سنگربندی در شانزه لیزه؛ از «کمون پاریس» تا «ژیله ژون»
ژیله ژون جنبشی خودجوش و فاقد سازماندهی است که از درون مردم عادی و فقیر برخاست؛ مردمی که افزایش قیمت سوخت بر آنان تأثیر مستقیم جدی دارد.
به گزارش مهر- عبدالله شهبازی مورخ، نویسنده و پژوهشگر در تازه ترین یادداشت خود درباره تحولات اخیر فرانسه یادداشتی را در صفحه شخصی خود منتشر کرده که در ادامه آمده است.
فرانسه پیشتاز انقلابهای دوران معاصر است تا بدانجا که واژه «انقلاب»، به معنای جدید آن، بطور عمده با انقلابهای پیاپی فرانسه در اواخر سده هیجدهم و نیمه اول سده نوزدهم میلادی، به فرهنگ سیاسی وارد شد.
اینک دولت امانوئل مکرون با جنبشی مواجه است که «ژیله ژون» (جلیقه زردها) نام گرفته به دلیل پوشیدن جلیقههای زرد شبنما که در فرانسه همراه داشتن آن در اتومبیل اجباری است.
این جنبش در دو روز تعطیلی پیاپی آخر هفته (شنبه، ۱۷ نوامبر/ ۲۶ آبان و شنبه، ۲۴ نوامبر/ ۳ آذر) پاریس را به صحنه تظاهراتی غافلگیر کننده تبدیل کرد و به تعبیر هفتهنامه اکونومیست به جنبش «ژیله ژون» چهرهای «دراماتیک و انقلابی» علیه «خواص مرفه پاریسنشین» و دولت امانوئل مکرون داد.
در دومین تظاهرات (۳ آذر)، خیابان شانزه لیزه، یکی از زیباترین و معروفترین خیابانهای جهان، به صحنه سنگربندی خیابانی و زد و خورد با پلیس تبدیل شد. هزینه بازسازی خیابان شانزه لیزه پس از این نبرد خیابانی بسیار سنگین است. فقط فروشگاه لوکس «دیور» میزان خسارت خود را یک میلیون یورو اعلام کرده است.
سنگربندی اخیر در خیابان شانزه لیزه یادآور شورش معروفی است که در تاریخ به نام «کمون پاریس» ثبت شده است. این شورش از ۱۸ مارس ۱۸۷۱ در پاریس آغاز شد و در ۲۸ مه همان سال، با سرکوب خونین و اعدام شورشیان در اطراف خیابان شانزه لیزه، پایان یافت.
ژیله ژون جنبشی خودجوش و فاقد سازماندهی است که از درون مردم عادی و فقیر برخاست؛ مردمی که افزایش قیمت سوخت بر آنان تأثیر مستقیم جدی دارد. اینان عموماً در مناطق حومه و غیر شهری زندگی میکنند و اتومبیل ارزان در زندگیشان نقش مهمی دارد. یکی از اینها نجاری ۶۶ ساله و بازنشسته بنام «برونو بینلی» است که به خبرنگار گاردین گفت:
«من عضو هیچ حزب سیاسی نیستم. اغلب به جبهه ملی [حزب «راست جدید» خانم لوپن] رأی دادهام ولی هوادار این حزب نیستم. این کار را به خاطر اعتراض میکنم تا اعلام کنم اوضاع خوب نیست و اگر همین وضع ادامه پیدا کند به انتخاب کسی [بعنوان رئیسجمهور] از راست افراطی منجر میشود. ولی به حرف ما گوش نمیدهند. مکرون به هیچ کس گوش نمیکند. او ناگهان نگران محیط زیست و آلودگی هوا شد ولی این دروغ است. این پوششی است تا مالیاتهای ما را بیشتر کند. ما دیگر نمیدانیم چه نوع ماشینی باید بخریم؛ بنزینی، دیزل، برقی؟ کسی نمیداند. من یک ون کوچک دیزل دارم و پولی ندارم که ماشین جدید بخرم به خصوص که بازنشسته هستم. احساس ما این است که مردم غیر شهرنشین فراموش شدهاند.»
