شرط احیای برجام چیست؟
ایالات متحده از ابتدای امضای توافق هستهای با ایران، به دنبال استفاده از آن برای محدود کردن سایر نقاط قوت کشورمان بود؛ تا جایی که سناریوپردازان کاخ سفید از همان روزهای ابتدایی امضای برجام، صراحتا از ادامه این روند و گسترش آن به حوزههای غیرهستهای – نظیر منطقه و موشکی – سخن گفتند.
در واقع، طراحی واشنگتن این بود که سنگ هستهای در مسیر گرفتن ابزارهای مختلف قدرت از ایران، کنار زده شود و طی چند مرحله، برجامهای بعدی به تهران تحمیل شود.
این طراحی اما به یک دیوار بسیار بزرگ برخورد کرد: انتخاب غیرمنتطره دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا و حضور او در کاخ سفید به جای هیلاری کلینتونِ دموکرات که قرار بود مسیر آغاز شده توسط باراک اوباما را تکمیل کند. ترامپ با اعلام رسمی خروج آمریکا از برجام، علاوه بر اینکه سناریوی طراحی شده توسط اتاق فکر دموکراتها را رسما خراب کرد، کار را برای جو بایدن که با وعدهی احیای توافق هستهای به کاخ سفید راه یافت هم سخت کرد.
بایدن میدانست که بازگشت به برجامِ 2015 در سال 2021 اساسا تامین کنندهی منافع و خواست آمریکا نیست و یک گام به عقب در راهبرد طراحی شده از سوی کاخ سفید محسوب میشود؛ موضوعی که به صراحت از سوی وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکا در زمان امضای برجام هم مطرح شد.
شرمن در جلسه بررسی تایید صلاحیت خود در کمیته روابط خارجی مجلس سنا گفت: «ما از خطر ایران علیه منافع آمریکا و متحدان کاملا آگاهیم. من یادآوری می کنم که سال 2021 سال 2015 نیست. شرایط میدان تغییر کرده است. ژئوپلیتیک منطقه عوض شده و مسیر رو به جلو نیز باید به همین ترتیب تغییر کند.»
اصطلاح «طولانیمدتتر و قویتر» که بارها از سوی رئیسجمهور فعلی آمریکا دربارهی توافق جایگزین برجام جدید با ایران مطرح شد، دقیقا منطبق بر همین نگاه بود؛ یعنی واشنگتن به دنبال پی گرفتن همان طراحی صورت گرفته در سال 2015 – و نه بازگشت به اجرای برجام 2015 – است.
این موضوع در مقالهی اخیر نشریه «فارن افرز» هم مورد تایید قرار گرفته است. نویسندگان این مطلب، در بخشی از آن با اشاره به لزوم انعقاد یک توافق جدید با محوریت مسائل منطقهای به جای احیای برجام از سوی آمریکا نوشتهاند: «شرط لازم برای دستیابی به این هدف، تضمینهایی ایران درباره ابزار قدرت منطقهایاش است مانند تعهد به عدم حمایت مالی یا نظامی از بازیگران غیردولتی در شبه جزیره عربستان. در مقابل، این کشورها خودشان متعهد می شوند که از گروه هایی که ایران را بی ثبات می کنند، حمایت نکنند. این رویکرد همچنین مستلزم موافقت تمامی کشورهای حاشیه خلیج فارس با کنترل های سختگیرانه توسعه هسته ای از جمله درباره ایران است.»
در ادامهی این یادداشت هم آمده است: «در واقع، ایالات متحده و متحدان اروپاییاش میتوانند – و باید – فعالانه از چنین توافقی حمایت کنند. آنها باید توافق تجارت آزاد ایران و خلیج فارس را از تحریم ها مستثنی کنند و یک مسیر قدرتمند برای رشد اقتصادی در میان همه طرف های توافق ایجاد کنند. شورای امنیت سازمان ملل میتواند این توافق را بهعنوان جانشین برجام تأیید کند و پیامدهای تنبیهی را برای نقضها تعیین کند، که میتواند شامل اجازه شکایت شرکتها از کشورهایی باشد که طبق کنوانسیون نیویورک سازمان ملل متحد، این توافق را نقض میکنند.»
در واقع، آمریکا و دولت بایدن در مذاکرات اخیر به جای تمرکز بر احیای برجام و بازگشت به آن برای انجام تعهدات واشنگتن، مسیری را پیگیری میکردند و میکنند که قطعات پازل سابق را تکمیل کند. همین مساله باعث شده تا فرایند احیای برجام دچار مشکلات فراوانی شود و با وجود مخالفت اروپا با این راهبرد آمریکا، شرایط برای احیای توافق هستهای فراهم نشود.
این دقیقا همان موضوعی است که علی باقریکنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان و مذاکره کننده ارشد تهران برای احیای برجام، در توئیت امروز خود به آن اشاره کرده است: «پنج سال پیش، آمریکا با خروج غیرقانونی از برجام ضربه بزرگی به حاکمیت قانون در سطح بینالمللی وارد کرد.
آمریکا از آن موقع نتوانسته است این اقدام غیرقانونی را جبران کند. اقدامات جبرانی قانونی ایران ادامه خواهد داشت. اجرای کامل برجام (با لغو موثر تحریمها در مرکزیت آن) میتواند از سرگرفته شود؛ به شرط اینکه کشوری که بدعهدی کرده است (و اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپا) اراده سیاسی باورپذیری برای آن نشان دهند. هیچ فرصتی همیشگی نیست.»