شروعی نفسگیر برای سریالها
مخاطبان تلویزیون و سینما قبل از تماشای هر اثر ترجیح میدهند با یک شروع غافلگیرکننده و جذاب رو به رو شوند تا با اشتیاق فراوان آن اثر را دنبال کنند. طبیعی است که اگر این اتفاق بیفتد، بیننده تا پایان فیلم یا یک قسمت از سریال به ساعت خودش نگاه نمیکند و مشتاقانه ادامه میدهد، اما برعکس وقتی شروع قصه چندان گیرا نباشد، حتی اگر در ادامه کارگردان به تعلیق کار بیفزاید، خیلی در جذب مخاطب موفق نخواهد بود.
در واقع زمانی نویسنده و کارگردان یک اثر میتوانند مخاطب را میخکوب کنند که داستان را با یک اتفاق برجسته و متناسب با فضای کار بنویسند و اجرا کنند. اگر این کار بدرستی انجام شود، مسلماً قلاب را درست و بجا انداختهاند؛ در غیر این صورت بیننده تمایلی به ادامه تماشای اثر ندارد یا اینکه در فواصل تماشای اثر مربوط، کارهای دیگری هم انجام میدهد.
البته همه این اتفاقات عادی است، زیرا مخاطب پیش زمینهای از یک فیلم و سریال ندارد و نقطه شروع میتواند به او ذهنیت بدهد که تماشاگر یک اثر خوب و شسته و رفته است یا اینکه با یک اثر متوسط یا ضعیف رو به روست. بنابراین اولین سکانس نقش عمدهای در ذهنیت مخاطب دارد. این نکتهای است که گاهی چندان مورد توجه قرار نمیگیرد و همین باعث میشود خیلی زود مخاطب پا پس بکشد.
ضمن اینکه ریتم در اولین سکانس یک اثر نمایشی نقش مهمی دارد، زیرا مخاطب علاقه مند است ریتم یا به قول معروف ضربان کار تند باشد، این نوع مخاطب با خواننده یک کتاب یا روزنامه تفاوت دارد، زیرا مثل این دسته از افراد صبر و حوصله ندارد و دوست دارد با یک شروع گیرا رو به رو شود. به همین دلیل کنترل نیروی خلاقیت در خلق یک اثر نمایشی نقش بسزایی دارد، زیرا پیوند دهنده واژههایی است که روی کاغذ نوشته شده و قرار است آن واژهها همچون سربازهای مبارز شروع به حرکت کنند و بیننده را هم همراه سازند.
در واقع خلاقیت نویسنده به همراه تصاویر و صداها در اولین سکانس، مسئولیت بزرگی به عهده دارند تا سبک و ساختار یک اثر نمایشی را در ذهن مخاطب مجسم کنند. وقتی این اتفاق بیفتد، تصویر ذهنی مخاطب میتواند همه اتفاقات قصه را باور کند. مسلماً نویسندگان دو سریال شکوه یک زندگی و پرواز در ارتفاع صفر هم با این نگاه، فیلمنامههای این دو مجموعه را نوشتند و پخش شکوه یک زندگی همچنان در شبکه دو ادامه دارد و پرواز در ارتفاع صفر بتازگی در شبکه یک به پایان رسید. این دو مجموعه به مناسبت هفته دفاع مقدس و محرم شروع شدند، اما سکانسهای اولیه این دو سریال چندان دلچسب مخاطب نبودند. گرچه داستان سریالهای مناسبتی باید با حال و هوای این ایام هماهنگی داشته باشد، اما انتخاب یک فضای غمناک برای اولین سکانس چندان شروع دلچسبی نیست.
اولین سکانس سریال پرواز در ارتفاع صفر با صحنه عزاداری سالگرد فوت مادر خانواده شروع میشود. با توجه به اینکه نویسنده، این مینی سریال را به مناسبت هفته دفاع مقدس نوشته، میتوانست یک شروع نفسگیر برای قصه انتخاب کند و سریال با یک اتفاق در پایگاه هواپیماهای جنگنده آغاز شود. اما نویسنده یک شروع بیرمق برای قصه گذاشت. این در حالی است که اواسط قسمت اول سریال، یک سکانس طلایی وجود دارد. کیومرث (شاهرخ استخری)، شخصیت محوری قصه که خلبان یک هواپیمای جنگنده است، بعد از تعمیر جنگنده اش تصمیم میگیرد آن را تست کند، اما در هنگام فرود چرخ جلوی هواپیما باز نمیشود و این نگرانی وجود دارد که برای او و دیگر سرنشین این هواپیما اتفاقی بیفتد، اما او قدرتمندانه این کار را انجام میدهد.
نویسنده مینی سریال پرواز در ارتفاع صفر میتوانست این سکانس را به عنوان شروع نفسگیر این اثر بگذارد و بعد وارد بار دراماتیک قصه شود. ضمن اینکه فضای این سکانس هم با حال و هوای هفته دفاع مقدس هماهنگی بیشتری داشت. این اتفاق در سریال شکوه یک زندگی هم افتاده است. اولین سکانس این مجموعه با مراسم ختم مرگ یک مادر شروع شد، در حالی که نویسنده قبل از این سکانس میتوانست تدبیر دیگری داشته باشد و سکانسی را برای نقطه شروع انتخاب کند که مخاطب را در آغاز سریال غافلگیر کند و بعد در ادامه دوربین به سمت مراسم عزاداری برود. مسلماً رعایت کردن برخی ظرافتها در نقطه شروع یک اثر براحتی میتواند مخاطب را جذب کند و امید این میرود که فیلمسازان و نویسندگان بیشتر به این مساله توجه کنند.