برخورد مکرون، که او را «بانکدار*» و «رئیس جمهور اغنیا» خواندهاند، به شورش ژیله ژون متکبرانه بود. وزیر کشور مکرون، «کریستف کاستانه»، مسئولیت خشونت در خیابان شانزه لیزه را متوجه خانم «مارین لوپن»، رهبر حزب راستگرای افراطی «اجتماع ملی» (جبهه ملی سابق) کرد و خانم لوپن این اتهام را رد کرد.
به جز راست افراطی، چپگرایان نیز میکوشند رهبری جنبش ژیله ژون را به دست گیرند. ولی روشن است که این جنبش کاملاً غیر سازمانیافته و غیر منتظره و ناشی از فشار اقتصادی بر بخش مهمی از مردم فرانسه است؛ آن بخش از جامعه که شورشهای عظیم و خونین ۱۷۸۹ و ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸ و ۱۸۷۱ فرانسه را پدید آوردند و واژه «انقلاب» را به فرهنگ سیاسی جدید افزودند.
به این دلیل، فایننشال تایمز تیتر زیر را برای گزارش خود (۶ آذر) برگزید: «فرانسویان چنگههای خود را علیه مکرون به دست گرفتهاند.» منظور از «چنگه» چهارشاخهایی است که دهقانان برای باد دادن گندم و جدا کردن کاه از دانه استفاده میکنند. این ابزار در مناطق مختلف ایران با اسامی چون «اوسه» و «هرچون» و «چنگه» (در مازندران) شناخته میشود.
تیتر فایننشال تایمز اشاره به انقلابهای پیاپی فرانسه است که روستائیان با چهارشاخههای خود به پاریس و شهرها یورش بردند. فایننشال تایمز نوشت: «فرانسه تاریخی طولانی و غنی از شورش دارد. از شورش دهقانان ژاکری در دوران جنگ صد ساله، تا تصرف قلعه باستیل [در انقلاب ۱۷۸۹] تا انقلابهای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸ تا کمون پاریس ۱۸۷۱ تا اعتراضات و اعتصابهای مه ۱۹۶۸. از این منظر هیچ کشوری قابل مقایسه با فرانسه نیست.»
اکونومیست (۶ آذر) نوشت: «تداوم جنبش ژیله ژون بدان بستگی دارد که آیا میتواند به جنبشی سازمانیافته بدل شود یا خیر. ژیله ژون هماکنون فاقد سازمان و رهبری است که هم قوت و هم ضعف آن بشمار میرود. رقابتهای داخلی و اهداف متضاد میتواند آن را دچار انشقاق کند و اگر جنبش رادیکال شود میتواند حمایت عمومی را از دست دهد. برخلاف اجتماعاتی که از سوی اتحادیهها برگزار میشود، برای دولت مذاکره با جنبش ژیله ژون دشوارتر است به دلیل فاقد شکل و ساختار بودن آن.»
به گزارش گاردین (۳ آذر)، محبوبیت مکرون به ۲۶ درصد کاهش یافته یعنی فقط ۲۶ درصد فرانسویان او را شایسته مقام ریاست جمهوری میدانند در حالی که جنبش ژیله ژون از حمایت حدود ۸۰ درصد مردم فرانسه برخوردار است.
* امانوئل مکرون از سال ۲۰۰۸ کارمند بانک روچیلد بود. به این دلیل، زمانی که به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد فایننشال تایمز (۲۸ مارس ۲۰۱۷) نوشت: ارتباطات مکرون با روچیلدها او را به طعمه آسانی برای مخالفانش تبدیل میکند و فارین پالیسی (۱۸ مه ۲۰۱۷) نوشت: مکرون در دوره پنج ساله ریاست جمهوریش با «تئوری توطئه روچیلدها» مواجه خواهد بود.
فرانسه در سده نوزدهم میلادی خاستگاه مهمترین جنبشهای سیاسی علیه خاندان روچیلد بوده به ویژه به دلیل پیوندهای عمیق این خاندان با ناپلئون سوم و شکست او در جنگ با پروس و پرداخت غرامت سنگین ۵ میلیارد فرانکی (معادل حدود ۵۰ میلیارد یورو امروز به قیمت طلا). در پی این شکست ویلهلم اول، پادشاه پروس، وارد پاریس شد و در ۱۸ ژانویه ۱۸۷۱ در کاخ ورسای موجودیت امپراتوری آلمان را اعلام کرد و خود را «امپراتور آلمان» خواند.