شجاعی مهر: اجرای ساعت خوش یک اشتباه تاریخی بود!
هرمز شجاعی مهر گفت: اگر خانوادهها سرحال و با نشاط کنیم، بر همان اساس بچههایی را تربیت میکنیم که به نسبت سایر بچهها آرامش و امید به زندگی بیشتری دارند و من نیز سعی کردم تا در حیطه خانواده فعالیت بیشتری داشته باشم.
« در این سالها تلویزیون خیلی از چهرههای فرهنگی و هنری نیز را برند کرده است، اما در این میان تعدادی از آنها ماندنی شدند و برخی نیز بعد از مدتی شاخههای دیگر هنری را دنبال کردند و از تلویزیون رفتند. درصد کمی از آنهایی که ماندند، عملکرد موفقی داشتند و خیلی هم نه. هرمز شجاعی مهر یکی از مجریانی است که بیست سال پیش کار خود را از برنامه «سیمای خانواده» آغاز کرد و بدون هیچ وقفهای در این مدت به اجرای این برنامه پرداخت. البته که مجریان دیگری نیز او را همراهی میکردند اما او دیگر به برند برنامه «سیمای خانواده» تبدیل شده است. شجاعی مهر بعد از حضور در سیمای خانواده برنامه دیگری را برای اجرا قبول نکرد و ترجیح داد تا پایان راه هنری خود در جهت خانواده گام بردارد. با او درباره تجربه حضورش در این برنامه خانوادگی، اجراهای متفاوت و شغل دومش نیز صحبت کردیم.
** از ابتدای حضورتان در رادیو و تلویزیون میگویید که چطور وارد تلویزیون شدید؟
– برادرم در شهر بابل هنرمند نقاش بود. همان زمان گروه تئاتری در شهر ما تشکیل شده بود که در دبیرستان و بعد از آن در سطح شهر نمایش اجرا میکردند. آنها برای اینکه نمایش جدید خود را روی صحنه ببرند گریمور نداشتند و به همین خاطر برادرم که نقاش بود، کار گریم این گروه تئاتری را انجام میداد. در همان تئاتر نیاز به یک پسربچه کوچک داشتند و من که آن زمان دوم دبستان بودم در آن تئاتر بازی کردم که این اولین تجربه من در زمینه هنر بود.
** پس میتوان گفت کار حرفهای خود را از تئاتر شروع کرده اید.
– بله، بعد از آن در گروه تئاتر مامتی در استان مازندران کار حرفهایم را شروع کردم و بعد از آنکه مدرک دیپلم را گرفتم آرزویم این بود که وارد رادیو شوم. سال ۵۱ وارد دانشگاه تهران شدم و به موازات اینکه در دانشگاه تحصیل میکردم، امتحانهای مربوط به ورود به رادیو را هم دادم و قبول شدم. تا اینکه بخواهم به طور جدی در رادیو مشغول به فعالیت شوم. انقلاب شد و من نیز از یکسال قبلتر از انقلاب و درست زمانیکه جریان انقلاب آغاز شد دیگر به رادیو نرفتم و بعد از پیروزی انقلاب دوباره خودم را معرفی کردم.
** اولین برنامه که اجرا کردید را به خاطر دارید؟
– بله، برنامه «سلام صبح بخیر» اولین برنامهای بود که در آن زمان در رادیو اجرا کردم. این برنامه یکی از اولین برنامههای زنده رادیویی بود. بعد از آن برنامه «خانواده» را دوباره در رادیو احیا کردند.
** چه سالی به برنامه «سیمای خانواده» آمدید؟
– از سال ۷۳ اجرای تلویزیونی را با این برنامه شروع کردم. در آن سالها آقای پورمحمدی مدیر من بودند و اصرار داشتند که باید به تلویزیون بروم و من حرفشان را قبول کرده و رفتم. البته پیش از آن در برنامه «تهران ساعت ۲۰» با مرحوم منوچهر نوذری همکاری کرده بودم که اتفاقا اولین برنامه زنده تلویزیونی بود. این شد که اولین برنامه زنده رادیو و تلویزیون را اجرا کردم و این یکی از شانسهای من در این سالها بوده است که به آن افتخار میکنم.
** شاید بسیاری از مخاطبان این را ندانند که شما مجری برنامه طنز آیتمی «ساعت خوش» به کارگردانی مهران مدیری هم بوده اید.
– بله، این سریال ، مجموعهای طنز و بسیار موفق بود. همیشه دوست داشتم تا در ژانرهای مختلف کار کنم و چونکه اغلب برنامههای خانوادگی را اجرا میکردم و مجری جدی بودم، تفاوت در این فضا برایم جالب بود. البته در ساعت خوش هم همین فضا را تجربه کردم و مجری جدی بودم. اما خیلی برنامه موفقی شد و هر کدام از بازیگرانی که در آن کار بودند ستاره شدند چراکه تک تک آنها افراد با استعدادی بودند که در جای درستی قرار گرفته بودند و هر کدام از آنها الان در ژانر طنز حرفی برای گفتن دارند.
