شاعران با کمالی بودند که از بین آن‌ها رودکی به اولین و فردوسی آخرین آنها بوده است. در دوره دوم خاقانی، انوری، نظامی، حکیم سنائی، مولانا روم و عمر خیام و غیره بودند. تفاوت شعر دوره اول دوم این است که شاعران دوره اول از طبیعت شعر می‌سرودند در تشبیه از اشیای دوروبر استفاده می‌کردند و از اشیای جلوی چشم استعاره می‌گرفتند. شاعران دوره دوم بیشتر تفکر کردند و به خاطر تاثیر عالمان عرب شعرهای فصیح و بلیغ سرودند. در دوره اول سادگی بود و در دوره دوم رنگینی و لطافت.

در دوره سوم سعدی، امیر خسرو و حافظ شیرازی بهترین شعرا بودند. در این دوره غزل سرایی افزایش یافت. در وصف پادشاهان و امیران قصیده‌ها سروده شد. مثنوی‌های عاشقانه بوجود آمدند و قصیده‌های دلپذیر و غزل‌های زیادی سروده شد. در دوره چهارم فیضی، عرضی، نظیری و میرزا صاحب وغیره به وجود آمدند. از این دوره در کلیه سبک‌های شعری ذخیره بزرگی به وجود آمد و در مضمون شعر، باریک بینی و پیچیدگی بیشتری به وجود آمد. همانطور که گفته شد در شناخت تمدنی، فرهنگی، تاریخی و علمی ایران “شعر” نقش مهمی داشته است و شعر در رگ‌های اهالی ایران مانند خون گردش می‌کند.

در مطالعه تاریخ شعر و ادب فارسی در خصوص شعر، داستان‌های جالبی به نظر رسید. در خصوص رودکی گفته می‌شود که وی در سن هشت سالگی حافظ قرآن شد و دارای صدای دلنشینی بود که همراه با داشتن مهارت در موسیقی، شعرهای خوبی می‌سرود. به خاطر همین وی از نزدیکان امیر نصر بن احمد سامانی به شمار می‌رفت و در مزاج او، رودکی به قدری مداخله داشت که با شنیدن یک قصیده‌ رودکی قیام طولانی خود در هرات را خاتمه داد و مجبور شد به بخارا برگردد. ذکر شده است که آن قصیده بر قلب امیر خسرو به نحوی اثر گذاشت که در وسط اجتماع بلند شد و محفل را ترک کرد و جوراب هم نپوشید و سوار اسب شد و همراه لشکر راهی بخارا شد. بعد از ۱۰ مایل توقف کرد. اولین بند آن شعر این است: بوی جوی مولیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی

رودکی از شاعران عظیم فارسی به شمار می‌رود. شاعران دوره بعد وی را با لقب شاعر استاد یا «سلطان الشعرا» یاد کردند. رودکی اولین شاعر فارسی است که ظرفیت وسیع شعر فارسی را شناسایی کرد. او در سبک‌های مثنوی، قصیده، غزل و رباعی شعر سروده است. رودکی شعرهای زیادی سرود. به نقل از یک محقق «رشیدی سمرقندی» رودکی ۱۳۰ هزار شعر سرود. او در دوران جوانی خود مرثیه نیز سروده است که متأسفانه بسیاری از سروده‌های رودکی به ما منتقل نشدند و فقط ۱۰۰۰ شعر او به ما رسیده‌اند.

رودکی «کلیله و دمنه» را نیز به شعر فارسی ترجمه کرده بود. علاوه بر آن وی به موضوعات مختلف چهار مثنوی، غزل و مرثیه نیز سروده است. اکثر شاعران و تذکره نویسان نوشته‌اند که رودکی نیز مانند شاعر یونانی «هومر» نابینا بود. در این خصوص بعضی‌ها گمان می‌کنند او از بدو تولد نابینا بود اما دیگران این تفکر را رد می‌کنند و می‌گویند رودکی در سروده‌های خود از تشبیهاتی استفاده کرده است که اگر کسی از بدو تولد نابینا باشد، نمی‌تواند استفاده کند. به عنوان مثال در یک شعر رودکی گفته است که او پرنده «هدهد» را دیده است و رنگ آن اینگونه است. البته امکان دارد در اثر بیماری بینایی خود را از دست داده باشد. رودکی در اواسط قرن سوم هجری در منطقه «پنج رودک» از توابع «سمرقند» به دنیا آمد.

نام اصلی وی استاد ابو عبدالله جعفر بن محمد بود و به خاطر منطقه رودک از تخلص «رودکی» استفاده کرد. در دوره سامانی رودکی دارای مقام و منزلت و ثروت بود اما از سروده‌های او معلوم می‌شود که پایان عمر را در زحمت گذرانده است. رودکی در سال ۳۲۹ هـ مطابق با ۸۷۳ م درگذشت، جسد وی در روستای آبایی خود دفن شد. رودکی در یکی از اشعار خود چه حرف با کمالی گفته است: شاد زی با سیاه چشمان، شاد/ که جهان نیست جز فسانه و باد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید