سایه سنگین اینستاگرام بر پیکر سینمای ایران
با فیلتر شدن تلگرام، بسیاری از فعالیتها در فضای مجازی بر بستر اینستاگرام متمرکز شد و استقبال از شومنهای اینستاگرامی بالا گرفت. متأسفانه سینمای ایران هم که این روزها فقط در «گیشه» تعریف میشود، به این ماجرا پیوسته است.
چند وقتی است که قطار سینمای ایران در بخشهای مختلف از ریل خارج شده است؛ سینمایی که روزی ساخت فیلم در آن یک فریضه بود، اما امروز به کالای مصرفی نازل و یکبار مصرف تبدیل شده است که هدفی جز کسب گیشه ندارد.
بسیاری از دلسوزان سینما بارها و بارها درباره خارجشدن قطار سینمای ایران هشدار دادهاند، اما مدیران فرهنگی و سیاستگذاران سینما یا به روی خود نمیآورند، یا نمیتوانند کاری بکنند. اگر روزی میشد که سینمای ایران با برنامهریزی درست به ریل و مسیر اصلی برگرداند، امروز دیگر تنها برنامهریزی نیاز نیست، به افراد دغدغهمند هم نیاز است. البته بگذریم از این که افراد دغدغهمند عرصه سینما نیز یک به یک تسلیم سینمای مبتذل میشوند و به سمت آن میروند.
سینمایی که روزی برای نجات یافتن آن از دست فیلمفارسی، جشن گرفتیم و سالها تلاش کردیم که به سمت درست آن را هدایت کنیم، امروز دوباره به سمت فیلمفارسی رفته است. اگر قرار بود ما در نهایت ادامهدهنده راه فیلمفارسیهای قبل از انقلاب باشیم، پس چه دلیلی داشت که آن را تغییر دهیم؟
چند وقتی است که شبکه اجتماعی اینستاگرام، سایه سنگینی را بر پیکر سینمای ایران انداخته است، سایهای که باعث شده است که اکثر ارزشها در سینمای ایران به محاق برود و فرعیات جای آن را بگیرد. این شبکه اجتماعی در سالهای اخیر بر روی انتخابها و پرداخت دستمزدها ـ بر اساس میزان دنبالکننده هنرپیشهها ـ تأثیر بسیاری گذاشته و همین امر باعث اعتراض برخی از کارگردانان و تهیهکنندگان و منتقدان شده است.
عطش فتح گیشه و ارتباط تنگاتنگ آن با تبلیغات در فضای مجازی، رفتهرفته به یک ارزش در سینمایی ایران تبدیل شده و آرمانهای آن را به نابودی میکشاند. اخیراً حتی شنیده میشود که برخی از فیلمهای سینمایی برای انتخاب بازیگر از شاخهای اینستاگرامی دعوت به همکاری میکنند و این موضوع یعنی سینمای ایران روزهای بدتر از این را هم تجربه خواهد کرد.
استفاده از شاخهای اینستاگرامی متأسفانه از رسانه ملی آغاز شد و از پیشروان این موضوع میتوان به رامبد جوان و برنامه «خندوانه» اشاره کرد. این برنامه با قبول برخی از شاخهای اینستاگرامی و اعتبار بخشیدن به این افراد، باعث شد که این بدعت وارد سینمای ایران هم بشود.
حالا افرادی که رستورانگردی میکنند، دابسمش میسازند یا کلیپهای کوتاه هجوآمیز تولید میکنند، به دلیل داشتن تعداد زیادی دنبالکننده (فالوور) به پروژههای سینمایی دعوت میشوند و باید منتظر نسل جدیدی از نابازیگران کمهنر اما پرفالوور در سینما باشیم. سینمای ایران با همین دستفرمان پیش برود، چندی دیگر هنجارشکنان اینستاگرامی را هم به کار دعوت میکند!
انتخاب بازیگر از اینستاگرام پیامدهای بسیار منفی را در پی خواهد داشت و باعث میشود سیل عظیمی از دوستداران عرصه سینما، سعی کنند خود را با انتشار انواع کلیپهای هجو به شاخ اینستاگرامی تبدیل کنند تا شاید بتوانند از این دریچه خود را به سینمایی ایران برسانند.
از جمله عناصری که باعث شده است که بسیاری از این افراد پرطرفدار در اینستاگرام به شاخ اینستاگرامی تبدیل شود، رعایت نکردن ادب، اخلاق اجتماعی و عفت زبان در این شبکه اجتماعی است.
امروز بیماری عجیب افراد در شبکههای اجتماعی، بخصوص اینستاگرام، شهوت دیده شدن است، شهوتی دیده شدنی که نه تنها شاخهای اینستاگرامی، بلکه بسیاری از تهیهکنندگان سینمای ایران نیز به این بیماری دچار هستند. تهیهکنندگانی که تنها از گیشه سینمای ایران پول میخواهند و جز پول چیز دیگری نمیخواهند. شاید اگر نظام کشورمان جمهوری اسلامی نبود، این تهیهکنندگان با نمایش آثار مبتذلتر و جنسی، سعی میکردند که پول بیشتری از سینمای ایران در بیاورند.
دست آخر باید گفت که سینمای ایران امروز مانند زمین حاصلخیزی که در آن علف هرز میکاریم و این تعدد کاشت علف هرز، دست آخر خاک پاک سینمایی ایران را نیز لمیزرع میکند.