زلاتان و خونی که در رگهای میلان جاری کرد
هنوز یک ماه از بازگشت ستاره سوئدی به سنسیرو نمیگذرد اما خیلی چیزها در میلان تغییر کرده است.
تابستان سال 2017 برای باشگاه میلان به عنوان یکی از بدترین تابستانهای تاریخ به ثبت رسیده است. ورود مالکان چینی جدید و در رأس آنها یونگهونگ لی که بلافاصله سرکیسه را شل و 200 میلیون یورو برای تقویت تیم خرج کردند، نوید بازگشت میلان به روزهای اوجش را میداد. طبیعی بود که با چنین سرمایهگذاری هنگفتی سقف انتظارات از تیمی که چند سال در باتلاق ناکامیها دست و پا میزد، به آسمان برسد.
با توجه به همه آنچه که در این یک دهه اخیر بر میلان گذشته است، بسیاری از هواداران فراموش خواهند کرد که آن سال «شیطان» فوتبال ایتالیا چه سرنوشتی داشت و کورس قهرمانی سری A را در چه جایگاهی به پایان رساند. آنها از یاد خواهند برد که فابیو بورینی در این تیم چه پستی داشت یا اینکه باشگاه برای خرید آندره سیلوا چقدر هزینه کرد اما یک چیزی که آنها هرگز از یاد نخواهند برد، مدافع میانی است که تیمشان تابستان آن سال خرید و بلافاصله به کاپیتان روسونری تبدیل شد: لئوناردو بونوچی.
آن سال میلان برای خرید مدافع میانی مدافع عنوان قهرمانی رقابتها یعنی یوونتوس 40 میلیون یورو به صورت ثابت و 2 میلیون یوروی دیگر به عنوان پاداش پرداخت و به خود او وعده حقوق 5/6 میلیون یورو در سال را داد. در واقع میلان نزدیک به یک چهارم بودجه تابستانیاش را صرف خرید بازیکنی کرد که آن موقع 30 سال سن داشت چون میدانست که دارد یکی از بهترین مدافعان میانی دنیا را میخرد و از آن مهمتر بازیکنی را به ترکیبش اضافه میکند که با تجربه بردن چندین جام، پتانسیل فرماندهی و بردن میلان به جایگاه واقعیاش را دارد. تصور میلان اما کاملاً اشتباه بود و آن فصل به بدترین فصل دوران بازیگری بونوچی تبدیل شد.
میلان با وجود در اختیار داشتن بونوچی در ترکیبش، بیش از 40 گل دریافت کرد و در بیش از نیمی از بازیهایش ناکام بود و به هیچ وجه حتی به 4 رده بالای جدول نزدیک هم نشد. به این ترتیب بونوچی خیلی زود از تصمیمش پشیمان شد و در پایان همان فصل دست از پا درازتر به بانوی پیر برگشت.
بسیاری نگران بودند که کنار گذاشتن کرشتوف پیونتک از ترکیب برای وارد کردن یک مهاجم 38 ساله مثل زلاتان ابراهیموویچ تصمیم غیرعاقلانهای باشد که سناریویی مانند آنچه برای بونوچی در سنسیرو رخ داد را تکرار کند. از نگاه آنها، میلان باز هم داشت یک نام را به یک بازیکن که واقعاً به کارش میآمد و به درد پروژهاش میخورد، ترجیح میداد. بونوچی و گونسالو ایگواین هر دو پیوستن به میلان را یک پیشرفت در دوران بازیگریشان دیدند. آنها با بازی در میلان میخواستند به یوونتوس نشان دهند مرتکب چه اشتباهی شده که به آنها اجازه رفتن داده است اما این هدف تمام رویکرد آنها را در زمان بازیگریشان در سنسیرو تحتالشعاع قرار داد.
ابراهیموویچ اما با شانههای فراختر برای به دوش کشیدن مشکلات یک تیم کمتجربه و مضطرب حاضر شد به میلان برگردد. او میدانست که وقتی به میلان برمیگردد نیازی به تلاش برای جلب نظر و رضایت هواداران ندارد چون آنها همینطوری هم او را تحسین میکردند و با بازگشتش او را بیشتر هم تحسین میکردند. در میلان هیچ کسی ایبرا را فراموش نمیکند.
هنوز یک ماه از بازگشت ستاره سوئدی به سنسیرو نمیگذرد اما خیلی چیزها در میلان تغییر کرده است. استفانو پیولی، سرمربی روسونری توانسته یک آرایش جدید برای تیمش تعریف کند که به لطف آن عملکرد دفاعی تیم به طرز قابل توجهی بهبود پیدا کرده است. بازیکنانی مانند رافائل لئائو، آنته ربیچ و سامو کاستییخو هم به نظر میرسد که سرانجام توانستهاند در فاز هجومی به فرم ایدهآل خود برسند.
ایبرا قطعاً همان بازیکنی نیست که میلان 10 سال پیش از بارسلونا خرید و قطعاً به همان اندازه گل نخواهد زد اما شخصیت بزرگ او، همین حالا دارد آثار آشکار خود را بر رختکن میلان و طرز تفکر و روحیه همتیمیهایش نشان میدهد. این مرد همان کسی است که در دوره اول حضورش در میلان اگر میدید یکی از همتیمیهایش حتی در تمرینات چه برسد به بازیها، کمکاری میکند یقه او را میگرفت و به دیوار میچسباند. او ممکن است الان سرعت گذشته را نداشته باشد اما رویکرد و شخصیتش فرقی نکرده است.
ورود ایبرا سبب شده که میلان برای اولین بار در 2 سال گذشته 5 برد متوالی کسب کند تا از نیمه دوم جدول به پارمای رده ششمی برسد و علاوه بر آن به نیمه نهایی جام حذفی ایتالیا هم صعود کند. با این اوصاف تعجبی ندارد اگر محبوبیت او نزد هواداران میلان بیش از هر زمان دیگری شده باشد.
منبع: ایران ورزشی