روزنامه آمریکایی میامی هرالد: ترامپ برای مقابله با ایران از اوباما کمک میگیرد
اگر ترامپ دانشجوی تاریخ بود، میدانست كه در سال 1964، آمریكا درگیری طولانی و خونینی در ویتنام را با بهانه حمله به دو ناوشكن در آبهای جنوب چین شروع کرد. لذا اگر ترامپ بهدنبال دلیلی برای انتقامجویی علیه ایران باشد، میتواند مطمئن باشد که لیستی بلند از اقدامات تحریکآمیز را در جیبش حمل میکند و انتخابهای فراوانی دارد.
به گزارش نامه نیوز: اندرو مالکوم تحلیلگر روزنامه آمریکایی میامی هرالد که اتفاقا گرایشهای جمهوریخواهانه و دست راستی دارد، در یادداشتی نسبتا بلند به تحلیل تفاوت سیاست خارجی ترامپ و اوباما پرداخته و مدعی شده است که باوجود ادعاها و انتقادات ترامپ به مشی اوباما، وی ناگزیر در جاهایی از روش و منش رئیس جمهور پیشین آمریکا در سیاست خارجی بهره برده است.
او در این یادداشت ایرادات بسیاری به سیاست خارجی ترامپ بهخصوص در قبال ایران مطرح کرده که در ادامه ترجمه آن را خواهید خواند:
آیا موضع سخت ترامپ مقابل ایران او را به نتیجه خواهد رساند؟
یکی از انتقادهای مهم ترامپ به باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا این بود که وی با وجود تهدیدات سیاست خارجی مختلف علیه این کشور، نرم و غیر قاطع برخورد میکرد. به نظر ترامپ، مهم نبود که اوباما به انجام چه کارهایی تعهدی به جامعه داده است، بلکه مهم این بود که همه میدانستند اوباما آن تعهدها را عملی نخواهد کرد! مثلا به نظر ترامپ، اوباما در ماجرای ادعای استفاده ارتش بشار اسد از سلاحهای شیمیایی در سوریه، دولت این کشور را به تندی تهدید کرد ولی هیچ کاری از پیش نبرد؛ تا اینکه رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین به وی در نجات چهره مخدوش آمریکا کمک کرد.
ترامپ از دفترچه راهنمای اوباما برای مهار ایران کمک میگیرد
ترامپ مدعی بود که برای رئیس جمهور بعدی، بازسازی اعتبار آمریکا در عرصه سیاست خارجی (به ویژه در حوزههای تهدید آفرین) کاری دشوار خواهد بود زیرا اوباما همه آن اعتبار را به باد داده است. اما اکنون قطعا آگاه است که هرگونه درگیری نظامی جدید خارجی برای آمریکا، انتخاب مجدد وی را تهدید میکند. اکنون ترامپ علیرغم ادعاهایش در حال گذار به روشی است که اوباما برای مهار تهدیدات استفاده میکرد.
سواد اندک برای ترامپ دردسر ساز میشود
اگر ترامپ دانشجوی تاریخ بود، میدانست كه در سال 1964، آمریكا درگیری طولانی و خونینی در ویتنام را با بهانه حمله به دو ناوشكن در آبهای جنوب چین شروع کرد. لذا اگر ترامپ بهدنبال دلیلی برای انتقامجویی علیه ایران باشد، میتواند مطمئن باشد که لیستی بلند از اقدامات تحریکآمیز را در جیبش حمل میکند و انتخابهای فراوانی دارد.
این لیست شامل شلیک ایران به هواپیمای بدون سرنشین پهپادی 130 میلیون دلاری آمریکا در تابستان است. بنابر گزارشهای دریافتی، ترامپ دستور حمله تلافیجویانه علیه رادارها و باتریهای موشکی ایران را صادر کرد. اما دقیقا در زمانی که در هواپیماهای آمریکایی در آسمان به سمت اهداف ایرانی حرکت میکردند، فرمان حمله خود را لغو کرد.
در سال 2011 نیز ایران هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکایی را ربوده و به در خاک ایران به زمین نشاند. در آن زمان اوباما هم از حمله متقابل امتناع کرد، و ایران با مهندسی معکوس تعدادی پهپاد پیشرفتهتر برای خود ساخت.
منطق تاجر املاک در سیاست شکست میخورد
به عبارت بهتر، عدم تمایل ترامپ به بیپروایی قابل درک است؛ همانطور که در زمان اوباما قابل درک بود. غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ، این بازی را البته پیچیدهتر میکند. غیرقابل پیشبینی بودن هنگام برخورد با طرف مقابل در معاملات املاک و مستغلات میتواند خوب باشد، اما در سیاست و دیپلماسی مشخص نیست جواب بدهد یا خیر! بهویژه اینکه آمریکا دیگر مانند گذشته ابرقدرت با اهمیتی برای متحدین خود نیست. اکنون ترامپ هیچ تاثیری در کاهش تهدیدات علیه آمریکا در منطقه ایجاد نکرده است.
