روزگار متفاوت اصلاح طلبان؛ از ریزش بدنه تا خالص سازی سرمایه اجتماعی
اصلاح طلبان روزهای حیاتی و تعیین کننده ای پیش رو دارند. عبور از شرایط چند وجهی و پیچیده امروز بسیار سخت خواهد بود .
مصطفی صادقی : اصلاح طلبان در تعیین کننده شرایط دوران حیات خود به سر می برند ؛ آنها درست در وضعیتی که گمان می کردند به بهترین موقعیت خود بعد از سال 88 رسیده اند حالا گویی در موقعیتی قرار گرفته اند که پیش بینی اش دوراز انتظار بود . یک اتفاق مهم رخ داده ؛ بخش از بدنه آنها جدا شده و راهی دیگر در پیش گرفته است . حالا آنها مانده اند و حاکمیتی که همچنان نسبت به آنها بی اعتماد است و البته رییس جمهوری که با حمایت آنها به قدرت رسیده و اکنون بی نیاز از آنها به نظر می رسد. این وضعیت فوق العاده را چگونه می توان تحلیل کرد ؟
پذیرش تاکتیکی یک ریزش
اصلاح طلبان این روزها یک دستور کار مهم دارند؛ مخالفت با هر آنچه که می تواند مخالف حاکمیت باشد. آنها تبدیل به قطب مقابل اپوزیسیون شده اند. یک تغییر کاملا محسوس که اصلاح طلبان را از همیشه متفاوت تر کرده است.
صورت بندی این ماجرا از برنامه ، هدف ، هزینه و فایده این تصمیم به این شکل است:
روزگار متفاوت اصلاح طلبان ؛ از ریزش بدنه تا خالص سازی سرمایه اجتماعی/ نسخه تازه تئورسین ها برای فرو ریختن دیوار بی اعتمادی حاکمیت/ چرا اصلاح طلبان با حسن روحانی فاصله گذاری می کنند؟
فرجام یک تصمیم
اگر از سطح صورت بندی به سطح تحلیل ماجرا وارد شویم باید در 3 محور اساسی بحث را ادامه دهیم
1- بدنه
2- حاکمیت
3- دولت
واقعیت این است که آنچه اصلاح طلبان را در چند سال اخیر نسبت به اصولگرایان برتری داده است توانایی جذب رای و سرمایه اجتماعی است . هم با طبقه متوسط ارتباط برقرار کرده و هم بخش مهمی از طبقه ضعیف را امیدوار به خود کرده اند آنهم درست در شرایطی که اصولگرایان در همهمه نابسامانی آرایش سیاسی خود در هر دو طبقه اجتماعی فوق دچار دردسر شده اند . این شرایط رویایی اما اکنون با چالشی تعیین کننده رو برو شده است . بخشی از بدنه از راس جدا شده و حالا حرف هایی می زند که اصلا شبیه خواست های این روزهای راس اصلاحات نیست .
بخشی که شاید در حوزه هایی می خواهد «بر» باشد اما با اصلاح طلبانی مواجه است نمی خواهند از وضعیت «با» حاکمیت بودن به هیچ وجه خارج شوند .
همین هم هست که وقتی در نا آرامی ها شعارهای ساختارشکنانه سر داده می شود آنها به کرکس های سرنوگونی طلب یا براندازها تعبیر می شوند. درست همین جاست که محمد علی ابطحی رک و صریح می گوید از اصلاح طلبان دنبال براندازی نباشید و راه شما با ما یکی نیست.
هزینه چنین موضعی هم البته ریزش همان بخش از سرمایه اجتماعی است که اصلاح طلبان حاضر به پذیرش خواسته های حداکثری اشان نیستند.
دیوار بلند بی اعتمادی
این اما تنها نکته ای نیست که اصلاح طلبان با آن مواجه اند .
در بخش دیگری از این ماجرا آنها با حاکمیتی مواجه هستند که خاطره سال های نه چندان دور را همچنان در یاد دارند ؛ روزگاری که میان اصلاح طلبان و حاکمیت نسبتی نامناسب برقرار شده بود . این نسبت ، یک دیوار بی اعتمادی بر جای گذاشته که همچنان ارتفاع بلندی دارد حتی با اینکه اصلاح طلبان باز به بخش هایی از قدرت رسمی راه یافته اند و حتی با اینکه آنها در چند مقطع مهم تلاش کرده اند حسن نیت خود را نشان دهند .
فعلا که نشان چندانی از برقراری اعتماد و کوتاه شدن دیوار بی اعتمادی دیده نمی شود.
این روزها بخشی از اصلاح طلبان از تعیین کارگروه و نماینده برای دیدارهای سطح بالای حاکمیتی برای از میان برداشتن سوتفاهم سخن می گویند و برخی دیگر معتقدند این هدف راه های دیگری نیاز دارد . هر چه هست فعلا مساله در حد رایزنی های درون جناحی باقی مانده است .
دولت غیر منتظره
این وسط اصلاح طلبان با رییس جمهوری مواجه شده اند که به شرایط جدید آنها کاملا مشرف است و می داند که
1- اصلاح طلبان بخشی از بدنه اجتماعی خود را از دست داده اند
2- در اعلام مواضع حداکثری از سوی رییس جمهور از اعلام همراهی ابا کرده و راه خود را جدا می کنند و در واقع همراه بودن با حاکمیت را ترجیح می دهند .
3- ترجیح می دهد صحنه را به گونه ای مدیریت کند که دولت را از حمایت سیاسی و اجتماعی آنها بی نیاز نشان دهد
4- ترجیح می دهد از همین حالا 1400 را به گونه ای در ذهن خود به تصویر بکشد که اگر ائتلافی باقی بماند تا آن زمان از این ائتلاف یک رییس جمهور اصلاح طلب بیرون نیاید.
اصلاح طلبان اما با همه این تفاسیر تارهای ائتلاف خود را با دولت حفظ کرده اند . این گونه تحلیل می کنند که دولت مستقر ، مستظهر به حمایت آنهاست که هم توانسته رای بیاورد و هم توانسته تداوم داشته باشد.
این با دولت بودن و خود را صاحب دولت دانستن کارکردهای متعددی برای آن ها دارد. مهمترین آن هم حفظ انسجام سرمایه اجتماعی باقی مانده است .
اصلاح طلبان و سال های آخر دهه نود
به نظر می رسد که اصلاح طلبان این روزها در عین داشتن اختلافات متعدد یک سیاست چند لایه را در دستور کار خود قرار داده اند :
1- اعتمادسازی با حاکمیت برای فراهم شدن فضای حضور مستقل در سطح بالاتر قدرت رسمی
2- کمک به تداوم دولت روحانی
3- جداسازی بدنه اجتماعی از «حداکثرطلبان» برای رفع سوتفاهم ها با حاکمیت
4- مواجهه با برخی مواضع تند
5- طراحی زمین بازی دلخواه برای رقابت با اصولگرایان
6- یارگیری از جناح مقابل برای ایجاد شکاف های عمیق و غیر قابل جبران
همه این ها نشان می دهد اصلاح طلبان روزهای حیاتی و تعیین کننده ای پیش رو دارند. عبور از شرایط چند وجهی و پیچیده امروز بسیار سخت خواهد بود . آیا آنها میتوانند با هزینه ای کمتر به روزهای اوج سیاست ورزی اشان در سطح قدرت رسمی باز گردند ؟