سید حسن خمینی:از دعواهای سال 88 تا دعواهای 96 تفاوتهای زیادی وجود دارد
سیدحسن خمینی می گوید: اینکه مردم وقتی از موضوعی به درد آمدند، داد بزنند و اگر از صنفی خوششان نیامد بتوانند بایستند و پرخاش کنند، خیلی بهتر از این است که یک روز دیگر به جایی برسیم که بازگشتی نداشته باشد
حجت الاسلام سید حسن خمینی اعتراض را حق مردم و نشانه پویا بودن جامعه میداند و تاکید دارد که نباید با ممانعت از بیان اعتراضات جامعه را سرخورده کرد چرا که تبعات پس از آن مطلوب نیست.
اهم گفتگوی او با سالنامه روزنامه آرمان را در ادامه بخوانید:
*واقعیت این است که تحلیلهای خوب و همچنین تحلیلهای بدی را میتوان از وضعیت فعلی جامعه ایران و حوادثی که اشاره کردید بیان کرد که ممکن است هر دو به عنوان اینکه بخشی از واقعیت را بگوید، درست باشد. یک تحلیل خوب در مورد این وقایع این است که جامعه ما درد را میفهمد؛ یعنی یک جامعه زنده است و در مواقعی که جمهوری اسلامی میرود تا خدای ناخواسته دچار شوک شود، با ابراز درد همه را هوشیار میکند. این اتفاق از سال 1376 افتاده و حتی من میتوانم بگویم در سال 1384 هم به نوع دیگری افتاده است؛ در ادامه در سالهای 88 و 92 نیز این ابراز درد را شاهد بودیم.
*در حوادثی چون کوی دانشگاه(1378) هم این رفتار جامعه را شاهد بودیم؛ یکی از این اتفاقات هم حوادث اخیر است. این وقایع نشان میدهد که این جامعه زنده است؛ جامعه زنده وقتی درد میکشد فریاد میزند؛ در حالی که در دیکتاتوریها و جوامع بسته این ابراز درد را نمیبینیم و سیستم به شکل ناگهانی فرو میپاشد.
*حوادثی چون اعتراضات دی ماه میتواند یکی از علائم مثبت جامعه ما باشد؛ وقتی مردم ما مانند جوامع دیگر که به صورت شخصی و یا به صورت گروههای مرجع (مثل احزاب، تشکل ها، سندیکاها)، میتوانند نسبت به حوادثی حتی بالاتر از نقد، اعتراض کنند و حتی یک پله بالاتر، تخطئههای خیلی جدی کنند، اتفاق خوبی است و به نظر من نباید این امکان را از جامعه گرفت، بلکه باید سعی کرد عوامل رسیدن به این نقطه را از بین ببریم.
*اینکه مردم وقتی از موضوعی به درد آمدند، داد بزنند و اگر از صنفی خوششان نیامد بتوانند بایستند و پرخاش کنند، خیلی بهتر از این است که یک روز دیگر به جایی برسیم که بازگشتی نداشته باشد. لذا من فکر میکنم با این دید مثبت هم میتوان به کشورمان نگاه کنیم. اما از جهت منفی هم این اعتراضات ضعف های مهمی را نشان داد که اگر به آن توجه نشود می تواند در آینده بحران ساز شود. راه های بسیاری هم برای حل آن هست ولی همه آنها از مسیر داخل شدن بیشتر و بیشتر مردم در ساختار تصمیم سازی و اجرا می گذرد.
*از دعواهای سال 88 تا دعواهای 96 تفاوتهای زیادی وجود دارد؛ حتی مثلا در نحوه برخورد نیروی انتظامی. این برخورد بهرغم این موضوع است که شعارهای این بار از انتهای مسیر شعارهای سال 88 (یعنی تندترین شعارها) شروع شد.
*امروز دارای یک طبقه ضعیف اقتصادی هستیم که بزرگ تر شده است و مطالباتش سیاسی نیست. این مطالبات غیرسیاسی یا غیرفرهنگی، اگر برآورده نشود، فارغ از یأس و ناامیدی که پدید میآورد میتواند زمینه ساز دو پدیده باشد؛ یا فروپاشی و یا حاکمیت نوعی پوپولیسم اقتدارگرا، به معنای یک حکومت بسیار خشن ولی در کوتاه مدت، عوام فریب و سرکوبگر. در چنان وضعیتی شورشها خاموش میشود، توزیع به ظاهر برابر صورت میگیرد و گشایشهای کوتاه مدتی رخ میدهد ولی معلوم نیست که در بلند مدت چه نتیجهای در حوزه آزادی های مدنی و حتی استقلال سیاسی و رشد و توسعه اقتصادی حاصل میشود.