سعید جلیلی به دنبال چیست؟
یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: «سعید جلیلی تکرار بعضی کاندیداهایی است که بارها خود را تکرار کرده اند. اساسا ملت ایران از نظر رفتار سیاسی بسیار بعید است که اگر یکبار به فردی رای ندهند بعد از مدتی حاضر به حمایت از وی باشند. به ویژه اگر سابقه امنیتی در رزومه آنها ذخیره شده باشد. به همین دلیل بعد از روحانی افرادی که به صورت غیرمستقیم یا مستقیم و تاثیرگذار با این نهادهای امنیتی در ارتباط بودند، شانس بسیار کمتری برای پیروزی در انتخابات خواهند داشت. البته نباید فراموش کرد که کانتکس انتخابات سال آینده و سال ۱۴۰۰ یک کانتکس واگرایانه میان مردم و با حاکمیت و از سوی دیگر مردم با دولت خواهد بود این عرصه انتخابات را بسیار سختتر خواهد کرد.»
مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه در خصوص حملات این روزهای سعید جلیلی به دولت و محمدجواد ظریف طی گفتگو با فرارو عنوان کرد: «آقای جلیلی به عنوان یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در دهه حاضر در استمرار حضور خود در چارچوب انتخاب شوندگی در نزد افکار عمومی میخواهد این وضعیت تبلیغاتی خود را در جامعه ملی انعکاس بدهد؛ لذا بعد از شکست در انتخابات سال ۹۲ در نشستهای گوناگون در لایههای مختلف طبفات اجتماعی شرکت کرده است که بعضا حتی در حوزه تخصصی وی نبوده است.»
وی افزود: «اصولا اصولگرایان در وضعیت کنونی به این گزاره جدی رسیده اند که باید در میان اعضای فعال و کاندیداهای محتمل خود، به چهرههای جوانتر روی بیاورند و از این رو جلیلی که دردهه جاری یک بار نیز کاندیاتوری ریاست جمهوری را آزموده است و هنوز هم خود را در چارچوب این بافت شخصیتی تحلیل میکنند، تمایل بسیاری دارد که بار دیگر نامش در نزد افکار عمومی باز مطرح شود و با زمینه سازی برای طرح شخصیت خود در میان طبقات مختلف جامعه، دستاوردهایی که طی این مدت بدست آورده را حفظ و این بار بالاخره ردای ریاست جمهوری را بر تن کند.»
او ادامه داد: «مزید بر آن همه کاندیداهای ریاست جمهوری بر این نکته تاکید دارند که اگر بتوانند، نیروهای فعال نزدیک به خود را در شهرهای گوناکون در سال آینده به مجلس شورای اسلامی بفرستند، امکان موفقیتشان در انتخابات ریاست جمهوری بیشتر خواهد بود. زیرا اینگونه طی مدت باقی مانده میتوانند به شکل قانونی و تاثیرگذار، دولت مستقر را به چالش بکشند و دیدگاهها و رویکردهای خود را به نمایش درآورند. به همین دلیل است که قبل از انتخابات ۱۴۰۰ الان بر روی انتخابات مجلس شورای اسلامی تمرکز کرده اند و الان مشغول تهیه تیمهای برای گسیل داشتن به قوه مقننه هستند. به همین دلیل میتوان گفت: کاندیداهای ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ طی ماههای آینده بیشتر خود را به نمایش خواهند گذاشت و در پرتو این نمایش، محوریتی را برای ایجاد یک جبهه مشخص از کاندیداهای موثری برای ورود به مجلس شکل خواهند داد.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: «اما باید در نظر داشت که مشکل این افراد و گروهها صرفا به جلب رضایت افکار عمومی خلاصه نمیشود. زیرا به عنوان مثال در همین جریان تندرو که جلیلی به نوعی نقش نمایندگی آن را ایفا میکند، افراد دیگری هم حضور دارند که به عقیده خودشان، گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ هستند؛ لذا آنها نیاز به یک انسجام و اتحاد دارند. اما این مسئله نیازمند همفکری و همدلی و همبستگی است و به نظر میرسد در شرایط فعلی نه تنها تندروها بلکه میان اصولگرایان و اصلاحطلبان و اعتدالیون هم خبری از اینها نیست و چالشهای جدی وجود دارد. البته این شرایط برای اصولگرایان بسیار حادتر است.»