** با توجه به اینکه به گفته خودتان مجری جدی بودید و تنها برنامههای خانوادگی را اجرا میکردید، چرا اجرای «ساعت خوش» را به شما پیشنهاد دادند؟
– یک اشتباه تاریخی باعث شد که من را به عنوان مجری انتخاب کنند (خنده)
** چرا؟
– واقعا نمیدانم. در آن مقطع شاید کارم، اجرایم و حرف زدنم بد نبود و اصرار هم داشتند که من اجرای ساعت خوش را داشته باشم.
** یعنی برای برنامه طنز به دنبال مجری جدی بودند؟
– بله، به هر ترتیب آیتمهای نمایشی بسیار طنز بود و دوست داشتند که مجری به گونهای اجرا کند که بتواند این آیتمها را مدیریت کند. ساعت خوش اولین مجموعه طنزی بود که بعد از انقلاب ساخته میشد و میخواستند که مدیریت هم شود.
** خودتان نگران این نبودید که شاید حضورتان به این سریال لطمه بزند؟
– اوایل چنین حسی داشتم، مردد بودم و میترسیدم که نکند به این کار آسیبی بزنم. اما به لطف خداوند اجرا کردم و پخش هم شد و یکی از موفقترین کارهای طنز بود.
** بعد از آن کار دیگر پیشنهاد اجرای اینچنینی نداشتید؟
– دو سه برنامه در طول این مدت به من پیشنهاد شد، اما من بسیار شمرده قدم برداشتم و با احتیاط جلو رفتم. حتی اجرای مسابقههای طنز هم به من پیشنهاد میشد و تهیه کنندهها به خاطر شرایطی که داشتند دنبال مجری بودند که نیاز به متن نیز نداشته باشد و خودش فی البداهه بتواند برنامه را هدایت کند.
** چرا قبول نکردید؟
– دوست ندارم از خودم تعریف کنم، اما در این مدت باوری در ذهن مردم از شخصیت شجاعی مهر ایجاد شد که دوست نداشتم با انتخابهایم به این باور لطمه بزنم. خانوادههایی که بیرون از استودیو زمانیکه من را میبینند از احساس زیبای خود در زندگیهایشان صحبت میکنند و من را محرم خود میدانند برایم یک دنیا ارزش دارد و نمیخواهم که از این فضا دور شوم و سعی کردم همان چارچوب خانواده را داشته باشم.
** شما نزدیک به بیست سال است که مشغول به فعالیت هستید، اما همیشه بحث خانواده چه در کار تصویری و چه در مجله خانواده سبز برایتان اولویت داشته است.
– لازم است شعری را در اینجا بخوانم. «تو اول بگو با کیان زیستی من آنگه بگویم که تو کیستی». خانواده ما در واقع هویت، شخصیت و شناسنامه ما است و خواستگاه موفقیت و شکست ما خانواده است. به همین خاطر خانواده برای من از اهمیت ویژهای برخوردار بود. معتقدم اگر خانوادهها سرحال و با نشاط کنیم و خانوادههای جامعه ما خانوادههای عاشقی باشند، بر همان اساس بچههایی را تربیت میکنیم که به نسبت سایر بچهها آرامش و امید به زندگی بیشتری دارند. این یک واقعیت محض است و من نیز سعی کردم تا در حیطه خانواده فعالیت بیشتری داشته باشم.
** تا به حال بازخوردهای مثبتی در این زمینه از خانوادهها دریافت کردید؟
– بله بسیار زیاد و آنقدر از این کاری که انجام میدهم راضی و خوشحالم که فرای تصور است و آنقدر حس خوبی حین انجام کارهایم در حیطه خانواده دارم که اصلا دوست ندارم آن را با ژانر و شغل دیگری عوض کنم. همیشه چه در رادیو و چه در تلویزیون و مجله نکتههایی را درباره خانوادهها میگویم و دلم نمیآید تا هر مورد جدیدی که میخوانم را به مردم منتقل نکنم. تا به اینجا خوشبختانه حرفهایم موثر واقع شده است و بارها با مردمی برخورد کردم که برنامه را میدیدند و از حرفهایم تشکر کردند. حتی یکبار خانوادهای را دیدم که میگفتند زندگی ما داشت به جدایی میرسید اما با شنیدن حرفهای شما درباره استحکام زندگی و زود تسلیم نشدن در برابر مشکلات این اتفاق نیفتاد و از این بابت بسیار خوشحالم و اگر حتی یک خانواده با دیدن برنامه ما متحول شده باشد برای من کافی است و رسالتم را انجام دادم.
** شما هم اجرای تلویزیونی را تجربه کردید و هم اجرای رادیویی. در این سالها رادیو چقدر برایتان اولویت دارد؟
– تفاوتی بین رادیو و تلویزیون وجود دارد و آنهم این است که در رادیو شما یاد میگیری و در تلویزیون از آن استفاده میکنی. رادیو به من همه چیز را آموخت و دانشگاه من بود. رادیو به من آموخت که چگونه حرف بزنم و چگونه با مردم در تعامل باشم و در اصل شخصیت من را شکل داد و بعد از حضور در رادیو و فعالیت در این حیطه همه چیز برایم رنگ دیگری گرفت و رنگ واقعی گرفت. من نیز سعی کردم از آن تجربههایی که در رادیو کسب کردم در تلویزیون بیشتر استفاده کنم. رادیو عشق من است و همیشه آن را دوست دارم.
