زم که عراق میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه عراق زم گرفت
میگویند روحالله زم به عراق آمده بود و آنجا بازداشت شد (توسط اطلاعات عراق یا مستقیم از سوی ایران)؛ کسی که شبانهروز از نفوذ مطلق ایران در عراق دم میزد، با پای خود به عراق آمده است! محیرالعقول نیست؟
گروه سیاسی بازتاب: یکی از “انگارههایی” که روحالله زم و کانالش با تمام توان میکوشید اشاعه دهد، این بود که ایران، یعنی قوای نظامی و امنیتی ایران، عراق را بلعیده است و هر اتفاقی آنجا میافتد زیر سر همین نیروهای ایرانی است.
همینالان پیشنهاد میکنم سری به کانال تعطیلشده او بزنید، واژه “عراق” را جستجو کنید و هر پستی در مورد عراق بود، بخوانید. در همه این پستها تأکید میشود نیروهای امنیتی – نظامی ایران بر عراق مسلطاند. قرار نیست این ادعای او را اثبات یا رد کنم، فقط میخواهم این ادعای قاطعانه او را یادآوری کنم.
پس عراقی که زم میشناخت و دائم دربارهاش خبر میساخت و منتشر میکرد، در مشت ایران است؛ عراقی که گوشه گوشهاش یا مستقیم دست ایران است یا دست نیروهای “وابسته به ایران”. در “عراقِ زم”، تکتیراندازهای وابسته به ایران (ایرانی) تظاهرات کنندگان عراقی را میکشد، ایران همهکاره است و مخالفانش را در مشت داشت.
معتبرترین روایتی که تاکنون درباره نحوه بازداشت زم از رسانههای مختلف پخششده، این است که او به عراق آمده بود و آنجا بازداشت شد (توسط اطلاعات عراق یا مستقیم از سوی ایران). کسی که شبانهروز از نفوذ مطلق ایران در عراق دم میزد، با پای خود به عراق آمده است! محیرالعقول نیست؟
از چنین تناقضی چند نتیجه میتوان گرفت: یا خود او به چیزهایی که درباره نفوذ ایران در عراق میگفت، باور نداشت و این داستانها را برای مخاطبانش میساخت؛ یا بااینکه مطمئن بود ایران در عراق نفوذ امنیتی مطلق دارد به عراق آمد که در این صورت او مشکل عقلی دارد (مگر اینکه کلاً همهچیز جور دیگری باشد که ما نمیدانیم).
اما آنچه گفتم صرفاً مقدمهای بود برای بیان نکتهای دیگر که ارزش بحث کردن دارد و مسئلهای “عمومی” است و به سرنوشت ما ربط پیدا میکند.
هرکس کافی بود فقط کمی وقت بگذارد و مطالب کانال آمدنیوز را پیگیری کند تا بفهمد مبنای این کانال خبررسانی و بیان حقیقت یا حتی تحلیل نیست.
برای مثال یکی از کارهایی که این کانال مرتب انجام میداد، “افشاگری” بود و اغلب هم این افشاگریها بر اساس سند یا اسنادی بود که تصویرش درج میشد. شگفتانگیز اینکه همه اسناد به شیوه ناشیانهای جعلشده بود؛ اما جدای از این، باکمی دقت میشد فهمید بخش عمده مطالب منتشرشده در کانال دروغ و ساختگی است و درنتیجه بهراحتی میشد فهمید بانیان آن کانال دغدغه راستی و درستی ندارند.
این کانال در مقاطعی دو میلیون و این اواخر قریب یک میلیون عضو داشت. مسئله اصلی من دقیقاً دنبال کنندگان این کانال است. احتمالاً بخشی از این دنبال کنندگان فقط از سر کنجکاوی آن کانال را دنبال میکردند؛ اما کسانی که آمدنیوز را بهطورجدی دنبال میکردند، از سه دسته خارج نبودند که هر سه نگرانکننده است:
دسته اول کسانی بودند که متوجه نمیشدند آمدنیوز ریگهای درشتی به کفش دارد، تعمداً دروغ میگوید و اخبار مجعول میپراکند. این ویژگیهای آمدنیوز به حدی آشکار و عیان بود که اگر کسی متوجه این ویژگیها نمیشد، بیشازحد مجاز خام و سادهاندیش است و این سطح از ناآگاهی قطعاً برای خود و جامعهاش زیانبار است. باکسانی که چنین زودباورند، سیزدهبدر هم نباید رفت؛ چه رسد به اینکه قرار باشد در سرنوشتمان نقش داشته باشند!
دسته دوم کسانی بودند که میدانستند و میفهمیدند بسیاری از مطالب آمدنیوز ساختگی و دروغ است، اما اغماض میکردند و گمان میکردند مهم نیست اگر گاهی هم خبری دروغ باشد؛ یعنی حتی تکرار دروغ هم آنها را نمیآزارد و منزجر نمیکرد.
دسته سوم هم کسانی بودند که میدانستند بسیاری از مطالب کانال دروغ و جعل است، اما آگاهانه از آن استقبال میکردند و آنها را پخش میکردند و اصلاً این شیوه را نادرست نمیدانستند؛ یعنی فکر میکردند در جهت اهداف سیاسی میتوان (باید) دروغ هم شنید و گفت.
هر سه دسته نشان شکست و اضمحلال “فرهنگ سیاسی” در ایران است. البته فرهنگ سیاسی در ایران همیشه در محاق بود و این عجیب نیست. هریک از این دستهها بدتر از دیگری است. چه کسی که تا این حد ناآگاه است، چه کسی که دروغ منزجرش نمیکند و چه کسی که هدفش هر وسیلهای را توجیه میکند.
اگر فکر میکنیم با این فرهنگ سیاسیِ چرک میتوان به نیکبختی رسید؛ مانند این است که در گنداب و لجن رخت و تنمان را بشوییم و انتظار پاکیزه شدن داشته باشیم.
اگر کسی میخواهد دردی دوا کند، فرهنگ سیاسی بیمارمان را قدری درمان کند؛ وگرنه، مرض برای جوانمرگ شدن چند نسل داریم!
مهدی تدینی – نویسنده و پژوهشگر اندیشه سیاسی