سیر تا پیاز پولهای کثیف در سینمای ایران
ماجرای پولهای کثیف در سینمای ایران، این روزها با محکومیت دو سرمایهگذار به زندان، وارد دورهای تازه شده است. سیدمحمدهادی رضوی و احسان دلاویز، دو چهرهای بودند که طبق اعلام سخنگوی قوه قضاییه در اواخر هفته گذشته، به ترتیب به 20 و 10 سال زندان محکوم شدند.
اگرچه پیش از آنها، دو سرمایهگذار دیگر سینما به حبس محکوم شده بودند؛ ولی به دلیل آن که دلیل شهرت آنها سینما نبود، آن چنان در محافل سینمایی مورد بحث قرار نگرفت، حسین هدایتی در فوتبال مشهور بود و بابک زنجانی در صنعت نفت. حالا محکومیت رضوی و دلاویز، بحث پولهای کثیف را دوباره به راه انداخته است.
سینمای دولتی دهه 60
در زمان بازگشایی سینماها در ابتدای دهه 60، مدیرانی که سکان هدایت سینمای کشور را به دست گرفتند، در ریلگذاری جدید سینما تلاش کردند تا نقش دولت پررنگ باشد. تا سالها تا حدودی همهچیز سینمای ایران، از تولید تا اکران دولتی بود. اغلب فیلمها زیان ده بودند و بنیاد سینمایی فارابی به عنوان بازوی تولید وزارت ارشاد، سینمای ایران را در مشت خود داشت. بخش کوچکی از سینما نیز که خصوصی بود، از طریق دریافت تسهیلات کمبهره و تجهیزات تولید به نوعی وابسته به بخش دولتی بود.
بخش خصوصی باسابقه
این بخش خصوصی به نسبت لاغر، چند تولیدکننده بزرگ تر داشت؛ از جمله مؤسسات هدایت فیلم و پویا فیلم. تولیدات این دو دفتر، بخش کوچکی از مجموعه سینمای ایران را در بر میگرفت، اما به هر حال وجود داشت. در یک دهه اخیر این دسته از سینماگران بیشتر شدند. چهرههایی مانند مصطفی کیایی، فیلمیران، علی عطشانی و… توانستهاند فیلمهای مستقلتری بسازند و کمکهای دولتی کمتری دریافت کنند.
در فضای کنونی سینمای ایران، اغلب، فیلمهای کمدی هستند که میتوانند سودده باشند و سرمایه پروژه بعدی سازندگان را فراهم کنند. علاوه بر این، سریالهای نمایش خانگی که معمولاً سریع به سوددهی میرسند، به سینماگران کمک زیادی کرده است.
ورود سرمایههای تازه
در دهه 90 سینمای ایران چندین سرمایهگذار متمول و پرحاشیه به خود دیده که ثروتشان را از جایی غیر از سینما کسب کردهاند و دستودلبازانه مشغول خرج کردن آن در سینما هستند؛ حسین هدایتی، صادق رنجکشان، مصطفی احمدی، محمد امامی، هادی رضوی، احسان دلاویز، بابک زنجانی و سجاد خواجهعلیجانی.
به جز هادی رضوی که داماد وزیر سابق کار است، چند آقازاده هم در این بین حضور دارند؛ حمیدرضا فرزند محمدرضا عارف، عباس فرزند الیاس نادران، علی فرزند الیاس حضرتی سه نماینده مجلس و احسان فرزند جلال رسولاف مدیرعامل بانک آینده.
چرا سینما؟
با توجه به آن که سینمای ایران هنوز صنعتی نشده و فیلمهای آن به سوددهی نمیرسند، حضور آنها در سینمای ایران، از ابتدا شائبهبرانگیز بود. عدهای میگفتند برای پول شویی به سینما آمدهاند، عدهای عقیده داشتند شهرت آنها را به سینما کشانده و عدهای ادعا میکنند کسب سرمایه اجتماعی و مصون ماندن از تعقیب قضایی، مسیر سرمایهگذاران متمول را به سمت سینما کج کرده است.
با این حال غیر از چند نفر از آنها که دادگاهی شدهاند، نمیتوان از «کثیف بودن» سرمایه بقیه آنها صحبت کرد. کار به جایی رسیده است که برخی برای اشاره به صادق رنجکشان که این روزها فیلمهای بسیاری تولید کرده یا در دست تولید دارد، از لفظ «سرمایهگذار مشکوکالمنابع» استفاده میکنند! این لفظ اشاره واضحی است به این که اهالی سینما، به خصوص با توجه به تجربه هدایتی، زنجانی، رضوی و دلاویز، اغلب به حضور سرمایهداران خوشبین نیستند.
مراقبت لازم است
بدون تردید حضور سرمایهگذاران در سینمای ایران اتفاق مثبتی است. اما در این راه باید مدیریت کرد و مراقب بود تا حواشی مالی، گریبان گیر فیلمها و سریالها نشود. حواشی مالی که در این سالها برای چندین اثر به وجود آمده، مخاطبان را از محصول تولیدشده دلچرکین کرده و گاهی باعث توقف کار تولید شده است. به علاوه عوامل محصولاتی که با پول کثیف تولید شدهاند، طبعاً باید دستمزدهای خود را پس بدهند تا به بیتالمال برگردد.