سخنان مهم ظریف در اسارت حاشیه سازان
سخنان محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران،در جمع فعالان حوزه مجازی،نکات بسیار مهمی داشت؛سخنانی که مثل همیشه تحت الشعاع حاشیه هایی قرار گرفت و اصل سخن آنگونه که باید،شنیده نشد.
به چند بند مهم از این سخنان،مخاطبان محترم را توجه می دهم.
اول: ظریف سخنانش را با تبیین این سخن آغاز کرد که چرا معتقد است ما خودمان انتخاب کرده ایم که این گونه زندگی کنیم.
«او گفت در دنیای کنونی می تواند بگوید تقریبا دو کشور هستند که بر اساس تحلیل و جمع بندی خودشان تصمیم می گیرند: ایران و آمریکا.او گفت مردم ما برای اینکه خودشان برای سرنوشت شان تصمیم بگیرند،خون ها و جان ها داده اند؛هزینه ها داده اند؛او گفت فکر نمی کنم یک ایرانی را پیدا کنید که تمایل داشته باشد که رئیس جمهور آمریکا،آنگونه که با برخی از سران کشورهای عربی سخن می کند،با مقامات ایرانی سخن بگوید».
او به نکته مهمی در این باره اشاره کرد و «گفت البته ما در این چهل سال اشتباهات زیادی هم کرده ایم که نباید دیگر همان اشتباهات را تکرار کنیم و مهم تر از این گفت که هزینه کارها و استراتژی های ما نباید از جیب مردم پرداخت شود و مردم هزینه آرمان های ما را بپردازند»
به بیان دیگر ظریف می گفت که ایران باید مستقل و آزاده بماند و این راه را ادامه دهد،اما بدون اشتباهات جاری و بدون هزینه تراشی از جیب مردم. این ایده حتما افراد کاردان و کارآمد می طلبد.
دوم: ظریف گفت آن کسی که با حرف و عملش،از شورای امنیت ملل متحد،علیه ایران قطعنامه می گرفت،می دانست که برای رفع همان قطعنامه ها باید با آمریکا مذاکره کند و به تلویح گفت «آنان که در ظاهرا از صدور قطعنامه ها علیه ایران استقبال می کنند و آن را را کاغذ پاره می نامند،اتفاقا دنبال برنامه جدیدی برای گشودن پرونده مذاکره با آمریکا هستند».
او گفت من همان زمان گفتم که وقتی قطعنامه ای در شورا تصویب می شود،فردا برای رفع آن باید با تک تک اعضای شورای امنیت و از جمله آمریکا برای رفع آن،مذاکره کنیم و این مساله را هم به تهران انتقال داده بودم.این سخن از آنجا مهم است که افکار عمومی متوجه بشود،افراد فراوانی که ظاهرا به اسم مقاومت،کشور را در معرض قطعنامه قرار می دهند و هزینه هایی به مردم و کشور تحمیل می کنند اتفاقا دنبال آن هستند که پرونده ای برای مذاکرات جدید با آمریکا بگشایند.
سوم: «ظریف گفت او باید از منافع ایران در برجام دفاع کند و نه از برجام در ایران.نکته ای بسیار کلیدی و مهم که سال هاست در ایران نادیده گرفته شده است»
اگر چه او برجام را محصول تلاش دیپلماتیک خودش می داند که لازم است از آن دفاع کند،اما معتقد است دفاع از برجام وظیفه او نبوده و نیست او دنبال تحقق منافع ایران در برجام است و باکی هم ندارد فشار او برای تحقق مطالباتش از طرف های مقابل،در داخل مانند پتک بر سرش کوبیده شود؛او معتقد است نه نام ظریف مهم است و نه حتی وزارت امور خارجه؛او از برندی به نام ایران نام می برد که باید برای حفظ و ارتقاء آن کوشید، به همین خاطر است که به منتقدان می گوید طرف من شما نیستید،طرف من در خارج از ایران،مقابل من ایستاده است.
چهارم:«ظریف گفت که وزارت امور خارجه را جناحی اداره نمی کند و خود را نماینده ایران و ایرانیان می دانند».
اما بلافاصله برخی بر او تاختند که این حرف اشتباه است و سیاست خارجی، ادامه سیاست داخلی است و حضور وی در وزارت خارجه ناشی از همان رقابت های سیاست داخلی است و اگر این پیوستگی سیاست داخلی به خارجی نبود،شاید اکنون او سکاندار سیاست خارجی نبود؛اما همین عده نمی داستند این حرفی که می زنند چه اندازه با سخن ظریف بی ارتباط است. ظریف ادعا نکرد که ساختار قدرت در ایران،تحت تاثیر مناسبات و رقابت های سیاسی و جناحی نیست؛ ؛ظریف در مورد رابطه سیاست داخلی و سیاست خارجی هم صحبت نکرد؛صحبت ظریف در مورد رابطه وزیر امور خارجه و منافع ملی است؛اینکه وزیر خارجه برخاسته از هر جناح یا تفکری باشد لازم است و باید منافع ملی ایرانیان را نمایندگی کند؛سخنی که درک آن چندان هم دشوار نیست.
پنجم: «ظریف گفت چرا برخی معتقدند می توانیم پهپاد آمریکا را ساقط کنیم،اماهمان عده معتقدند نمی توانیم در دیپلماسی و سیاست خارجی،آمریکا را شکست بدهیم».
نکته بسیار مهمی است. به اذعان چندین باره بسیاری از مقامات آمریکایی در مورد ناتوانی دیپلمات های آمریکایی در مواجهه با ظریف، برخی در داخل یا اصولا اعتقادی به شکست پذیری آمریکا در عرصه دیپلماسی ندارند که این خود یک مصیبت است و یا اینکه اعتقاد به شکسست پذیری دارند،اما منافع سیاست داخلی نمی گذارد این شکست را در ایران برجسته کنند.نتیجه دراز مدت این نگاه،القای حس بی اعتمادی مردم نه فقط به دیپلمات ها که به کلیت جمهوری اسلامی است که توان هماوردی در عرصه دیپلماسی را ندارد. کوتاه مدت را می توانند عده ای با رسانه حکومتی و حاکمیتی شلوغ کنند و قضاوت کنند و به خود جایزه بدهند؛اما برای همین کار هم فردایی متصور است. فردایی که شاخصه آن بی اعتمادی کلی به کلیت نظام جمهوری اسلامی است.