سیدحسین موسویان: ترامپ به دنبال معامله با ایران است
«خروج یکجانبه از برجام، بازگشت مرحله اول تحریمها و پیشنهاد مذاکره به تهران»، سه اصلی است که دولت دونالد ترامپ طی ماههای اخیر علیه ایران در پیش گرفته است. با توجه به این اصول، اکنون این پرسش مطرح است که سیاست ترامپ در مقابل ایران چیست و آیا در فضای تحریمی، امکان مذاکره بین تهران-واشنگتن وجود دارد؟
سیدحسین موسویان، دیپلمات و مذاکرهکننده ارشد هستهای سابق ایران در گفتوگویی با هفتهنامه «مثلث» میگوید ترامپ مانند اشخاصی چون جان بولتون خیلی به دنبال تغییر نظام در ایران نیست، بلکه در پی یک معامله با ایران است که بتواند بگوید من کاری کردم که هیچ رئیسجمهور دیگری نتوانست بکند. درواقع ترامپ بهدنبال توافقی است که «برند ترامپ» را در جهان پرآوازه کند و او را مرد تاریخساز معرفی کند.
مثلث: با توجه به رفتارهای اخیر آمریکا یعنی عملیاتیکردن تحریمها علیه ایران از یک سو و پیشنهاد مذاکره با ایران از سوی دیگر البته با در نظرگرفتن شروط 12گانه مایک پمپئو، به نظر شما سیاست اصلی ترامپ در مورد ایران چیست؟
بعد از انقلاب، سیاست سنتی نهادهای حاکمیتی آمریکا در مورد ایران مبتنی بر تغییر رژیم بوده و هست. به اعتقاد من، باراک اوباما یک استثنا در تاریخ روسایجمهور آمریکا بعد از انقلاب بود که به دنبال حلوفصل مسائل با ایران بود. در دوره اول ریاستجمهوری اوباما که با دور دوم ریاستجمهوری آقای احمدینژاد همزمان بود، از آنجایی که ایران قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در مورد برنامه هستهای را نادیده گرفت، آمریکا توانست اجماع بینالمللی برای اعمال سختترین تحریمها را بهدست آورد و در این مسیر روسیه، چین و اروپا هم با آمریکا متحد شدند منتها در همان دوره هم او تنها رئیسجمهور آمریکا بود که نامهای رسمی و مستقیم به شخص مقام معظم رهبری نوشت؛ نامهای که هم بسیار محترمانه بود و هم پیشنهاد بهبود روابط در آن مطرح شده بود و معظمله نیز پاسخ دادند.
این روند میان ایران و آمریکا خوب پیش میرفت، لیکن حوادث بعد از انتخابات 88 وقفهای ایجاد کرد. اما بعد از مدتی گفتوگوهای رسمی محرمانه دو کشور در عمان آغاز شد. این مسیر با انتخاب آقای روحانی بهعنوان رئیسجمهور ادامه پیدا کرد. دو، سه ماه بعد هم اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل رسما اعلام کرد که سیاست تغییر رژیم را دنبال نمیکند و دنبال روابطی براساس احترام متقابل است. با گذشت چند ماه نیز بر سر اصول برجام توافق شد که با نهاییشدن آن، یک تحول تاریخی در روابط ایران و آمریکا بهوجود آمد. چون آمریکا غنیسازی و آبسنگین ایران را پذیرفت؛ مسئلهای که اکثر سیاستمداران ایران و آمریکا و دنیا باور نمیکردند.
میتوان گفت که در دولت فعلی واشنگتن نگاه یکدستی نسبت به مسائل سیاست خارجی از جمله ایران وجود ندارد؟
کاملا همینطور است و ما در دوره ترامپ با سه آمریکا مواجه هستیم؛ یکی آمریکای ترامپ، دوم آمریکای نئوکانها همچون جان بولتون مشاور امنیت ملی و سوم آمریکای اوباما. در این میان شانس موفقیت در مذاکره با آمریکای جان بولتون تقریبا صفر است چون این گروه دنبال تغییر رژیم و جنگ علیه ایران هستند. شانس موفقیت در مذاکره با آمریکای اوبامایی، 50-50 است چون در مذاکره هم باید امتیاز گرفت و هم امتیاز داد. اما شانس موفقیت با آمریکای شخص ترامپ کاملا غیرقابل پیشبینی است. معتقد هستم که برای ترامپ بهشخصه تغییر رژیم اصل نیست، بلکه او دنبال یک معامله با ایران است که بتواند بگوید من کاری کردم که هیچ رئیسجمهور دیگری نتوانست بکند. حتی خودش هم محتوای چنین معاملهای را نمیداند. در گفتوگوی وی با رهبر کرهشمالی شاهد بودیم که ترامپ با ظاهر مذاکره، مانور تبلیغاتی زیادی کرد و متقابلا رهبر کرهشمالی در محتوا و باطن مذاکره، امتیاز اصلی را گرفت.