وی تصریح کرد: «زیرا با توجه به سابقه آنها در انتخابات ریاست جمهوری میتوان در یافت که مشکل عدم انسجام و اتحاد میان آنها سابقه بسیار قدیمی دارد. آنها بارها تلاش کرده اند که پیش از انتخابات زمینه لازم برای اتحاد و انسجام را ایجاد کنند، اما همیشه در رسیدن به تفاهم نهایی با مشکل مواجه شده اند و تمام تلاشهایشان بی نتیجه مانده است؛ لذا اگر مدیریت این چالش صورت نگیرد که پتانسیلهای موجود، بتوانند به یک تفاهم دست پیدا کنند، قطعا انتخابات سال ۱۴۰۰ هم برای آنها دستاوردی در بر نخواهد داشت. هرچند که در حال حاضر این پتانسیل مدیریتی هم در میان اصولگرایان احساس نمیشود و دور از ذهن نیست که در این دوره هم چندین کاندیدا از سوی اصولگرایان در انتخابات حاضر شوند و با یکدیگر به رقابت بپردازند.»
او افزود: «الان اصولگرایان نیاز دارند که کنشگران سیاسی جدید و جوان جای ژنرالهای بازنشسته را بگیرند، اما متاسفانه این کنشگران جوان هنوز نتوانسته اند برای خود در درون این جریان سیاسی، جایگاهی به دست بیاورند و همچنان ژنرالهای بازنشسته محوریت اصولگرایان را برعهده دارند و در بزنگاههای مهم مثل انتخابات ریاست جمهوری برای آنها تصمیمسازی و تصمیمگیری میکنند. واقعیت این است که اصولگرایان زمانی میتوانند به پیروزی در انتخابات امیدوار باشند که نه تنها بتوانند پایگاه اجتماعی خود را بازسازی کنند بلکه به نیروهای جوان خود میدان بدهند تا آنها در حوزه تصمیمسازی و تصمیمگیری نقش آفرینی کنند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا بعد از شکستهای پی در پی اصولگرایان در انتخابات اخیر، آنها میتوانند این تغییرات را ایجاد کنند و به یک اتحاد و انسجام تمام عیار دست پیدا کنند، گفت: «همانطور که عرض کردم اصولگرایان تنها با یک یا دو مشکل در مسیر پیروزی در انتخابات مواجه نیستند. بزرگترین عامل شکست آنها در انتخابات اخیر عدم رقبت مردم به دیدگاهها و سیاستهای این جریان سیاسی است. آنها طی این مدت هم نتوانسته اند این دیدگاه در جامعه را تغییر دهند و هنوز این سیگنالها در میان مردم دیده میشود. الان تمام امید آنها این است که مانند انتخابات مجلس هفتم و هشتم، حضور مردم بر پای صندوقهای رای بسیار کاهش پیدا کند. البته شرایط اصولگرایان میانه رو نسبت به تندروهای این جریان تاحدودی متفاوت است و کاهش مشارکت مردم ایدهآل تندروها است. زیرا اگر بخاطر داشته باشید در انتخابات مجلس هفتم و هشتم انقدر مشارکت پایین بود که برخی کاندیداها از شهرهای دیگر به عنوان نماینده تهران در آن رقابتها شرکت کردند و همه با میزان رای بسیار پایینی راهی بهارستان شدند.»
این استاد دانشگاه در خصوص عملکرد سعید جلیلی در دوران حضورش در دستگاه سیاست خارجی، گفت: «آقای جلیلی یک فرد ایدئولوژی محور هستند که تکیه بر قدرت حکومتی در بیان مواضع خود دارد و بیش از آنکه مواضع شخصی در سیاست داشته باشد، پژواکبخش طبقه حاکمه دارد؛ لذا نمیتوان شخصیت مستقلی برای جلیلی در سیاست قائل شد؛ بنابراین جلیلی بیش از آنکه یک شخصیت سیاسی با مواضع مستقل و شخصی باشد، دارای یک شخصیت برتابش دهنده نظام حکومتی در میان افکار عمومی است.»
مطهرنیا در پایان گفت: «سعید جلیلی تکرار بعضی کاندیداهایی است که بارها خود را تکرار کرده اند. محمدباقر قالیباف و محسن رضایی از جمله افرادی هستند که قبلا این تجربه را در میان افکار عمومی داشته اند. اساسا ملت ایران از نظر رفتار سیاسی بسیار بعید است که اگر یکبار به فردی رای ندهند بعد از مدتی حاضر به حمایت از وی باشند. به ویژه اگر سابقه امنیتی در رزومه آنها ذخیره شده باشد. به همین دلیل بعد از روحانی افرادی که به صورت غیرمستقیم یا مستقیم و تاثیرگذار با این نهادهای امنیتی در ارتباط بودند، شانس بسیار کمتری برای پیروزی در انتخابات خواهند داشت. البته نباید فراموش کرد که کانتکس انتخابات سال آینده و سال ۱۴۰۰ یک کانتکس واگرایانه میان مردم و با حاکمیت و از سوی دیگر مردم با دولت خواهد بود این عرصه انتخابات را بسیار سختتر خواهد کرد.»