سرقت مرگبار گردنبند؛ دو برادر پس از قتل زن میانسال جسد را سوزاندند

در زمستان سال ۱۴۰۲، جنایتی تکاندهنده در یکی از خیابانهای شرق تهران رقم خورد.
دختر جوانی با مراجعه به پلیس، از ناپدید شدن مادر ۶۵ سالهاش خبر داد و گفت: «مادرم هر هفته دو بار برای شنا به استخری حوالی خیابان پیروزی میرفت. اما دیروز بعد از رفتن به استخر، دیگر بازنگشت. وقتی ساعتها گذشت و خبری از او نشد، به استخر رفتیم. آنجا گفتند مادرم طبق روال همیشه سر وقت استخر را ترک کرده است. با اقوام و دوستان تماس گرفتیم، اما کسی از او خبری نداشت و تلفن همراهش هم خاموش بود.»
با اعلام این موضوع، مأموران پلیس تحقیقات برای یافتن زن میانسال را آغاز کردند. در نخستین گام، تصاویر دوربینهای مداربسته نشان داد که او پس از خروج از استخر سوار یک پراید سفید شده بود.
نکتهای که شک پلیس را برانگیخت، این بود که هنگام سوارشدن زن به خودرو، مردی از صندلی جلو پیاده شد، از او خواست در صندلی جلو بنشیند و خودش به صندلی عقب رفت.
با شناسایی پلاک خودرو، مالک آن بازداشت شد. این مرد ۳۲ ساله ابتدا سعی داشت خود را بیاطلاع نشان دهد اما پس از مواجهه با مدارک موجود، به قتل زن میانسال با همکاری برادرش اعتراف کرد. در ادامه، برادر او نیز دستگیر شد و ضمن پذیرش اتهام، جزئیات ماجرا را چنین شرح داد: «من و برادرم مشغول پرسه زدن بودیم که متوجه زنی با گردنبند طلای پهن شدیم. جلویش توقف کردیم و زمانی که قصد سوارشدن داشت، من به بهانه دنداندرد گفتم میخواهم صندلی عقب بنشینم. او روی صندلی جلو نشست. کمی بعد با شوکر از پشت به گردنش ضربه زدم تا بیحال شود. وقتی خواستم گردنبندش را باز کنم، او تلاش کرد از ماشین خارج شود. در آن لحظه با چاقو دو ضربه به پهلویش زدم. سپس جسد را به باغمان در بومهن منتقل کردیم و وقتی مطمئن شدیم جان باخته، برای پنهان کردن جرم، جسد را سوزاندیم. صبح روز بعد باقیمانده جسد را دوباره آتش زدیم و داخل دو کیسه مشکی گذاشته و در حوالی بومهن رها کردیم.»
پس از کشف بقایای جسد، هر دو متهم برای بررسی وضعیت روانی به پزشکی قانونی معرفی شدند. کارشناسان تأیید کردند آنها هنگام ارتکاب جرم از سلامت روان برخوردار و مسئول اعمال خود بودهاند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در دادگاه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. هر دو متهم در جایگاه حاضر شده و دفاعیات خود را ارائه دادند. متهم اصلی گفت: «قصد کشتن نداشتیم. وقتی مقاومت کرد، مجبور شدم چاقو بزنم. فقط گردنبندش را میخواستیم و برای مخفیکردن جنایت، جسدش را سوزاندیم.»
در نهایت قضات، متهم اصلی را به قصاص و همچنین به حبس بابت جنایت بر میت، آدمربایی و سرقت محکوم کردند. برادر او نیز به ۲۵ سال زندان محکوم شد.