شباهت های روحانی و مکرون
دوازده روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران، انتخابات مهمی در فرانسه، مهد آزادی و دموکراسی برگزار شد؛ جایی که برای اولین بار، دو حزب اصلی یعنی جمهوریخواهان و سوسیالیست ها، کاندیدایی در مرحله دوم انتخابات نداشتند و این جبههملی فرانسه و یک کاندیدای مستقل بودند که در راند آخر در مقابل یکدیگرصف آرایی کرده بودند.
امانوئل مکرون، کاندیدای پیروز انتخابات ریاستجمهوری در فرانسه شاید از روحانی جوان تر باشد اما درست همان میانه روی و اعتدال رییس جمهور منتخب ایران را دارد. این دو، به شدت در داشتن شخصیتی معتدل با یکدیگر وجه اشتراک دارند.
نکته مهم اما این است که بهصورت واقعی و از لحاظ ساز و کارهای حزبی، هم مکرون و هم روحانی، مستقل هستند و در هیچ حزبی عضویت ندارند. شاید در انتخابات چندین حزب مثل کارگزاران، اعتدال و توسعه، احزاب اصلاح طلب و … پشت سر روحانی ایستاده بودند اما درست مثل مکرون که حمایت احزابی چون سوسیالیست ها و جمهوریخواهان را پشت سر خود داشت، هیچ گونه ارتباطی از نوع حزبی برای هردونفر، وجود نداشت. به عبارت صریح تر، هم مکرون و هم روحانی به هیچ حزبی تعلق نداشتند. شباهت دیگر مکرون و روحانی در این است که هر دو، نه خود را وابسته به «چپ» می دانند و نه «راست». د ر واقع شخصیت روحانی و مکرون یک دیسپلین ملی دارد و کاریزمای هر دو، فراجناحی تعریف می شود. استقلال شخصیتی در آوردگاه سیاسی، چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت. کار کردن با مهرهای چپ و راست، احتیاج به شخصیتی مقبول و اصیل دارد، پارامتری که در کارنامه و کاراکتر مکرون و روحانی وجود دارد.نکته دیگر اینکه روسای جمهور منتخب ایران و فرانسه، تحصیلاتی مرتبط با حقوق دارند و در عرصه اقتصاد به نوعی لیبرالیسم اعتقاد دارند که با وجود اختلاف سنی موجود، جذاب به نظر می رسد. از نکات حاشیه ای دیگر این است که هر دو در اردیبهشت به پیروزی رسیدند و در بهار 2017.
نکته بسیار مهم درباره مکرون و روحانی این است که آنها در زمان کارزارها و مبارزه های انتخاباتی ، رقبایی بهشدت محافظه کار و منتقد را در مقابل داشتند. رقبایی که علاوه بر «دست راستی» بودن، پوپولیست نیز بودند. رفتار پوپولیستی رقبای پیش روی روحانی و مکرون، پیروزی آنها را دشوار کرده بود.
شباهت های جنبش بنفش
و جنبش به پیش
همان گونه که گفتم، نه روحانی و نه مکرون کاندیداهای حزبی ریاست جمهوری در ایران و فرانسه نبودند؛ هر دو مستقل به میدان آمدند اما حمایت چندین حزب را پشت سر خود داشتند.
ویژگی مهم و محوری درباره مکرون و روحانی، جنبش هایی بود که توسط آنها رهبری شد. روحانی با جنبش بنفش که خط اصلی آن اعتدال و امید بود، بخش وسیعی از جامعه را جذب خود کرد و مکرون نیز با جنبش اعتدالی و امیدوارانه «به پیش» طیفهای گسترده ای از شهروندان فرانسوی را به کمپین خود آورد.
اینجا نباید اشتباه شود که جنبش بنفش، یک جنبش شبیه انقلاب های رنگی اروپای شرقی است؛ خیر ، جنبش بنفش خواستگاهی اجتماعی، اقتصادی و اعتدالی دارد که شهروندان زیادی ر ا با گفتمان خود همراه کرده است. جنبش به پیش نیز درست مثل ورژن ایرانی خود، خواستگاهی صلح آمیز، اعتدالی و اجتماعی دارد. فرانسه و ایران در سال 2017 انتخاباتی را تجربه کردند که فراحزبی بود و هیچ حزبی نمی تواند رییس جمهور منتخب را صد در صدر متعلق به خود بداند. شاید منابع مالی برای پیروزی هر دو کاندیدا از سوی احزاب، تامین شده باشد اما این به معنای وام دار بودن مکرون و روحانی به این احزاب نیست. در واقع جنبش های بنفش و به پیش، چتر بزرگی هستند که احزاب گوناگون را تحت پوشش خود در آوردند. در زمان برگزاری کارزارهای تبلیغاتی روحانی و مکرون، حضور طرفداران هر دو را در خیابان های تهران و پاریس دنبال می کردم؛ جوانان، هسته اصلی جنبشهای تحت رهبری مکرون و روحانی بودند. تکیه سبد آرای روسای جمهور منتخب ایران و فرانسه بر ظرفیت جوانان، عامل پیروزی هر دو محسوب می شود. آمار دقیقی نتوانستم از میزان آرای جوانان به روحانی و مکرون پیدا کنم اما با توجه به شواهد می توان گفت که 75 درصد سبد رای مکرون و روحانی، قطعا مربوط به جوانان است.
آرای روحانی می توانست چقدر باشد؟
در انتخابات ریاست جمهوری سال 96، روحانی با چیزی حدود 24 میلیون رای، پیروز شد. اما این به معنای یک عدد محدود نیست. اگر جامعه آماری رایدهندگان را مورد آنالیز علمی قرار دهیم، آن وقت داده ها نشان می دهد که آرای وی می توانست حتی بیشتر از این باشد اما به هر حال اکنون روحانی با وجود 60 درصد آرا ، رییس جمهور کشوری است که مردمان آن به افزایش یارانه ها« نه» گفتند.