شش ابرچالش اقتصاد ایران و تنها یک راه حل ممکن!
ریشه بخش عمدهای از ابرچالشهای اقتصاد ایران در عدم شفافیت است و هیچ راه حلی هم غیر از این نداریم. برای رفع ابرچالشها با توجه به شدت و فوریت و ضرورت هر مورد باید سیاستگذاری کرد و گام اول حل این ابرچالشها هم خلق یک نظام مالی، درآمدی و ثروتی شفاف است که من اسم آن را انقلاب در شفافیت میگذارم. با خلق شفافیت اعتماد عمومی هم قابل بازگشت است و فساد را هم میتوان کشف و رفع کرد و به راحتی نابرابری را هم شناسایی و حل کرد. به کمک همین مورد میتوان نظام مالیاتی مدرنی خلق کرد و هزینههای دولت را هم کنترل کرد.»
در عصری که مسعود نیلی آن را بدترین دوره در تاریخ کشور میداند و محمد فاضلی به آن لقب «عصر همآیندی بحرانها» داده، چقدر امکان کار و تلاش برای تغییر شرایط هست؟ آیا با دولتی که از کوچکترین تغییرات پرهیز میکند، با سیاستمدارانی که پیوسته از در مخاصمه و نه اجماع و تعامل با هم درمیآیند، و با مردمی که تنها برای بقای خود در تلاشند امکان خروج از بحران هست؟ شفافیت اینجا میتواند چه نقشی ایفا کند وقتی به نظر همه چیز از انسداد و امتناع خبر میدهد؟
بسیاری از عالمان علوم انسانی معتقدند اساسا در یک اقتصاد و جامعه چیزی به معنی همه یا هیچ و صفر یا صد وجود ندارد و هرچقدر یک جامعه رو به تعالی و پیشرفت یا در مسیر اضمحلال قرار داشته باشد، باز هم راه یا راههایی برای تغییر مسیر و چرخش جهت حرکت وجود دارد.
موردی که دکتر وحید شقاقی شهری هم بر آن تاکید دارد و در گفتگو با فرارو ضمن یادآوری سختیهای اصلاحات در ایران، معتقد است باید به جد روی مسئله شفافیت تمرکز کرد. شفافیت اما معنای مبهمی دارد و چندپهلو است. شفافیت در چه؟ در کجا؟ توسط چه کسانی و با چه هدفی؟ آیا قربانیان شفافیت تنها دولتمردان و سیاسیون و نهادهای حکومتی هستند یا شفافیت بایستی در گام اول مسیر اجتماع را طی کند و از دل مراودات و فعالیتهای افراد و بنگاهها و کسب و کارها بگذرد و تصویری دقیق به ما بنمایاند؟ طبیعی است که اگر سران نظام و افراد در راس حاکمیت مسئله شفافیت را کلید بزنند، برخی از متنفذین مجبور به پیاده شدن از قطار انقلاب هستند اما این حرکت ثمرات بزرگی دارد. در عین حال اخذ یک تصمیم بزرگ و ملی برای اجرایی کردن دولت الکترونیک یک گام حیاتی است.
پاسخ این سوالات در خلال گفتگو با وحید شقاقی هویدا میشوند. این اقتصاددان عقیده دارد به واسطه 7 ابرچالش بزرگ و ملی امکان فروپاشی اقتصاد ایران وجود دارد و همین حالا هم بخشهایی از کشور کاملا با خطر روبرو شده است. برای نمونه وحید شقاقی عقیده دارد: «ایران در سالهای اخیر تعدادی از بردارهای پرقدرت خود را که باعث میشوند روندهای رشد اقتصاد متوقف نشود از دست داده یا کمرنگ شده است. هر یک از این موارد تاثیر بسیاری روی عملکرد جامعه دارند. ما در اوائل انقلاب هنوز تعدادی از این بردارهای پرقدرت را به رغم آغاز جنگ تحمیلی داشتیم. وفور مواردی مثل اعتماد و همدلی، سرمایه اجتماعی، اعتماد بین مردم و مسئولان موجب میشد تا علیرغم وجود برخی ضعفها در بخش قدرت سخت و نظامی ما، عملکرد کلی کشور قابل قبول باشد چرا که علاوه بر سطح مناسب قدرت نیمه سخت (نهادها و ساختارهای اقتصادی)، قدرت نرم ما که برگرفته از اعتماد و همدلی و مشارکت آحاد جامعه بود در سطح بالایی قرار داشته باشد.»
