روزگار جدید سیاستورزی محمدباقر قالیباف؛ آیا بیقراری سیاسی او را به فکر نامزدی در انتخابات پارلمان خواهد انداخت ؟ /حرفهای پشت پرده درباره بازگشت قالیباف برای پس گرفتن کرسیهای بهارستان
قالیباف اکنون شاید دلخورترین چهره اصولگرا باشد . او دیگر نمی تواند به اتاق کارش در ساختمان بهشت بازگردد . کسی دیگر شهردار پایتخت شده است و او حالا باید دفتر کار تازه ای برای خودش پیدا کند .
اگر بنا باشد آخرین سخنان محمد باقر قالیباف ، فرد مورد توجه این روزهای سیاست ایران را تحلیل کنیم حتما یکی از مهمترین بخش های اظهارات او جایی است که نقدهایی سنگین را به اصولگرایان خودش وارد می کند ؛ حمله به مرکزیت جناح آن هم به شدیدترین شکل ممکن .
به نوشته نامه نیوز ،این البته اولین بار نیست که قالیباف مخالفت خوانی هایش را با تصمیم سازان پشت پرده جناح علنی می کند . او به تازگی نامه ای نوشته و اعلام شورش بدنه علیه راس کرده بود . یک نامه با بازخوردها و واکنش های فراوان که گویا برای سردار اصولگرایان دردسرهایی هم درست کرده است . حالا او با استفاده از فرصت حضور در رسانه ملی و تریبون ویژه ای که در اختیارش گذاشته شده بود به جای آنکه وقتش را به انتقاد از دولت و حسن روحانی به رسم روزهای انتخابات اختصاص دهد ترجیح داد اعتراضاتش علیه اصولگرایان را به اطلاع همه برساند. اینکه میان قالیباف و افرادی که او نامشان را به روشنی نمی برد چه گذشته مهمترین دستور کار برنامه رسانه ای محمد باقر قالیباف در این چند روز شده است . پدیده ای مهم که اصولگرایان را بهت زده کرده اما گویا محمد باقر قالیباف هدف ویژه ای را از آن دنبال می کند . می توان به تحلیل شرایط موجود اصولگرایان و محمد باقر قالیباف پرداخت. او به تازگی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شده است و این می تواند فاز تازه ای را در زندگی سیاسی او شروع کند.
روایت یک نامزدی
برای درک رفتارهای سیاسی متقابل قالیباف نباید فقط به همین انتخابات بسنده کرد . باید به سال های قبل رفت ؛ همان سالی که آقای خلبان برای ورود به عرصه سیاست تیک آف کرده بود . همان سالی که طیفی از تازه اصولگرا شده ها دست به دست برخی افراد جناح راست دادند و در پشت پرده به افرادی مانند علی اکبر ناطق نوری که با روندی دموکراتیک در حال رساندن جناح به اتحاد بودند خیانت کردند . قالیباف به یاد می آورد روزهایی که در فاصله اندک بعد از استعفا برای نامزدی در انتخابات چگونه در جلسات محرمانه دستور العمل حمله به افرادی مانند ناطق نوری را صادر می شد و نعل به نعل آن توسط برخی افراد از جناح اصولگرا اجرا می شد .او به خوبی به یاد دارد که در آن سال چگونه افراد ریشه دار جناح اصولگرا مورد نقدهای تند و تیز قرار گرفتند.
او خاطرات مهمی از جلسات خیابان بهشت دارد؛ ناگفته هایی که شاید همین روزها با همین روندی که در پیش گرفته آنها را هم رسانه ای کند .
ریخت شناسی رفتارهای این روزهای محمد باقر قالبیاف به خوبی نشان می دهد که چگونه تمام تلاشش را می کند تا حساب خود را از آنچه رفقا و متحدان سیاسی سابقش بر سر اصولگرایان ریشه دار آوردند جدا کند .
او آن انتخابات را باخت ؛ آن هم در شرایطی که نظر سنجی ها نشان می داد از بخت خوبی برای پیروزی برخوردار است .او دو مشکل اساسی پیدا کرده بود؛ نخست ظهور احمدی نژاد و دوم پشت کردن برخی اصولگرایان به خودش که در ابتدا با او دست همکاری داده بودند .