از بعد انتخاباتی، در شرایط عادی و غیربحرانی، سیاست خارجی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نقشی ناچیز دارد. با این حال این مسائل خارجی محور اصلی سیاست ترامپ قرار گرفته و این تا حد زیادی با شعارهای انتخاباتی او درباره توجه به داخل متفاوت است!
همانطور که در دهه 1960 میلادی، ادامه جنگ و اعتراضات به جنگ ویتنام، باعث انتخاب دوباره لیندون جانسون در سال 1968 شد، و همانطور که حملات 11 سپتامبر و نتایج آن، حزب جمهوریخواه و جورج دبلیو بوش را برخلاف پیشبینیها در سالهای پرهیاهوی 2002 و 2006 میلادی به پیروزی در انتخابات کنگره و کاخ سفید رساند، امروز هم گویا سیاست خارجی در انتخابات آمریکا مهم شده است!
رویارویی مداوم ایالات متحده و ایران میتواند بهطور بالقوه در این پنجاه هفته باقی مانده تا انتخابات آمریکا نقش مهمی را ایفا کند. چه بهعنوان نشانهای از موفقیت دیپلماتیک -که با این اوضاع بعید به نظر میرسد- چه بهعنوان یک نمایش خالی از ثمر برای افکار عمومی، مذاکره با ایران ناممکن شده و ترامپ بازی ایران را واگذار کرده است. اکنون نیز دموکراتها توانستهاند ایران را نقطهای سیاه از کارنامه ترامپ به همگان معرفی کنند.
راه سخت ترامپ
ترامپ از نظر موضعگیری کلامی سیاسی و هم از نظر اقتصادی، رویکردی سخت علیه ایران در پیش گرفته است. او آمریکا را از توافق هستهای اوباما بیرون کشید و مجموعهای از تحریمهای اقتصادی را -که ابزارهای مورد علاقه روسای جمهور آمریکا هستند- برای پیشبرد اهداف خود علیه ایران طراحی کرد. این اواخر آنقدر لیست مجازاتها و تحریمها درمورد ایران زیاد شده است که دیگر کسی نیست تا بگوید امکان ایجاد تحریم بیشتر علیه ایران وجود دارد!
تحریمها حتی باعث آن نشد که کشور ضعیفی مثل کره شمالی با آن رهبران خاصاش به میز مذاکره با آمریکا برگردند. روسیه از الحاق کریمه به خاک خود و پشتیبانی از شورشیان اوکراین دست برنداشته و مادورو در ونزوئلا نیز همچنان همان دنده رانندگی میکند.
نظرات ترامپ درباره ایران نیز با این اوضاع هر روزه توسط رسانهها مورد تردید قرار میگیرند. وزیر امورخارجه هفته گذشته گفت كه تحریمهای اقتصادی علیه ایران، “تأثیر واقعی دارد و ما باید به فشار خود ادامه دهیم”. ظاهر نیز همین است زیرا فروش نفت كاهش یافته، تورم رو به افزایش بوده و کاهش مصرف در ایران در حال افزایش است. پمپئو همچنین ادعا كرد كه تجهیزات نظامی برای حزب الله و برخی شبه نظامیان شیعه كمتر ارسال میشود.
در این زمان باید به امثال پمپئو گفت: سلام و صبح بخیر! آسیب رساندن به اقتصاد ایران هرگز مجازات موثری نبوده است. جمهوری اسلامی با اقتصاد مشکلدار خود به هرحال یک رژیم مذهبی خاص و غیرقابل پیشبینی است و هیچکدام از این پیشبینیها اتفاق نیفتاده است. از عربستان سعودی بپرسید که آیا ریاض پس از حمله پهپادهای یمنی، تعمیرات بزرگ پالایشگاه خود را کاهش داده است و توانسته به نقطه بازگشت به تولید برگردد یا خیر؟
ایران خواستار لغو همه تحریمهای اقتصادی قبل از آغاز مذاکره است. این بعید به نظر میرسد که با توجه به امتناع ترامپ از اقدامات مشابه در مورد کره شمالی و لغو تحریمهای آن کشور، خواسته ایران را هم برآورده سازد. ایران نیز با علم به همین مسئله، هفته گذشته سرعت گردش سانتریفیوژهای خود و غنیسازی اتمی را افزایش داد!
بنابراین در حال حاضر، (حداقل در مورد ایران) ما با اتکا به مسیری که غیرقابل پیشبینی است، سوار اتومبیل ترامپ شدیم و مشخص نیست که به کجا میرویم!