این اقتصاددان ضمن تایید صحبتهای مسعود نیلی درباره شرایط خاص و خطیر کشور معتقد است: «در دوره فعلی گرچه قدرت سخت ما رو به فزونی گذاشت و توان نظامی ما بالا رفت، ولی توان نیمه سخت و قدرت نرم ما رو به تحلیل گذاشت و به همین دلیل هم هست که ما با مشکل مواجه شدهایم. به شخصه معتقدم اهمیت قدرت نرم و نیمه سخت بسیار بیشتر از قدرت سخت بوده و تاثیر مستقیمی روی سطح کیفیت زندگی مردم دارد. فرهنگ، آداب، رسوم، اعتماد، مشارکت و همدلی از جمله متغیرهای مهم قدرت نرم ملی هستند که در دوره اخیر رو به ضعف گذاشتهاند.»
این پژوهشگر اقتصادی در ادامه گفت: «اهمیت این دو بعد نیمه سخت و نرم از آن جهت دوچندان است که تضعیف آنها با ظهور دو مسئله مهم همراه شده است. در واقع شرایط خاص ما ناشی از برآمدن دو قطب جدید است که یکی از آنها به بازگشت تحریمهای آمریکا و تشکیل یک مثلث شوم منطقهای (امارات، عربستان و اسرائیل) مربوط است و دیگری به روبرو شدن با ابعاد ابرچالشهای هفتگانه اقتصاد ایران مربوط میشود.»
استاد دانشگاه خوارزمی افزود: «شدت عمل ابرچالشهای ما هر روز ابعاد بیشتر و بدتری به خود میگیرد و هزینه مقابله با ابرچالشها و درمان آنها را برای ما افزایش میدهند. نظام بانکی نابسامان، بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، کسری شدید بودجه دولت در کنار افزایش بدهی بخش دولتی، سطح نامطلوب حکمرانی اقتصادی در کنار فساد گسترده، گسترش شکاف طبقاتی، نابرابری شدید و ظهور ابرطبقه در اقتصاد ایران، تنزل سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در کنار بحرانهای طبیعی از قبیل آب و محیط زیست و ریزگرد هفت ابرچالشی هستند که به آستانه رسیده و باید هرچه زودتر درمان شوند.»
شقاقی با اشاره به گذر این ابرچالشها از مرحله تزریق مسکن و لزوم حل ساختاری مسائل موجود، گفت: «به دلیل امتناع پیوسته از جراحی این بدن بیمار، مدام بر شدت بیماری افزوده شده و حال به مرحله وخامت اوضاع رسیدهاند و ممکن است در آینده نزدیک با سرریز هر یک از موارد، شاهد آشوبها، مشکلات اجتماعی و بروز هرج و مرج در عرصه اقتصاد ایران باشیم. مرور اجمالی اتفاقاتی که در سه سال اخیر بر کشور گذشته از درگیری بر سر مسئله بحران آب در مرکز و جنوب ایران تا آشوبهای دی ماه 96 همه و همه نشانگر صدق این تحلیل است.»
دکتر وحید شقاقی شهری با اشاره به آزردگی طبقات پایین و متوسط جامعه از نابرابری گسترده درآمدی، به تاثیرات هر یک از این بحرانها روی یکدیگر اشاره کرد و گفت: «میبینیم که فساد گسترده موجب زایل شدن اعتماد عمومی شده در حالی که نابرابری در عرضه اقتصاد و سیاستگذاریهای اشتباه باعث تقویت ابرطبقه و فشار بیشتر به جامعه شده است. بدهیهای دولت به حد نامعقولی رسیدهاند درحالی که بحران ورشکستگی در صندوقهای بازنشستگی شدت گرفته و بیم این میرود که در آینده تمام درآمد نفتی و مالیاتی دولت صرف پرداخت حقوق بازنشستگان و کارمندان شود.»
این اقتصاددان با تشریح شرایط بغرنج حاکم بر اقتصاد ایران گفت: «با وجود این ابرچالشهای خطیر، شرایط از دو جنبه بسیار ترسناک است. نخست اینکه ابرچالشها به مرحله سرریز رسیدهاند و دوم اینکه ما درگیر یک جنگ اقتصادی فرسایشی هستیم که آمریکا و مثلث منطقهای به ما تحمیل کردهاند. تنها کاری که میتواند در مقطع فعلی باعث بهبود واقعی اوضاع شود تنها و تنها شفافیت است.»
