روسیه و چین در دو راهی ایران و اسرائیل؛ چرا چین و روسیه ترور دانشمند ایرانی را با تأخیر محکوم کردند؟
در حالی که بسیاری از کشورها خیلی زود ترور شهید محسن فخریزاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ایران را محکوم کردند، چین و روسیه با چند روز تأخیر آن هم با انتشار بیانیهای نچندان مبسوط نسبت به این واقعه واکنش نشان دادند؛ واکنش هایی که برخی عقیده دارند چه به لحاظ زمان و چه به لحاظ محتوا معنای مشخصی دارد.
بازتاب – گروه بین الملل: با گذشت چند روز از ترور آبسرد، بالاخره سکوت چین و روسیه شکست. خانم «هوا چونینگ» سخنگوی وزارت خارجه چین روز گذشته گفت «چین از کشته شدن دانشمند ایرانی شوکه شده است و این جنایت خشونتبار را محکوم میکند. ما امیدوار به تحقیق کامل درباره این حادثه هستیم. چین با هر گونه اقدامی که تنشهای منطقهای را تشدید و صلح و ثبات منطقهای را تضعیف کند، مخالف است. از آنجا که شرایط کنونی منطقه بسیار پیچیده و حساس است، همه طرفها باید برای کاهش تنشها و حفظ صلح و ثبات منطقهای، همکاری کنند.»
وزارت خارجه روسیه نیز ترور محسن فخریزاده را «شدیدا محکوم» و اعلام کرد «ماهیت تحریکآمیز این اقدام، بیثباتسازی شرایط منطقه هدف گرفته است»؛ این بیانیه اولویت تغییرناپذیر روسیه را ثبات و امنیت درمنطقه خاورمیانه و خلیج فارس دانسته و از همه طرف ها خواسته است از اقداماتی که سبب تشدید تنش ها میشود، بپرهیزند.
«بازتاب» در گفتگو با « دکتر حمید رضا عزیزی» کارشناس مسائل روسیه و پژوهشگر میهمان در بنیاد علم و سیاست برلین، به بررسی دلیل تأخیر در صدور بیانیه وزارت خارجه روسیه، پرداخت.
به گفته عزیزی، حساسیت در مورد روابط ایران با چین و روسیه و اینکه در سطح رسانهای و دولتی از این دو کشور با عنوان «دوستان نزدیک» و «شرکای استراتژیک» یاد میشود، سبب حساسیت افکار عمومی به موضع این کشورها، در مواردی که به امنیت ملی ایران مربوط میشود، شده است؛ چه اینکه در مورد حملات اسرائیل به مواضع گروههای متحد ایران در سوریه، همواره این سوال وجود دارد که چرا روسها سکوت میکنند.
به گفته این پژوهشگر سیاست بینالملل، نباید به بسترهای متفاوت موضوعات بیتوجه بود؛ مثلا در سوریه، ایران و روسیه در مبارزه با گروههای تروریستی و حمایت از بشار اسد، همکاری میکنند اما هیچ پیمان استراتژیکی نظامی میان دو کشور وجود ندارد که بر اساس آن ما انتظار داشته باشیم حمله به مواضع گروههای متحد ایران، حمله به مواضع روسها تلقی شود و نیازمند پاسخگویی باشد.
بحث دوم، سیاست روسیه و روابطش با اسرائیل و نگرانی از بیثباتی و ناآرامی جدید در سوریه یا به طور کلی در منطقه است. در واقع فاکتور روابط روسیه با اسرائیل اهمیت زیادی دارد؛ علیرغم روابط نزدیک روسیه با ایران، مسکو نمیخواهد در موضوع هدف قرار دادن گروههای متحد ایران توسط اسرائیل موضعی بگیرد.
به نظر پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان، این تحلیل در میان روسها وجود دارد که اگر حمایت بیقید و شرطی از ایران داشته باشند، ممکن است باعث یک اقدام متهورانه علیه اسرائیل شود و این به نوبه خود درگیریها در سطح منطقه را تشدید خواهد کرد، و روسها را بیشازپیش در منطقه درگیر میکند و منافع آنها را مورد تهدید قرار میدهد.
به طور مشخص درباره دلایل تأخیر روسیه در محکوم کردن ترور شهید فخریزاده، حمیدرضا عزیزی بر این باور است که باید به پیچیدگیهای موضوع توجه داشت و نباید در دام تحلیلهای تک عاملی افتاد.
