رویکرد متفاوت بایدن نسبت به عربستان/ آیا بایدن حاکمان سعودی را به سوی اصلاحات اساسی سوق می دهد؟
مضاوی الرشید، استاد دانشگاه و فعال اپوزیسیون عربستان، در یادداشتی در فارن افرز به ضرورت حمایت واشنگتن از اصلاحات سیاسی در عربستان پرداخته است. به باور او آمریکا در حال تکرار همان اشتباهی است که در سال 1979، در مورد ایران کرد.
«بازتاب»؛ احسان صفار– «فارن افرز» در یادداشتی با عنوان «تنها عربستان باثبات، یک عربستان دموکراتیک است»، به قلم «مضاوی الرشید» به بررسی سیاستی که دولت بایدن باید در روابط خود با عربستان در پیش بگیرد، پرداخته است.
بنابراین یادداشت، محمد بن سلمان در دوره ترامپ از حمایت بیدریغ آمریکا برخوردار بود، به طوری که حتی بعد از اینکه منابع اطلاعاتی به نقش اصلی او در قتل جمال خاشقجی پی بردند، از این حمایت کاسته نشد.
در جریان مبارزات انتخاباتی، جو بایدن اعلام کرد که رویکرد متفاوتی نسبت به عربستان سعودی خواهد داشت. تصمیم دولت او در ماه گذشته برای انتشار گزارش سیآیای که ولیعهد سعودی را آمر اصلی قتل روزنامهنگار واشنگتنپست معرفی میکرد، گامی مثبت در جهت عدالت بود. با این حال بایدن از مجازات متهم اصلی قتل خودداری كرد و روابط آمریكا با عربستان سعودی را قطع نکرد.
به باور مضاوی الرشید، اگرچه دولت بایدن تصمیم خود را اینگونه توجیه کرد که واشنگتن به ندرت رهبران کشورهایی که با آنها روابط دیپلماتیک دارد را تحریم کرده است؛ اما این تمام ماجرا نیست؛ بلکه خودداری آمریکا در اعمال فشار بر عربستان سعودی بر سر موضوع دموکراسی و حقوق بشر، ریشه در اتحاد پراهمیت پادشاهیهای خلیجفارس با ایالاتمتحده و سایر دموکراسیهای غربی دارد.
در این رابطه، نویسنده به همکاری اطلاعاتی ارزشمند ریاض در زمینه مبارزه با تروریسم، ثبات بازارهای جهانی انرژی و مقابله با گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه، بازار سودآور سرمایهگذاریهای مالی و فروش اسلحه اشاره میکند.
به گفته این استاد مدرسه علوم سیاسی و اقتصاد لندن، بیثباتی تاجوتخت سعودی، سبب نگرانی بسیاری از مقامهای آمریکایی از فقدان همکاریهای اطلاعاتی ارزشمند یا حتی نزدیکی عربستان به چین و روسیه است؛ برخی دیگر از این هراس دارند که بیثباتی در عربستان منجر به قدرتگیری نیروهای اسلامگرای رادیکال و دستیابی آنها به منابع عظیم سعودی شود.
با این حال، نویسنده تصمیم بایدن در مورد برخورد با محمد بن سلمان بازتاب انتخابی نادرست میداند؛ انتخابی که ناشی از درک غلط مقامهای آمریکایی است؛ از نظر آنها، واشنگتن مجبور به انتخاب بین یک پادشاهی باثبات، ولو سرکوبگر و یک کشور اسلامگرای غیرقابل پیشبینی و بالقوه رادیکال است.
الرشید معتقد است همواره که یک راه میانه و قابل قبول وجود داشته است، راه اصلاحات دموکراتیک که از هرگونه افراط و تفریط جلوگیری کند. دولت بایدن باید با استفاده از روابط تاریخی امریکا با عربستان، خاندان سلطنتی را تحت فشار قرار دهد تا به یک فرایند اصلاحات تدریجی تن دهد؛ اصلاحاتی که از طریق آن یک نهاد قانونگذاری جایگزین شورای انتصابی کنونی شده و به پادشاه مشاوره دهد و مانند اردن یا مراکش، دولت را برای اداره امور انتخاب کند.