چرا شفافیت تنها راه حل رفع ابرچالشهاست؟
گستردگی ابعاد زندگی سیاسی اقتصادی در جامعه امروز محتاج نوع خاصی از تعامل پیوسته و پیدا با همدیگر است که از دل آن بازی با حاصل جمع مثبت و غیرصفر حاصل میشود. در واقع اگر شیوه بازی اقشار و آحاد مختلف جامعه بر مبنای اصل همکاری و تعامل سازنده نباشد هم نابرابری تشدید میشود، هم اطلاعات به شکلی نامناسب گردش میکند و هم تعادل از جامعه رخت برمیبنند تا اقتصاد سیاه مانند موریانه پایههای اقتصاد واقعی را پوک کند. شفافیت اما مسئلهای است که با ظهور در اقتصاد ملی از رقم خوردن بسیاری از کژکاریها در اقتصاد جلوگیری میکند.
وحید شقاقی شهری هم با تاکید بر اهمیت گسترش شفافیت در اقتصاد ایران میگوید: «ریشه بخش عمدهای از ابرچالشهای اقتصاد ایران در عدم شفافیت است و هیچ راه حلی هم غیر از این نداریم. برای رفع ابرچالشها با توجه به شدت و فوریت و ضرورت هر مورد باید سیاستگذاری کرد و گام اول حل این ابرچالشها هم خلق یک نظام مالی، درآمدی و ثروتی شفاف است که من اسم آن را انقلاب در شفافیت میگذارم. با خلق شفافیت اعتماد عمومی هم قابل بازگشت است و فساد را هم میتوان کشف و رفع کرد و به راحتی نابرابری را هم شناسایی و حل کرد. به کمک همین مورد میتوان نظام مالیاتی مدرنی خلق کرد و هزینههای دولت را هم کنترل کرد.»
طبیعی است که اگر سران نظام و افراد در راس حاکمیت مسئله شفافیت را کلید بزنند، برخی از متنفذین مجبور به پیاده شدن از قطار انقلاب هستند اما این حرکت ثمرات بزرگی دارد. در عین حال اخذ یک تصمیم بزرگ و ملی برای اجرایی کردن دولت الکترونیک یک گام حیاتی است.
استادیار دانشگاه خوارزمی با برشمردن فواید متعدد شفافیت برای اقتصاد ایران گفت: «اگر این موضوع باید به یک مطالبه عمومی، رسانهای و ملی تبدیل شود میتوان به حل بسیاری از معضلات فعلی نائل آمد. متاسفانه اقتصاد ایران به دلیل عدم شفافیت درگیر یک فضای رانتی و فاسد شده که همه ارزشهای اخلاقی را زایل کرده است. شفافیت اما میتواند با تاباندن نور به محیط ما را برای برنامهریزی بهتر و سیاستگذاری دقیقتر توانمند سازد.»
شقاقی شهری با اشاره به هزینههای سیاسی این حرکت بزرگ گفت: «طبیعی است که اگر سران نظام و افراد در راس حاکمیت مسئله شفافیت را کلید بزنند، برخی از متنفذین مجبور به پیاده شدن از قطار انقلاب هستند اما این حرکت ثمرات بزرگی دارد. در عین حال اخذ یک تصمیم بزرگ و ملی برای اجرایی کردن دولت الکترونیک یک گام حیاتی است. تکمیل سامانههای مالی، درآمدی و اطلاعاتی که به دلیل فساد گسترده آنلاین و شفاف نیستند یک کار مهم دیگر است که باید اجرایی شود. »
شقاقی در پایان با اشاره به مصادیق این مورد گفت: «الان حدود ده سال است که طرح جامع مالیاتی در ایران خاک میخورد و کسی آن را اجرایی نمیکند. همچنین بانکداری یکپارچه و چارچوبهای شفاف بیمه از دیگر مواردی است که با وجود ایدهپردازی درست به دلیل فساد حاکم بر کشور امکان اجرایی شدن ندارند. هوشمندسازی سامانههای مهم و اطلاعاتی اقتصاد ایران بایستی با جسارت اجرایی شده و به صورت آنلاین قابل دسترس و پاسخگو باشند. همچنین سامانه اطلاعات بانکی، شهری، تامین اجتماعی، املاک، ثبت احوال و اسناد و مسائلی از این دست بایستی در اولویت قرار گیرند تا اطلاعات مالی و درآمدی و ثروتی را به صورت دقیق در اختیار دست اندرکاران طرح جامع مالیاتی قرار دهند. این مسئله کمک میکند تا در ایران هم با داشتن کد ملی فرد به تمامی اطلاعات اقتصادی و مالی وی دست یافت و سیاستگذاری برای رفع نابرابری، توزیع ثروت و حتی مقابله با پولشویی را دقیقتر پیگیری کرد.»