زندگی هدفمند یا سبک‌بال؟ مرز باریک بین رشد شخصی و گرفتار شدن در خودمحوری

    کد خبر :1176194
زندگی هدفمند یا سبک‌بال؟

آیا ممکن است «زندگی هدفمند» که قرار است ما را سالم‌تر و آگاه‌تر کند، ناگهان تبدیل شود به مسیری که ما را بیش از حد درگیر خود می‌کند؟

این همان هشداری است که بسیاری از طرفداران رشد شخصی دیر یا زود با آن روبه‌رو می‌شوند: تبدیل شدن به فردی که دائماً در حال سنجش است که هر موقعیت، هر رابطه و هر اتفاق چه نفعی برای او دارد.

در گزارشی از اپک‌تایمز اشاره شده که وقتی تمام زندگی روی بهره‌وری و انجام کارهای مفید متمرکز می‌شود، ممکن است خروجی آن چیزی جز خودآگاهی افراطی و خودمحوری نباشد.

پارادوکس رشد شخصی

زندگی هدفمند یعنی انتخاب‌هایی آگاهانه که ما را به شخصیت و زندگی مطلوب‌مان نزدیک‌تر کند. همین فرایند آرام‌آرام اختلافات درونی را کم می‌کند و انسجام بیشتری به رفتارها می‌دهد. اما وقتی این مسیر بیش از حد سخت‌گیرانه می‌شود، ارزش اولیه‌اش کمرنگ شده و نتیجه عکس می‌دهد.
آنجاست که آدم تبدیل می‌شود به کسی که همواره می‌خواهد ثابت کند چقدر منظم، مهم و هدفمند است.

این نقطه، همان‌جاست که «زندگی هدفمند» از مرز تعادل عبور می‌کند و فرد بیشتر به خودش فکر می‌کند تا به اطرافیان یا آثار انتخاب‌هایش.

وقتی بهینه‌سازی بیش از حد دردسرساز می‌شود

دو خطر اصلی در کمین این نوع زندگی وجود دارد:

۱. تبدیل دیگران به ابزار

وقتی فقط از زاویه کارآمدی به روابط نگاه کنید، آدم‌ها تبدیل می‌شوند به وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف شما.
احتمالاً تجربه کسی را داشته‌اید که به بهانه دوستی تماس می‌گیرد و بعد معلوم می‌شود قصد معرفی یک کسب‌وکار هرمی را دارد. این همان حس ناخوشایند استفاده ابزاری است.

۲. از بین رفتن لذت و خودجوش‌بودن زندگی

گاهی تلاش برای انجام انتخاب‌های کاملاً «درست»، زندگی را از شادی‌های کوچک خالی می‌کند.
مثلاً تعهد سخت‌گیرانه به خواندن هر هفته یک کتاب کلاسیک، ممکن است کتاب‌خوانی را که زمانی سرگرم‌کننده بوده، به کاری اجباری و بی‌روح تبدیل کند.

چطور تعادل را برگردانیم؟

راه‌حل این نیست که هدفمند نباشید؛ بلکه باید توجه خود را از «بهره‌وری صرف» به «ارزش‌های انسانی‌تر» منتقل کنید.

زندگی هدفمند معمولاً ما را به سمت کنترل شدید و فعالیت‌های قابل اندازه‌گیری می‌برد. اما برای رسیدن به تعادل، گاهی باید خلاف جهت حرکت کرد:

پذیرفتن ابهام و رویدادهای غیرمنتظره

انجام کارهایی که صرفاً دوست دارید، نه فقط کارهایی که باید

در نهایت باید به خودمان یادآوری کنیم که زندگی مسابقه نیست.

لازم نیست هر دقیقه مفید باشد.
لازم نیست هر دوستی هدفمند باشد.
لازم نیست هر کتابی آموزنده باشد.

گاهی بهترین کار این است که کمی قدم بزنید، وقت بگذرانید، و اجازه دهید زندگی بدون اندازه‌گیری و تحلیل، جریان داشته باشد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید