ریشه حل مشکلات کشورشنیدن صداهای مختلف است
حجتالاسلام احمد مازنی، فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سوال که آقای محسنیاژهای رئیس قوه قضائیه فراخوان دعوت به گفتوگو را مطرح کردند. در گذشته شما کمیته گفتوگوی ملی را راهاندازی کردید و با توجه به این موضوع که در سالهای گذشته و به ویژه بعد از انتخابات ۸۸ بحث گفتوگو و آشتی ملی مطرح شده اما برخی این موضوع را بی نیاز دانستند، تحلیل شما درباره فراخوان آقای اژهای چیست، گفت: بنده در پاییز ۱۳۹۵، در مجلس شورای اسلامی با همکاری فراکسیون امید، طرح گفتوگوی ملی را مطرح کردم که بعدها بقیه فراکسیونها همکاریهایی داشتند.
بخش هایی از گفت و گوی مازنی را در ادامه می خوانید:
برای تحقق این طرح و برای اینکه در سطوح مختلف مسئولین و دست اندرکاران اداره کشور این بحث مطرح شود، با شخصیتهای زیادی از جمله آقای محسنیاژهای دیدار کرده و درباره طرح گفتوگوی ملی صحبت کردم. این دیدار در سال ۹۶ بود که آن زمان ایشان معاون اول قوه قضائیه بودند.
آقای اژهای از اصل مسئله استقبال کردند و در اجرای این طرح تاکید داشتند و تعبیرشان این بود که تا دیر نشده این موضوع را اجرا کنید. بنابراین در این موضوع باتوجه به سابقهای که در گذشته درباره این طرح وجود داشت نظر رئیس قوه قضاییه مثبت است.
انتظاری که ما از افرادی همچون آقای اژهای داریم این است که به صورت مقطعی به موضوعات نگاه نکنند. اکنون اوضاع کشور خاص است و یکسری اعتراضات و ناآرامیها در کشور رخ داده و حالا این موضوع گفتوگو را مطرح کرده و از آن استقبال شده است.
بنابراین زمانی که اوضاع به صورت عادی در بیاید نباید این مسئله فراموش شود. باید طوری عمل شود که همه بدانند ما به گفتوگو باور داریم و باور کنیم که راه حل مسائل ایران گفتوگو بوده و هیچ راه حل دیگری ندارد. باید همه در یک جمعی که همه اقشار و اصناف حضور دارند دور هم جمع شویم و به معنای واقعی کلمه گفتوگوی ملی را انجام دهیم.
بنابراین طرح گفتوگوی ملی نباید مقطعی باشد و ثانیا اگر ارادهای برای تحقق گفتوگوی ملی است، این اراده نیازمند طرح عملی باشد؛ یعنی باید طرح گفتوگوی ملی به صورت عملی و اجرایی انجام شود و ترکیبی از کسانی که در سطح کشور صاحب نظر و دیدگاه هستند، شکل بگیرد.
به طور مثال در سال ۸۸ با جامعهای مواجه بودیم که با برپایی راهپیمایی سکوت به دنبال شفافسازی درباره نتیجه انتخابات بودند. اما در سالهای بعد مطالبات سخت و پیچیدهتر شد. ما شاهد هستیم که اعتراض اخیر منجر به ناآرامی شده است.
حالا عوامل این کار هر فردی باشد، حداقل این است که در زمینه این ناآرامی شعارهای تند و رفتارهای افراطی وجود دارد به همین دلیل این کار سخت میشود. بنابراین باید دلسوزانه و برادرانه به کسانی که در موضع قدرت هستند بگوییم امروز که میتوانند با گفتوگو قدرت را سامان دهند و مطالبات مردم را بشنوند و تا آن اندازه که امکان دارد، مطالبات را محقق کنند. آنجا که در توانشان نیست برای مردم توضیح دهند و رسانه ملی را در مسیر گفتوگو قرار دهند و شبکههای مستقل و آزاد با نظارت رسانه ملی ایجاد کنند.