به گفته این فعال سیاسی عربستانی، اگر آمریکاییها این راه میانه را فراموش کردهاند، مردم عربستان آن را به خاطر دارند. زندانهای بدنام عربستان پر از زندانیان عقیدتی است؛ درست که برخی از این زندانیان حامیان و اعضای القاعده و داعش هستند، اما اکثر آنها چنین باورهایی ندارند. یک ریسمان مشترک میان این زندانیان عقیدتی وجود دارد: عربستانی نوین که خانواده سلطنتی و ادعاهایش درباره ایجاد ثبات را حفظ میکند و در عین حال به آزادیهای سیاسی مسلم و حقوق شهروندی، از جمله مجلس ملی منتخب، تفکیک قوا، دستگاه قضایی مستقل و آزادی بیان و تجمع احترام میگذارد؛ یک پادشاهی مشروطه.
طبق یادداشت فارن افرز، در سپتامبر 2020، گروهی از تبعیدیان، حزب شورای ملی را تشکیل دادند؛ جنبشی دموكراسیخواه كه نه یك دولت اسلامی میخواهد و نه جمهوری. بلکه میخواهد مردم با استفاده از ابزارهای دموکراتیک، انتخابات و آزادی بیان، سیستم سیاسی آینده خود را انتخاب کنند.
نویسنده تأکید میکند که بایدن باید ریاض را برای تشکیل یک شورای اصلاحات سیاسی تحت فشار بگذارد. وظیفه اصلی شورای اصلاحات این است که عربستان سعودی را برای انتخابات عمومی یک مجلس و رفع محدودیتهای سیاسی آماده کند. ریاض باید تعهد کند. خانواده سلطنتی بر هیچ وزارتخانه مهمی در دولت منتخب این پارلمان، تسلط نخواهند داشت؛ به عبارت دیگر، عربستان در مسیر یک سلطنت مشروطه به سبک اردن یا مراکش قرار خواهد گرفت.
طبق این یادداشت، ایالاتمتحده تنها قدرتی است که میتواند خانواده سلطنتی سعودی را به انجام چنین اصلاحاتی سوق دهد. چندین سال افت قیمت نفت، یک سال کرونا، افزایش بیکاری و از بین رفتن سرمایهگذاری مستقیم خارجی، وضعیت اقتصادی پادشاهی را تضعیف کرده و نارضایتی مردم را دامن زده است. این موضوعات این امکان را فراهم میکند که آمریکا، حمایتهای خود از ریاض را مشروط به اصلاحات سیاسی کند.
به باور نویسنده، بایدن و تیم او باید بر این مسئله تأکید کنند که امروز عربستان همچون یک بمب ساعتی است و تنها راهی که ثبات در این کشور را تداوم میبخشد، اصلاحات دموکراتیک است. بلندترین صداهایی که خواستار اصلاح در عربستان سعودی هستند اکنون صدای اعتدالگرایان است، اما این به راحتی میتواند تغییر کند. تودهها میتوانند به دنبال سرنگونی و از بین بردن سلطنت باشند.
ترس از اینکه فشار آمریکا برای اصلاحات دموکراتیک، سعودی را در آغوش چین یا روسیه میاندازد، نباید مانع اتخاذ این سیاست از سوی دولت بایدن شود؛ ریاض هم به دلایل ایدئولوژیک و هم به دلایل عملی، به یکباره به دنبال اتحاد جدید نخواهد رفت.
از نظر لجستیکی، تغییر یکباره تأمینکننده اسلحه تقریبا غیرممکن است و دستگاه امنیتی و نظامی عربستان، به ویژه نیروی هوایی آن، کاملا به سیستمهای آمریکایی وابسته است. پیوندهای تاریخی، فرهنگی و زبانی با ایالاتمتحده نیز مانع چرخش ناگهانی به شرق است.
مضاوی الرشید تأکید میکند که نياز به اصلاحات اساسي سياسي -برخلاف تغييرات نمایشی، مثل اجازه دادن به رانندگي زنان- ضروري است. سرانجام، اراده مردم بر قدرت سلطنت و مهمترین شریک آن پیروز خواهد شد.
در سال 1979، متحد مهم آمریكا در خاورمیانه، محمدرضا پهلوی، توسط انقلابیونی سرنگون شد كه بیش از 400 روز دیپلماتهای آمریکایی را به گروگان گرفتند و واشنگتن را تحقیر كردند. چهلودو سال بعد، ایالاتمتحده در معرض تکرار همان اشتباه با یک متحد دیگر در خاورمیانه است.