شما فکر میکنید در این برهه چرا ترامپ به ایران پیشنهاد مذاکره داده است و آیا ترامپ بهدنبال یک دیدار نمادین با ایران است؟ از نظر شما سیاست ایران در مقابل پیشنهاد ترامپ چگونه خواهد بود و آیا ممکن است ایران به پیشنهاد ترامپ پاسخ مثبت بدهد؟
جان بولتون در طرح «مقابله با ایران» که یکسال پیش به کاخ سفید ارائه کرد چنین گفته بود: «بعد از خروج ایران از برجام، دولت آمریکا باید شعار مذاکره با ایران را طرح کند زیرا ایرانیها دیگر با آمریکا مذاکره نخواهند کرد و لذا این امکان به آمریکا داده خواهد شد که از این سناریو به عنوان دلیل سوءنیت ایران برای دنبالکردن برنامه ساخت بمب اتم استفاده کند.»
بنابراین آمریکای ترامپ و آمریکای نئوکانها با نفس پیشنهاد مذاکره بدون پیششرط از سوی ترامپ همجهت هستند چون افکار عمومی جهان را به نفع آمریکا جهت میدهد. در این بین اگر ایران در پاسخ به ادعای ترامپ درمورد گفتوگوی بدون پیششرط، به او پیشنهاد سفر به تهران میداد، آنگاه اختلاف دو آمریکای مذکور علنی میشد و دولت ترامپ در استراتژی مقابله با ایران با بحران داخلی مواجه میشد زیرا لابی اسرائیل، عربستان، اعراب تکفیری، منافقین و نئوکانها با سفر او مخالفت میکردند و لذا ترامپ برای عملکردن به پیشنهادش در دام دعوای داخلی در آمریکا گرفتار میشد.
پیششرط ایران برای مذاکره احتمالی با ترامپ چه خواهد بود؟
من اساسا انجامشدن مذاکره سران را خیلی مشکل میدانم چون هم در داخل ایران اختلاف بسیار زیاد است و هم آمریکای نئوکانها و متحدین آمریکا در منطقه بهویژه اسرائیل و عربستان آن را تحمل نمیکنند منتها بهفرض اینکه چنین دیداری امکانپذیر باشد، ایران همیشه بر دو اصل در روابط با آمریکا تاکید کرده است؛ شامل اصول «احترام متقابل» و «عدم مداخله در امور داخلی ایران.» این دو اصل طبق منشور سازمان ملل است و از مشروعیت و مقبولیت جهانی نیز برخوردار است.
از نظر شما ترامپ به دنبال چه امتیازاتی از ایران است؟
ترامپ بهدنبال توافقی است که «برند ترامپ» را در جهان پرآوازه و او را مرد تاریخساز معرفی کند. واقعا آنقدر که شکل و ظاهر توافق برای رئیسجمهور آمریکا مهم است، محتوای آن اهمیت ندارد. لذا باید ظاهر قضیه برای او در عرصه تبلیغات قابل توجه باشد؛ به عنوان مثال بگوید در مذاکره با ایران توافق کردیم که ایران هیچگاه دنبال ساخت بمب اتم نخواهد رفت، یا اینکه توافق کردیم که ایران و آمریکا هر دو به قطعنامههای سازمان ملل در مورد منطقه احترام بگذارند یا اینکه من اطمینان یافتم که ایران بهدنبال حمله نظامی و محو اسرائیل نیست و قس علیهذا.
اگر دو کشور وارد مذاکره شوند در مورد مسائل منطقهای نیز گفتوگوهایی انجام خواهد گرفت. خط قرمز ایران و آمریکا در منطقه چه مواردی را شامل میشود؟
خط قرمز جمهوری اسلامی ایران، منافع ملی کشور، پذیرفتن نقش و جایگاه مشروع و طبیعی ایران در منطقه، درک تهدیدات واقعی منطقهای علیه ایران و عدم مشارکت و دخالت آمریکا در این نوع تهدیدات علیه ایران است. گمان میکنم خط قرمز آمریکاییها هم این خواهد بود که ایران نیز متقابلا منافع آمریکا و متحدین آمریکا درمنطقه را تهدید نکند. درواقع یک «آتش بس تهدیدات متقابل در منطقه» مهمترین موضوع مدنظر دو طرف خواهد بود.
