سلفی با ساختمان نیمه سوخته!
پس از سوختن پلاسکو بود که جامعه نسبت به حوادث اینچنینی حساسیت زیادی پیدا کرد چرا که همدرد خانوادههایی بود که عزیزانشان در پلاسکو و یا در زیر آوار جان خود را از دست دادند.
پلاسکو روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ پس از ۵۴ سال از زمان ساخت بر اثر آتشسوزی فرو ریخت و ۵۶۰ واحد تجاری در آن نابود شد.پلاسکو درحالی بعد از 3 ساعت ونیم سوختن، فروریخت که هنوز تعداد زیادی آتشنشان درحال مهار آتشسوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند و علاوه بر آن تعداد زیادی از افراد بر اساس این سانحه مصدوم شدند بنابراین زمانی که روز دوشنبه خبر رسید ساختمان شماره 2 وزارت نیرو در خیابان ولیعصر طعمه حریق شده است زنگ خطر اجتماعی به صدا در آمد و جامعه نگران از آنکه مبادا این ساختمان به سرنوشت پلاسکو دچار شود. ساختمانی که به گفته مهدی حجت معاون شهرسازی و معماری شهردار تهران متعلق به القانیان بوده است یعنی همان شخصی که او را مالک پلاسکو هم معرفی میکنند که در نتیجه باید اذعان داشت: «املاک القانیان شگون ندارد» یا اینکه «تاریخ مصرف املاک القانیان به پایان رسیده است».
سلفی برای انتخابات!
اما فارغ از تلاش ماموران آتش نشانی و ایثار آنها برای دچار نشدن ساختمان وزارت نیرو به سرنوشت پلاسکو باید به آنهایی توجه داشت که با حضور در کنار ساختمان مورد نظر اقدام به گرفتن عکس سلفی و یا حتی تصویر انتخاباتی کردند. حضور رئیس و نایب رئیس شورای شهر در محل حادثه امری طبیعی است چرا که آنها باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. حضور برخی دیگر از اعضای شورای شهر مانند حجت نظری هم به دلیل آنکه بارها نظرات کارشناسی درخصوص لزوم استحکام بناها در پایتخت ارائه کرده و پس از بررسی اولیه خبر داد که «خطر ریزش ساختمان برق وزارت نیرو تا حد زیادی مرتفع شده است» منطقی به نظر میرسد اما سوال آنجاست که چرا برخی که هیچ تخصصی در امور عمرانی و معماری ندارند در محل حادثه حضور یافتند و اقدام به انتشار تصاویری از این حضور در شبکههای اجتماعی کردند؟ این حضور سودی به حال آتشنشانان خسته و زحمتکش و کمکی به خاموش کردن آتش کرد یا برگی به رزومه تبلیغاتی آنها برای انتخابات مجلس افزود؟
غیبت مشهود مرد مشهدی!
نکته قابل توجه غیبت قالیباف در محل آتش سوزی بود. او که پس از خروج از بهشت همانطور که وعده داده بود به بهشت بازگشت اما هوشیار بود در مراسمها و اماکنی حاضر شود که معنای تداوم حیات سیاسی و اجتماعی او باشد. پس از غرق شدن نفتکش سانچی، قالیباف از نخستین افرادی بود که با صدور پیامی درگذشت خدمه کشتی را به خانواده آنها تسلیت گفت اما در حالی که تصور میشد درباره آتش سوزی ساختمان وزارت نیرو هم به بیان دیدگاههایش برای کمک بپردازد، سکوت کرد. این سکوت میتواند به پایان امیدهای قالیباف برای رسیدن به پاستور تعبیر شود چرا که او هر روز شاهد است بیش از گذشته از اذهان محو میشود و علاوه بر آن پس از پایان حضور در بهشت جایگاهی برای او در نظر گرفته نشد که بتواند مانند گذشته به تبلیغ خودش بپردازد. البته یک دلیل دیگر برای سکوت او میتواند به گزارشی مربوط باشد که چندی پیش از سوی محمدعلی نجفی یعنی شهردار فعلی تهران قرائت شد و در این گزارش به تخلفات شهرداری در زمان مدیریت قالیباف اشاره شده بود. جالب آنجا است که پس از قرائت این گزارش بود که قالیباف تاکید کرد: «از مدیران خسته و نشسته نمیتوان انتظار مدیریت مطلوب داشت. در حال حاضر، ضعف مدیریت در کشور کاملا محسوس و مشهود است.»
تضعیف برای قدردانی!
جالب آنجاست که برخی رسانهها از این موضوع برای نیل به اهداف سیاسی خود بهره بردند چنانکه خبرگزاری مهر نوشت: «این ساختمان همچون ساختمان پلاسکو دارای سازه فلزی بود و به دلیل استفاده اداری غیرایمن (انباشت پروندههای کاغذی در طبقهای که در اصل برای استفاده پارکینگ خودروها طراحی و ساخته شده) امکان ورود و مهار آتش را دشوار کرد.این حادثه مانند تمام حوادث آتش سوزی در پایتخت چندان برای رسانهها مهم و حساس نبود تا زمانی که شهردار تهران در بازدید صبحگاهی از این حادثه از احتمال فروریزش ساختمان سخن گفت و در مصاحبه ای رادیویی نیز سازه این ساختمان را با ساختمان فروریخته پلاسکو مشابه دانست. از آن زمان کلید واژه پلاسکو ۲ شکل گرفت.
روزنامه آرمان:شهردار تهران در نخستین روزهای کاری خود نیز از یک حادثه آتش سوزی بازدید کرده بود و این نخستین حضور وی در صحنه چنین حادثههایی نبود. اما دلیل بزرگ نمایی چنین حادثه ای که گفته میشود مشابه آن ۱۰ بار در سال اتفاق میافتد مشخص نیست. » این خبرگزاری به نحوی سعی کرد نجفی را به سیاهنمایی شرایط متهم و چنین القا کند که اظهارات شهردار تهران سبب ایجاد هراس در جامعه شده است. به هر حال رسانههایی که تا پیش از این حامی قالیباف بودند این حق را برای خود محفوظ میدانند که به هر طریقی نجفی را تضعیف کنند.