به عقیده او اگرچه تأثیر روابط با اسرائیل، در محاسبات روسها نسبت به ایران، قطعی است و این یک قاعده کلی را نمیتوان نادیده گرفت؛ اما تأخیر در موضعگیری روسیه را نمیتوان به شکل مستقیم به این مسئله ربط داد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد که علیرغم اینکه روسیه بازیگری است که در سطح رویهها و رفتارها، خود را به عنوان چالشگر نظم بینالمللی آمریکا محور، جلوه داده است، اما در سطح نهادی و سازمانی و قواعد حقوق بینالملل، یک بازیگر حافظ نظم موجود است. به همین دلیل است که وقتی به سابقه موضعگیریهای روسیه در برجام، توافق استارت، توافق پاریس و… نگاه میکنیم، شاهد هستیم که در مواردی که اصل چندجانبهگرایی، حقوق بینالملل و حق حاکمیت دولتها زیر سوال میرود، روسیه واکنش نشان میدهد. قطعا تناقض وجود دارد، مثل موضوع کریمه، اما در آنجا هم حداقل در سطح رسمی، ضمیمهسازی کریمه را ذیل حق تعیین سرنوشت، تعریف کردهاند.
عزیزی افزود که با توجه به این دیدگاه روسیه، تصور اینکه روسها تمایلی به محکوم کردن یک ترور در یک کشور دارای حاکمیت -آن هم در کشوری مثل ایران که روابط نزدیکی با آن دارد- نداشتهاند، اشتباه و مردود است؛ زیرا فارغ از روابط روسیه و ایران، نفس یک اقدام خلاف حقوق بینالملل، روسیه را به واکنش وا میدارد.
به اعتقاد عزیزی، علیرغم این اصل راهنما، در کشوری مانند روسیه تصمیمات استراتژیک باید در بالاترین سطح به تأیید برسند؛ به خصوص زمانی که بحث روابطی مثل رابطه با ایران و اسرائیل که در بعضی جنبهها ماهیت استراتژیک دارد، مطرح است.
طبیعتا در این روابط که هر دو طرف آن جنبههای استراتژیک دارد، تصمیمگیری سختتر میشود و باید هماهنگی انجام شود؛ موضوعاتی مثل انتخاب نوع ادبیات، اینکه باید کسی را محکوم کرد یا نه و اینکه آیا به شکل رسمی و قطعی مشخص است که اسرائیل پشت این عملیات بوده است یا نه، بسیار زمانبر هستند. در فرانسه، آلمان و برخی دیگر از کشورها، یکسری دستورالعمل مشخص وجود دارد؛ موضوع ایران برای آنها مشخص است، مثلا محکوم میکنند، ابراز نگرانی میکنند، اما ممکن است از لفظ ترور استفاده نکنند و کسی را محکوم نمیکنند. ذیل این دستورالعملها دیپلماتهای ارشد، اجازه موضعگیری دارند. اما در کشوری مانند روسیه یا چین این مسئله متفاوت است.
به گفته این پژوهشگر سیاست خارجی، برای فهم بهتر میتوان به واکنش روسیه و چین به انتخابات آمریکا توجه کرد. میبینیم که چین با فاصله زیاد موضعگیری میکند و روسیه هنوز هم واکنشی نشان نداده است. ماهیت متمرکز و سلسله مراتبی تصمیمگیری در موضوعات سیاست داخلی و خارجی، اگرچه تصمیمگیری در موضوعات استراتژک را سرعت میبخشد، واکنش را کُند میکند.
با توجه به گفتههای این پژوهشگر، به نظر میرسد دلیل تأخیر در موضعگیری روسها را باید از یک سو در ماهیت پیچیده موضوع از لحاظ سطح روابط مسکو با تهران و تلآویو و از سوی دیگر در ساختار تصمیمگیری روسیه در موضوعات حائز اهمیت جست و جو کرد.
۱- روسیه در سوریه به سرباز پیاده نیاز داشت و در این مورد از نیروهای ایرانی به خوبی استفاده کرد , حالا خر روسیه از پل گذشته و دیگر به ایران نیاز ندارد , پیشرفته ترین تجهیزات نظامی روسیه به شمول پدافند هوایی در سوریه مستقر شده است , برای من مشگل است که باور کنم اسرائیل بدون چراغ سبز روسیه قادر به بمباران پایگاه های ایران باشد .
۲-در مورد انتخابات آ مریکا روسیه طرفدار سرسخت دونالد ترامپ بوده و هنوز از او حمایت میکند و به همین خاطر هم برای کمک به ترامپ از ایران می خواست تا با آمریکا مذاکره کند .روسیه به شدت نگران است که با روی کار آمدن بایدن دموکرات ها انتقام دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ که منجر به پیروزی دونالد ترامپ شد را خواهند گرفت و تحریم های زیادی را علیه روسیه اعمال خواهند کرد .