** بهترین برنامه رادیویی که در آن اجرا میکردید کدام برنامه بود؟
– برنامه «سلام صبح بخیر» و بعد «خانواده» را در رادیو اجرا میکردم و تمام ویژه برنامههای رادیو را اجرا کردم. فکرمیکنم مهمترین برنامهای که در این سالها اجرا کردم برنامه گل باران به تهیه کنندگی آقای فرهنگ جولایی بود که در سال ۶۴ برای ایام نوروز پخش شد. در این برنامه افتخار این را داشتم که با خانم ثریا قاسمی، پری صادقی، مولود کنعانی، فیروز امیر محب و آقای امیر نوری همکار باشم و من نیز نکتههای زیادی را از کنار ایشان بودن یاد گرفتم. من جزو اولین نسل بعد از انقلاب بودم که به رادیو آمدم و هم جواری و کار کردن در کنار این عزیزان برایم کلاس درس بزرگی بود.
** شما از چه سالی وارد مطبوعات و دنیای رسانههای نوشتاری شدید؟
– ۲۱ سال پیش زمانیکه دیدم اطلاعات و اشرافم نسبت به مسائل خانواده خوب است و دوستان بسیار خوبی نیز در این زمینه پیدا کردم مثل آقای دکتر افروز و خانم دکتر نوابی نژاد و … آمدم و با کمک همین دوستان اطلاعاتمان را به طور مکتوب در یک مجله گردآوری کردیم. اطلاعات و دانشمان را در رابطه با خانوادهها و رابطه افراد خانواده با یکدیگر و اینکه چگونه میتوانیم یک خانواده موفق داشته باشیم همه آنچه بود که تبدیل به مجله خانواده سبز شد.
** در این سالها برای اینکه مجلهتان به ورطه تکرار نیفتد چه کار کردید؟
– همان ماجراهایی که درباره به تکرار افتادن در برنامههای تلویزیونی وجود دارد برای نشریات هم صدق میکند. به هر حال هر دوی اینها بخشی از رسانه هستند و یکی از خوبیهایی که رسانه مکتوب دارد این است که هر چه بنویسی تا سالیان سال برای تو میماند، اما رادیو و تلویزیون گفته میشود و شنیده میشود و از یاد میرود، اما مجله و روزنامه همیشه روی میزت هست و به آن دسترسی داری. رسانه مکتوب این ویژگی را دارد که شما میتوانید آن را حتی در خلوت خود بخوانید و به همین دلیل نیز ما دستمان بازتر است برای اینکه حرفها را بسیار صمیمانهتر، صادقانهتر و رو راستتر با مخاطبمان در میان بگذاریم. در هر دوی اینها همان خط قرمزها وجود دارد و ما نیز مدام در تلاشیم که نوآوری داشته باشیم و به لطف خدا در این شرایط آشفته مطبوعات ما هنوز نفس میکشیم. مجله خانواده سبز بچه و جان من است و نمیتوانم به این سادگیها رهایش کنم.
** چقدر از تحقیق و مطالعههایی که برای برنامه «سیمای خانواده» دارید، در مجله استفاده میکنید؟
– خیلی زیاد. اشاره بسیار خوبی کردید. همیشه تمام مطالعاتم را به تلویزیون میبرم و از آنجا به مجله خانواده سبز. یعنی در برنامه زنده تلویزیونی مطالعاتم را بیان میکنم و در مجله خانواده سبز آنها را به صورت مکتوب در اختیار مخاطبان قرار میدهم. همچنین بازخورد مستقیمی که از مخاطبان مجله دریافت میکنم را در سیمای خانواده نیز میگویم. حتی صفحهای به نام «قصه روزگار» در مجله داریم که دقیقا مطالبی است که در تلویزیون و برنامه سیمای خانواده میگویم و اغلب یکی از پرمخاطبترین بخشهای مجله است.
** تا به حال شده که از اجرای خودتان ناراضی باشید؟
– هیچوقت راضی هم نبودم، ناراضی هم نبودم. به این دلیل که هنوز خیلی جا دارد به آنجایی برسم که بتوانم واقعا به طور دلنشین برای مردم صحبت کنم و هم به دلشان بنشینم و هم حرف درستی زده باشم. در این میان از برخی از اجراهایم ناراضی بودم به هر حال ما هم آدمیم و ممکن است یک روز حالمان خوب نباشد. هر مجری و گویندهای قبل از اینکه بخواهد اجرا کند و یا پشت میکروفون قرار بگیرد خیلی حساستر میشود و یک برخورد بد و یک دعوا میتواند ما را چندین برابر متاثر کند. سعی میکنیم عادی باشیم اما خب به هر صورت روی اجرایمان تاثیر میگذارد و خودمان را راضی نمیکند.