سفرهای استانی؛ مرگ تدریجی یک رویا
مدتی است که قطار دولت دوازدهم به حرکت در آمده، اما دو سؤال درباره با سفرهای استانی فرا روی این دولت قرار دارد؛ نخست اینکه دستاوردهای سفرهای استانی دولت یازدهم چه بوده است؟ دوم اینکه؛ چه آیندهای در انتظار طرح سفرهای استانی است؟
حوزه دولت-سفرهای استانی که میتوانست نقطه عطفی در سبک دولتداریِ دولتهای جمهوری اسلامی باشد در اواخر دولت مبدع این سفرها، از ریل اصلی خود منحرف شد و به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی، رنگ و بوی انتخاباتی به خود گرفت.
دولت دوازدهم در حالی بر سر کار آمد که باورها و ایدههایی بالکل متفاوت از دولت قبل داشت و به پایهها و بنیادهایی که در آن دولت نهاده شده بود اعتقاد نداشت. از این رو گمان میرفت که سفرهای استانی به عنوان یکی از بنیادهای اصلی دولتهای محمود احمدینژاد در دولت حسن روحانی سرنوشتی متفاوت پیدا کند.
وقتی سفرهای استانی لباس عوض کرد!
دولت جدید که اعلام کرده بود اعتقادی به مسکن مهر ندارد و ایده «مسکن اجتماعی» را روی دایره گذاشته بود درخصوص سفرهای استانی نیز همین روش را در پیش گرفت و اصطلاح «سفرهای پایش و پویش» را جایگزین کرد.
محمّد نهاوندیان که از اتاق بازرگانی به دفتر رئیسجمهور آمده بود در 11 آبان 92 اعلام کرد که «حیف است اسم سفر مقامات به استانهای کشور را سفرهای استانی بنامیم. این اشتباه است که فکر کنیم استانها با یک یا دو سفر مقامات آباد میشوند. باید سفرهای مقامات عالی به استانها را تحت عنوان پایش و پویش استانی بنامیم».
نهاوندیان هدف از بکارگیری اصطلاح پایش و پویش را، کشف استعداد استانها و شکوفا کردن آنها عنوان کرده بود.
سفرهای استانی دولت جدید با چند تغییر نسبت به دولت قبل پیگیری شد. از لحاظ کمیت اولاً تعداد سفرها کاهش یافت و در حالی که در دو دولت محمود احمدینژاد چهار دور سفر استانی به کل کشور انجام شد، در دولت یازدهم تنها یک دور سفر انجام شد. دوم اینکه؛ رئیس جمهور به همه شهرهای یک استان سفر نکرد بلکه تنها در چند شهر حضور پیدا کرد.
از لحاظ کیفیت نیز برخلاف سابق، دیدار چهرهبه چهره رئیس جمهور با مردم در مراکز استانها حذف شد، گرفتن نامههای مردمی از دستور کار خارج شد و به جای آن یک سامانه پاسخگویی تلفنی راهاندازی شد و از تصویب مصوبات پرشمار، برای توسعه استانها خبری نبود. هرچند مورد اخیر، در دولت قبل کم و بیش مورد انتقاد بود و برخیها بر این باور بودند که دولت مصوبات متعددی را به تصویب میرساند که همه آنها عملی نمیشود.
پایش و پویشی که در حد شعار باقی ماند!
هرچه دولت یازدهم به پیش رفت، سفرهای استانی رئیس جمهوری خبرساز شد؛ تا جایی که اخبار تعطیلی مدارس و ادارات برای استقبال از رئیسجمهور و ریخت و پاش و هزینههای غیرضروری، پای ثابت خبرهای مربوط به سفرهای استانی را به خود اختصاص داد. اوج خبرسازی و انتقادات، در سفر به استان البرز که آخرین سفر استانی دولت یازدهم بود خود را نشان داد.
سفرهای استانی که در دولت یازدهم هر روز از شکل اولیه خود فاصله میگرفت در آذر 95 تقریبا به نقطه پایانی خود رسید. جایی که معاون اجرایی رئیسجمهور از پایان یافتن سفرهای استانی در شکل سابق خود و آغاز دور جدید این سفرها خبر داد. این سخن محمد شریعتمداری که «دور جدید سفرها به شکل نقطهای و پروژهای خواهد بود و در همین راستا رئیس جمهور به منظور افتتاح چند پروژه عمرانی به استان خوزستان سفر کرده است» حکایت از این واقعیت داشت که دولت با سفرهای استانی به معنای رایج خود خداحافظی کرده و به برگزاری این سفرها در سطحی محدود قانع شده است.
آینده مبهم سفرهای استانی
اکنون و در حالی که چند صباحی است که قطار دولت دوازدهم به حرکت در آمده، دو سؤال در ارتباط با سفرهای استانی فرا روی دولت قرار دارد. نخست اینکه؛ دستاوردهای سفرهای استانی دولت یازدهم چه بوده است؟ آثار ملموسی که این سفرها برجای گذاشته چیست؟ کدام استعدادها درنتیجه سفرهای پایش و پویش در بدنه کشور کشف و شکوفا شد؟ [آنچنان که دولت، هدف خود از این سفرها را کشف استعدادها عنوان کرده بود].
دوم اینکه؛ چه آیندهای در انتظار طرح سفرهای استانی است؟ برنامه دولت برای لمس مشکلات و مسائل کشور، مواجه شدن با واقعیات استانها از نزدیک، شنیدن دردهای مردم و همه ضرورتهایی که سفرهای استانی برای تحقق آنها بنا نهاده شد و مورد استقبال جامعه قرار گرفت چیست؟ اگر قرار نیست سفرهای استانی ادامه داشته باشد، چه جایگزینی برای آن پیشبینی شده است؟
آیا سفرهای نقطهای و پروژهای، همان روال متعارف و مرسوم حضور رئیسجمهور یا سایر اعضای کابینه در شهرهای مختلف برای افتتاح پروژهها نیست؟ اگر چنین است پس باید آن را گامی به عقب دانست؛ اگر نه که باید مزیت آن نسبت به سفرهای استانی مشخص شود. دولت دوازدهم تاکنون درخصوص سفرهای استانی سکوت کرده است و سایت سفرهای استانی رئیسجمهور نیز همین رویه را در پیش گرفته است.
ضرورت سفرهای استانی بر همه روشن شده است. مسیر درستی که در آن قدم گذاشته شده و اثرات مثبت آن که در کلّ کشور، کم و بیش لمس شده است را نباید ترک کرد. علاوه بر این، انبوهی از تجربه در ارتباط با این سفرها ایجاد شده است و دولت دوازدهم میتواند با مداقّه کارشناسانه این تجارب و بررسی نقاط ضعف و قوت آن، نسبت به احیای سفرهای استانی اقدام کند.
باید به انتظار نشست و دید که آیا دولت دوازدهم برای همیشه با سنّت حسنه سفرهای استانی وداع میگوید یا به احیای آن میپردازد.