هم اکنون در بحث اصل ۴۴ بیمه، کشتیرانی، بانکداری آزده شده است اما تنها بخشی که باقی مانده بحث رادیو و تلویزیون است. آقای رئیسی گفتند که در اصلاح سیاستهای کلی نظام این اجازه را از رهبری گرفتد تا این بخش انجام شود.من در همین جا پیشنهاد میکنم که در سیاستهای کلی اصل ۴۴، متنی تهیه و در مجمع تشخیص مصلحت بررسی و توسط رهبر انقلاب ابلاغ شود که قسمت مربوط به رادیو و تلویزیون برنامهای طراحی شود که با نظارت سازمان صدا و سیما، شبکههای غیردولتی و غیرحکومتی ایجاد شود. مانند مجوزی که هیئت نظارت بر مطبوعات برای روزنامههای صادر کرده است.
برای مثال علاوه بر صدا و سیما، به شبکههای سیاسی و احزاب، شبکه ورزشی برای ورزشکاران، شبکه دینی برای علما و مراجع، شبکه اجتماعی به متخصصین حوزه علوم اجتماعی و … که میتوانند مجوز دهند تا شبکههایی ایجاد شود و نظارتی هم روی این شبکهها باشد.
این صحبتها برای این است که اگر مردم صدای خودشان، صنوف و گروههای مختلف را از شبکههای مورد اعتماد داخلی بشنوند، دیگر نیازی نیست سراغ شبکهای که سعودیها روی آن سرمایهگذاری کردند یا شبکهای که انگلیسیها و اسرائیلیها روی آن سرمایهگذاری کردند بروند و از آنجا خبرها را بشنوند.
با سیستمی که امروز در رادیو و تلویزیون ملی داریم، اصلا با این تشکیلات و شیوه حکمرانی امکان ندارد که صداهای مختلف در آن شنیده شود. رسانه ملی رسانهای است که مدام شبکه رادیویی و تلویزیونی به آن اضافه شده و همه آنها یک حرف را تکرار میکنند.
اگر بخواهند بخشی از حقیقت را میگویند و بخشی را پنهان میکنند. یعنی مردم به این شکل فکر میکنند و بخش قابل توجهی از مردم به آن اعتماد ندارند. بنابراین برای اینکه گفتوگوی ملی واقعی شکل بگیرد، باید سیاست کلی اصل ۴۴ در بخش رادیو و تلویزیون را اصلاح کنند و امکان تاسیس شبکه رادیویی و تلویزیونی خصوصی را بدهند که با توجه به توسعه فناوری اینترنت اکنون کار سختی نیست.
به نظر من سختی حل مشکلات با گفتوگو بسیار آسانتر و کمتر از سختیها و مشکلات تمرکز قدرت نشنیدن صداهای مختلف و سرکوب عواطف، احساسات، هیجانات و دیدگاهها و موارد مختلف است. قطعا گفتوگو و آزادی نتیجه بسیار بهتری دارد. هرچند ممکن است در کوتاه مدت جامعه اشتباه کند اما بگذارید اشتباه کنند و خودشان اصلاح کرده و رشد کنند.
نه اینکه با مردم برخورد شود و گاهی از سر دلسوزی خروجی این رفتار آنگونه بشود که مردم منتظر باشند که یکی از بیرون یا داخل برای آنها تصمیمی بگیرد. بنابراین از زمینه طرح گفتوگوی ملی که حالا از طرف مقامات ارشد و سران قوا مطرح شده باید استقبال کرد و کمک کنیم تا زمینه این طرح فراهم شود.
اصل گفتوگو را باید بدون هیچ پیش شرطی بپذیریم. اما ابزار آن یک رسانه آزاد از رادیو تلویزیون و ایجاد شبکههای مختلف و همچنین اصلاح سیاستهای کلی است. نکته دیگر آنکه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جایگاه قانونی دارد که میتواند از طیفها و گروههای مختلف سیاسی دعوت کند و نظرات آن را جمعبندی کرده و خروجی آن را به شورای عالی امنیت ملی و مقام معظم رهبری ارائه دهد.
