سومین پالس اصولگرایان به اصلاح طلبان طی دو روز
جریان بدخیم اصلاحات هرچند همچنان به اصلاح رابطهاش با نظام تمایل بسیار دارد اما نتوانسته خود را کاملا” ترمیم کند و برای بازگشت، راه نپیمودهای دارد که مهمترین بخش آن ابراز ندامت و عذرخواهی بابت کردههایش در فتنه ۸۸ است.
از روز گذشته برخی اظهار نظرها از سوی اصولگرایان نشانه هایی را از برخی تحولات به همراه داشته است .
به گزارش نامه نیوز ، روز گذشته عبداللی در تسنیم و احدیان در روزنامه خراسان در مورد حصر مطالبی را نوشته بودند که به نظر دارای نکات تازه ای بود . امروز نیز مهدی فضايلی مسایلی را مطرح کرده که دارای نکاتی تازه است و به نظر جدا از محور آنچه احدیان و عبداللهی مطرح کرده اند نیست .
«مهدی فضائلی» امروز در صبح نو و فارس نوشته است :
وقایع پس از انتخابات 88 که به درستی فتنه نام گرفت، خسارات جبرانناپذیری را به همه، اعم از نظام، مردم و جریانها و شخصیتهای سیاسی مختلف کشور وارد کرد.
جریان اصلاحات نیز در این ماجرا هزینههای سنگینی پرداخت کرد و میرفت که تا آستانه حذف کامل پیش برود!
البته اصلاحطلبان زودتر از آنچه انتظار میرفت علاقه خودشان برای بازگشت به قدرت را آشکار کردند و نشان دادند چندان طاقت دوری از این عرصه را ندارند!
شاید شرکت سیدمحمدخاتمی در انتخابات مجلس نهم، ولو در صندوق روستای وادان شهرستان دماوند، اولین نشانه این کمطاقتی بود. اقدامی که بسیاری حتی هواداران وی را شگفتزده کرد و احساس فریب خوردگی به آنها داد.
پس از آن نیز، هم او و هم چهرههای دیگری از اصلاحطلبان تلاش کردند راه بازگشت به عرصه رقابتهای سیاسی قانونمند و حضور در حاکمیت را هموار کنند.
نظام نیز با هوشمندی و به درستی بین جریان اصلاحات و فتنه مرزبندی قائل شد و ضمن موضع قاطع و غیرقابل تغییر در برابر فتنه و فتنهانگیزان، فضا و راه را برای اصلاحطلبان معقول باز کرد و امروز شاهد حضور و فعالیت عادی آنان در دولت و مجلس و شوراها هستیم.
البته جریان بدخیم اصلاحات هرچند همچنان به اصلاح رابطهاش با نظام تمایل بسیار دارد اما نتوانسته خود را کاملا” ترمیم کند و برای بازگشت، راه نپیمودهای دارد که مهمترین بخش آن ابراز ندامت و عذرخواهی بابت کردههایش در فتنه 88 است.
در چنین فضایی و در شرایطی که بزرگان اصلاحات به انحای مختلف و با هزار زبان تلاش میکنند اعتماد نظام را جلب و روابط را تلطیف کنند، باید مراقب پارازیتهای امثال آقا مصطفی باشند!
این پارازیتها از سوی چنین افراد افراطی و بدسابقه، خصوصا” اگر با واکنشی از سوی اصلاحطلبان معقول حاضر در قدرت و یا اصلاحطلبان علاقهمند به بازگشت مواجه نشود، موجب پارازیته شدن پیامهای صلح و آشتی شده، هم سوءظنهایی را برمیانگیزد و هم اگر بنایی بر تجدیدنظر باشد، درها را مجددا” میبندد!
جریان اصلاحات تا کنون از چنین تندرویهایی نه کم آسیب دیده و نه کم آسیب رسانده لذا خوب است از گذشته عبرت بگیرد و جلوی افراطیگریهای تجربهشده را ببندد.
افراد پرکینه و همواره زخمی نباید پرچمدار و پیش قراول جریانی باشند که مشی خود را مدارا و پرهیز از خشونت میداند!
آنچه از رفتار این دسته افراد میشود فهمید نه اصلاح که ادامه نفرت پراکنی است. سوگیری و محتواهای تولید شده از سوی این قبیل افراد، همچنین این ذهنیت را تقویت میکند که نکند تعمدی برای تیره کردن فضا و تولید پارازیت وجود دارد؟ تعمدی که گویا نان این افراد از آن تامین میشود!