سقوط آزاد تئاتر در بیاینترنتی و ردپای گمشده تلویزیون
تلویزیون در روزهای اختلال اینترنتی در کشور میتوانست حامی هنرمندان تئاتر باشد؛ اما در این بزنگاه نیز رسانه ملی توجهی به این هنر نادیده گرفته شده، نداشت.
کافی بود گزارش یکی از خبرگزاریها را بخوانید تا متوجه شوید در یک هفته اخیر فروش نمایشها در تهران به میزان 70درصد سقوط کرده است. این در حالی است که ماههای آبان و آذر به دلایل مختلف از ماههای کمفروغ تئاتر به حساب میآیند. به عبارتی برای عمده هنرمندانی که سکه شانسشان برای این دو ماه ضرب شده بود، بار یک شکست تجاری ناخواسته مضاعف شد. این وضعیت زمانی بغرنجتر میشود که تئاتر به دو دلیل به شدت وابسته به فضای مجازی شده است. نخست آنکه برخلاف دهههای گذشته دیگر خبری از فروش در گیشه تئاتر نیست. کلیت فروش نمایشها به سه سامانهای اختصاص یافته است که برخی معتقدند وجودشان چندان هم به نفع تئاتریها نیست. سامانهها به سبب سهیم بودن در فروش نمایشها، عملاً نقش یک واسطه را ایفا میکنند و در این واسطهگری سعی بر آن دارند نمایشی بهتر دیده شود و نمایشی کمتر تا به نحوی فروشهای تضمینی برای برخی آثار – با قابلیت مخاطب بیشتر – فراهم کنند. هر چند این مسأله مبهم است؛ اما با وجود این سامانهها، نقش گیشههای سالنها به شدت کمرنگ شده است. به قول قدمای تئاتری، دیگر خبری از صف خرید بلیت تئاتر نیست.
هر چند در کشورهای اروپایی هنوز مفهوم گیشه و یا خرید بلیت از فروشگاههای فرهنگی زنده و جاری است، مشخص نیست چرا سالنهای تئاتری در ایران چنین وابسته به سامانههای اینترنتی شدهاند. حتی با گشت و گذاری در سایت Playbill به عنوان مرجع تئاتر آمریکا، میتوان دید سامانههای فروش نمایشهای در سالنهای مختلف برادوی مستقل است. حتی در این سایت علاوه بر فروش آنلاین هنوز رزرو تلفنی و خرید حضوری به عنوان گزینههای موجود تبلیغ میشود.
اما این تنها حلقه مفقوده افت 70درصدی فروش نمایشها نیست. بهخصوص آنکه برخلاف رویدادهای تاریخی دیگر، این بار چهارراه ولیعصر یک هفته آرامی را تجربه کرده بود. مشکل دوم نبود بسترهای تبلیغاتی بود. برخلاف سینما – که البته آن هم به سبب وابستگی فروش به سامانه اینترنتیش با افت روبهرو بود – تئاتر فاقد بسترهای تبلیغاتی مناسب است. با کمی جستجو درخواهید یافت که در نبود تبلیغات شهری، گران شدن استندهای شهری توسط شهرداری تهران، گران بودن کالاهای فرهنگی از جمله تئاتر در تلویزیون، تنها بستر مناسب برای تبلیغ اینستاگرام است. ایرانیان در میان مصرفکنندگان این شبکه جهانی در رتبه هشتم ایستادهاند و مصرف بالای ترافیک اینترنتی در اینستاگرام نشان میدهد این شبکه اجتماعی به سبب بصری بودنش، فرصتهای خوبی برای تبلیغات تئاتر فراهم کرده است. تبلیغاتی که برای یک بار پخش شدنش از تلویزیون میتوانست هزینه هنگفتی روی دست تولیدکنندگان تئاتر بگذارد. ارقامی که حتی از تولید آن نمایش نیز فراتر میرود.
در این وانفساست که تلویزیون با حذف تئاتر از کنداکتور خود، شرایط را برای شکست تجاری یک حرفه هنری را پدید میآورد. البته این حرفه همانند حرفههای پیشهوری نیست که نبودشان چندان بر سازمان عریض و طویل تلویزیون تأثیر بگذارد؛ بلکه با حرفهای روبهروییم که نقش مستقیمی بر تولیدات تلویزیونی دارد. در همین ایام که تلویزیون به سریالهای بسیارش مینازد، این بازیگران، نویسندگان و هنرمندان تئاتری هستند که به این آثار تلویزیونی رونق دادهاند و مهمتر از همه آنکه در نبود رشتههایی چون بازیگری تلویزیونی و حتی سینمایی، این دانشکدههای تئاتری هستند که بستر تولیدات تلویزیونی را فراهم میکنند.
هر چند درباره نقش منفی تلویزیون بر تئاتر میتوان مفصل صحبت کرد؛ اما در یک هفتهای که گذشت تلویزیون به عنوان رسانه برخط و مهمترین ابزار ارتباطی مردم تلاشی برای کمک به تئاتر نکرده است. هیچ برنامه ویژهای تدارک نمیبیند و حتی در حوزه خبر شیوههای دسترسی به سامانههای فروش بلیت تئاتر – که همانند دیگر فضای مجازی داخلی دردسترس بودند – اطلاعرسانی نمیکند.
این روزها عدمحمایت تلویزیون از تئاتر بیش از پیش حس میشود. نبود برنامههایی با موضوع معرفی نمایشهای روی صحنه یا حتی ShowTalkهای جذاب – که در تمام دنیا مرسوم است – عاملی شده است برای ندانستن مردم از وضعیت تئاتر کشور. هر چند تئاتر در این روزها هنری گرانقیمت است؛ اما برخلاف تصور هنوز بخش مهمی از تئاتر تهران و ایران ارزان است و شرایط برای حضور تمامی اقشار در سالنهای تئاتری فراهم است، تنها نیاز به اطلاعرسانی درست است. اتفاقی که در رسانه ملی نادیده گرفته میشود.
هر چند محمدجواد حقشناس، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران گفته است «با توجه به شرایط این روزها، قطع بودن شبکههای اجتماعی و ضرر و زیان مادی و معنوی تئاترها، شورای شهر و شهرداری تهران آماده مساعدت برای بهبود شرایط هنرهای نمایشی هستند تا دستکم به لحاظ تبلیغات شهری، موقعیت مناسبی برای گروههای تئاتری فراهم شود»؛ اما آیا استندهای منطقه یازده – که منطقه چندان مسکونی نیست – کفایت میکند؟