مجلس نیز میتواند فضای گفتوگو را با استفاده از مرکز پژوهشهای مجلس فراهم کند. اما مجلس یازدهم متاسفانه مجلس تکصدایی است اما در عین حال در همین مجلس افرادی هستند که بتوانند در جامعه بخشهایی از مردم را نمایندگی کنند و مجمع گفتوگوی ملی را که در مجلس دهم تاسیس شده بود، احیا کنند.
دانشگاه نیز میتواند در این زمینه پیشتاز باشد و اساتید دانشگاه شورای گفتوگوی علمی و دانشگاهی را شکل دهند. حوزه علمیه و دانشجویان نیز میتوانند در این زمینه راهگشا باشند اما مهمترین مسئله داشتن اراده قوی و ظرفیت تحمل دیدگاهها و نظرات مختلف است.
بنابراین این رفتار به ما دستور میدهد که مقامات کشور فقط متکی به قدرت خود نباشند. بلکه قدرت در شنیدن صدای مردم است حتی اگر صدای مخالف باشد و به آن خوب گوش دهند. اگر پیش شرطی میگوییم همین شنیدن صداهای مختلف است. بالاخره از همان صدای مختلف جمعبندی بیرون آمده و افکار عمومی میتواند قضاوت مناسبی درباره نظام داشته باشد.
باید در مقام عمل، فضای گفتوگو فراهم شود. آزادی بیانی که در اصول متعدد قانون اساسی آمده تضمین شود. اصل ۱۷۵ قانون اساسی که مربوط به صدا و سیما است روی آزادی بیان تاکید دارد و میگوید یکی از ماموریتهای صدا و سیما صیانت از آزادی بیان است.
بنابراین آزادی بیان و آزادی پس از بیان را تضمین کنند و کسانی که به هر دلیلی نظر مخالف داشتند و در معرض محدودیت هستند آن محدویت را کاهش دهند. اجازه دهند وقتی مردم شب به خانه میآیند و تلویزیون را روشن میکنند ببینند که صداهای مختلف شنیده میشود.
این موضوع میتواند انگیزه ایجاد کند. یعنی وقتی قشرهای مختلف مردم صدای خودشان را از رسانه رسمی بشنوند اعتماد بخش قابل توجهی از جامعه بازیابی میشود. هرچند بیاعتمادی زیاد و سخت شده اما در عین حال بسیاری از مردم امیدوار هستند که سیستم برای اصلاح درونی خود زمینه گفتوگو را فراهم کند. به همین دلیل اگر فضای عملی آزادی بیان و پس از بیان محقق شود میتواند امید ایجاد کرده و کسانی که معتقدند برای انجام گفتوگو دیر شده حنای آنها کم رنگ میشود.
اگر افراد در جهت کاهش تضادها در جامعه حرکت کنند و صداهایی که وجود دارد در جهت گفتوگو و کاهش تضادها باشد، طبیعتا عناصر افراطی با ثروت و رسانههایی که در اختیار دارند، سعی میکنند این صداها شنیده نشود.
همین الان ممکن است کسی ضدگفتوگو حرف بزند و شاید از نظر برخی رسانههای فارسی زبان و شبکههای اجتماعی که در فضای مجازی هستند وضعیت ناامن شود و صدای افراطی و ضد گفتوگو را بهتر پوشش میدهند. اما نباید نگران شد اگر گفتوگو به فرهنگ تبدیل شود و مقامات ارشد از این طرح حمایت کنند، رسانهها در این جهت وارد عمل و فعالیت میشوند.
کار سختی است ولی ایجاد تضاد که جنبه تخریبی دارد، کار سادهای است وقتی بخواهید ساختمانی را خراب کنید، راحت است اما ساختن بنای خوب که بر اساس معماری صحیح باشد زمان میبرد و نیاز به فرهنگسازی دارد به نظر من بخشی از کار در حیطه کار رسانهها است که در این جهت تلاش کنند.