چاره ای نداشت وارد سیاس شده بود باید این اتفاقات را تجربه می کرد. زمان زیادی نگذشت ؛ ناگهان به بهشت رسید؛ یک بهشت متفاوت . او جانشین احمدی نژاد در شهرداری تهران شده بود. خیلی زود باز خیال پاستور به سرش زد . خواست که از شهر به کشور برسد ؛ او خواست اما شرایط در سال های دهه هشتاد آنچنان نابسامان بود که ترجیح داد انتخابات را از همان اتاق کارش در ساختمان بهشت نظاره گر باشد.
این اما هرگز به این معنا نبود که او فکر ریاست جمهوری را از سرش بیرون کرده است . احمدی نژاد که رییس جمهور ماند قالیباف هم به مخالفت خوای هایش با او ادامه داد . بنا را بر این گذاشته بود که قطب مخالف او باشد . همنی هم هست که می گویند او از همان زمان خود را برای پوشیدن مجدد قبای نامزدی ریاست جمهوری آماده کرده بود .
حدس و گمان ها درست بود ؛ او دوباره نامزد انتخابات شد . باز همان دوستان پشت پرده قول رییس جمهور شدنش را به او دادند . قالیباف آمد دست در دست دو نفر دیگر ؛«علی اکبر ولایتی»،«غلامعلی حداد عادل».
سیاست همیشه برای او املایمتی داشته و وقتی پای انتخابات هم به میان آمده این سیاست هرگز به او روی خوشی نشان نداده است .
این بار همان شد که در 84 شده بود. رفقای پشت پرده باز او را تنها گذاشتند . قالیباف رییس جمهور نشد .
او دلخور از شرایط دوران باز به اتاق کارش در بهشت بازگشت و البته هنوز هم به این فکر می کرد که فرصت پوشیدن قبای نامزدی ریاست جمهوری را همچنان برای او باقی مانده است . یک نفر دیگر رییس جمهور شده بود ؛ یک منتقد سفت و سخت احمدی نژاد از قضا قالیباف منتقد او هم شد ؛ یک مخالفت خوانی قابل توجه که باز برخی می گفتند نشانه ای است برای نامزدی مجدد در انتخابات .
همین هم شد او دوباره آمد .باز هم دست در دست اصولگرایان باز هم با حمایت آن افرادی که خودش از آن ها نام برده است . به گفته خودش نمی خواسته نامزد شود اما به اصرار آنها آمده بود.
وقتی وارد سالن ستاد وزارت کشور شد از ظاهر او می شد اضطراب را فهمید . شاید به یاد خاطراتش از روزهای سخت84 و 92 افتاده بود .اینکه چگونه پشت او را خالی کردند .
یادآوری خاطرات در زمان مناسبی اتفاق افتاده بود اما او از این خاطراتش بهره درستی نگرفت. چند هفته بعد باز پشت او خالی شد و او مبهوت ناملایمتی سیاست شد .
قالیباف اکنون شاید دلخورترین چهره اصولگرا باشد . او دیگر نمی تواند به اتاق کارش در ساختمان بهشت بازگردد . کسی دیگر شهردار پایتخت شده است و او حالا باید دفتر کار تازه ای برای خودش پیدا کند . یک روز می گویند قرار است به ستاد اجرایی فرمان امام برود و روز دیگر می گویند قرار است به بیناد مستضعفان برود . فعلا که خبری نیست . او به ههمین زودی شهردار سابق تهران خواهد شد . قالیباف البته با حکم رهبر انقلاب به عضویت مجمع تشخیص در آمده است . او زندیک تازه ای را در سیاست شروع خواهد کرد . باید منتظر ماند و دید آیا او همچنان فکر می کند فرصت پوشیدن قبای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را دارد ؛ آیا ممکن است از همین حالا فکر کنیم او بی قراری سیاسی کرده و در اولین انتخابات پیش رو نامزد ورود به پارلمان باشد ؛ آیا اصولگرایان دوباره به سراغ اوخواهند رفت ؟ پشت پرده گویا خبرهایی هست ؛ زمزمه هایی شنیده می شود.