نقش اسرائیل و سعودیها در سیاستهای ترامپ تا چه حدی است و آیا ممکن است مانع مذاکره احتمالی میان تهران- واشنگتن شوند؟
رژیم اسرائیل و عربستان، نقش محوری در سیاستهای ضدایرانی واشنگتن ایفا میکنند. هرنوع گفتوگوی مستقیمی بین ایران و ترامپ، خواب را از چشمان ریاض و تلآویو خواهد گرفت. لذا معتقد هستم آنها با استفاده از تمام ابزارها، امکانات و ظرفیت خود، مانع چنین دیداری خواهند شد. درعین حال ترامپ حتی برای ریاض و تلآویو هم غیرقابل پیشبینی است و آنها هم نگران تصمیمات غیرمنتظره ترامپ در مورد ایران هستند.
آیا در صورت تصمیم به مذاکره با آمریکا، حاکمیت اجازه خواهد داد که دولت روحانی این مذاکره را انجام دهد؟
اختیار مذاکره با آمریکا با مقام معظم رهبری است. در این مورد هم باید منصفانه قضاوت کرد. ایشان در دوره ریاستجمهوری مرحوم آقای هاشمی مانع کمک ایران به آزادی گروگانهای غربی و آمریکایی در لبنان نشدند و حتی با قرارداد یک میلیاردی وزارت نفت ایران با شرکت آمریکایی «کونوکو» هم مخالفت نکردند. در دوره اصلاحات نیز مقام معظم رهبری، مانع همکاری ایران و آمریکا برای مقابله با طالبان در افغانستان نشدند. همچنین در دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد شاهد بودیم که ایشان اجازه مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا در عمان را دادند. در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی هم اجازه مذاکرات مستقیم وزرای خارجه ایران و آمریکا در موضوع هستهای از سوی رهبری صادر شد. مقام معظم رهبری حتی رسما اعلام کردند که اگر توافقی صورت گیرد و آمریکا به تعهدش عمل کند، ایشان مانع گفتوگو راجع به سایر مسائل نخواهند شد. برجام هم بدون موافقت ایشان امکانپذیر نبود. لذا برداشت من این است که مقام معظم رهبری با اصل گفتوگو مشکلی ندارند، مشکل ایشان با بدعهدیها، سوءنیتها و خصومتهای آمریکا علیه ایران بهویژه سیاست تغییر رژیم است که واشنگتن همواره دنبال کرده است.
اگر حاکمیت در نهایت با مذاکره مخالفت کند، دولت روحانی چه سیاستی را اتخاذ میکند؟ در صورت ادامه اعتراضهای خیابانی در ایران و انجامنشدن مذاکره، وضعیت دولت چگونه خواهد شد؟
بههرحال اگر رهبری صلاح ندانند، دولت باید مطیع باشد منتها در آن شرایط همه جناحهای سیاسی کشور باید متحد باشند زیرا مقاومت در مقابل آمریکا در شرایط اختلاف و شکاف و دعوای داخلی واقعا سم مهلک است.
به نظر شما مذاکره با جمهوریخواهان سختتر است یا دموکراتها؟
در بین جمهوریخواهان و دموکراتها شخصیتهای مختلف با ایدههای بسیار متفاوت در مورد ایران وجود دارند. به عنوان مثال در بین جمهوریخواهان هم جان بولتون هست و هم چاک هاگل که در مورد ایران نظراتشان کاملا متفاوت است. چاک هاگل مثل اوبامای دموکرات فکر میکند. در دموکراتها نیز هم امثال بابی سندرز و اوباما وجود دارند و هم باب منندز که در حد افراطی ضدایران است. لذا مهم است که چه کسی از هر دو حزب در پست ریاستجمهوری آمریکا قرار میگیرد.
پس از خروج آمریکا از برجام همکاری ایران با روسیه و چین به چه شکل بود؟ بههرحال روسیه بهعنوان یک متحد برای ایران مطرح است اما برخی رسانههای خارجی اینگونه مطرح میکنند که بعد از خروج آمریکا از برجام، بیشتر تلاش و توجه دولت معطوف به اروپا بوده و از چین و روسیه غافل شده است.
توجه داشته باشید که بعد از برجام بیشترین توافقات عملیاتی شده با چین، روسیه و هند بوده است. گفتوگوها و تفاهمات با اروپا از این جهت وقتگیر و سخت اما مهم هستند که در صورت تحقق آن، ضرب اقدامات آمریکا علیه ایران گرفته میشود. همچنین تز اروپای منهای آمریکای ایران موفق میشود و ایران میتواند تا حدی روابط بالانس با بلوک شرق و غرب را حفظ کند.