روحانی می خواهد به سمت سرنوشت احمدی نژاد یا خاتمی نرود
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت: شخصیت آقای روحانی ذاتاً و اساساً، همین رفتاری است که اخیراً از او مشاهده میشود. اگر به تاریخ سیاسی رفتار آقای روحانی برگردید، میبینید در طول 38 سال گذشته، به استثنای چهارساله اول دوره ریاست جمهوری و احیاناً چند ماه مانده به انتخابات، دائماً همین رفتار را داشته است.
سیدمجتبی جلال زاده؛ می گوید روحانی هیچ کدورتی از جامعه روحانیت ندارد، جنس و دلیل عدم حضورش در جلسات این تشکل را مشابه آن علت و علل عدم حضور ناطق در جامعه روحانیت نمی داند. تاکید دارد که از روحانی چند ماه اخیر راضی تر هستند تا روحانی ایام انتخابات یا چهار سال اول.
با حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در دفتر کارش در دانشگاه امام صادق به گفتگو نشستیم تا ارزیابی وی درباره دولت دوم روحانی را بدانیم. او تاکید دارد که روحانی ذاتا و اساسا همین شخصیتی است که این روزها می بینیم.
از او درباره نگرانی اصلاح طلبان از نزدیکی روحانی به اصولگرایان که می پرسیم تاکید می کند هیچ کسی نمی تواند رئیس جمهور را مصادره کند. از حصر هم برایمان گفت و اینکه یک راه خروج از آن بازگشت موسوی و کروبی از مواضع نادرست شان و عذرخواهی از ملت است.
در ادامه گفتگوی تفصیلی نامه نیوز را با حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده اصولگرا ادوار و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز را میخوانید:
طی هفتههای اخیر صحبتهایی از برخی از اصولگرایان شنیده شده مبنی بر اینکه از آقای روحانی و عملکرد ایشان نسبت به گذشته، رضایت نسبی بیشتری دارند. به نظر شما آقای روحانی دارند تغییر میکنند یا مواضعشان را تعدیل کردند یا …
□ البته شاید قضاوت در مورد مواضع آقای روحانی یک مقدار زود باشد، اما به نظر میرسد که از انتخابات ریاست جمهوری به این طرف، ایشان تا حدی مواضعش نسبت به گذشته متفاوت شده است. نشانههای آن، یکی در انتخاب هیأت وزرا است؛ در انتخاب هیأت وزرا روحانی به گونهای عملکرد کرد که بیشتر تکیهاش روی افرادی است که از زاویه دید او کارآمدی بیشتری دارند، نه اینکه احیاناً گرایشهای سیاسی آنها بخواهد مبنا قرار گیرد. آخرینش همین انتخاب وزیر علوم است، خصوصاً که در گذشته گرایش بیشتر به طرف اصلاحطلبانی بود که سابقه خوبی از آنها در اذهان نبود، اما انتخاب آقای غلامی؛ گرچه گفته میشود از اصلاحطلبان است، ولی از کسانی است که خیلی رفتار معقول و معتدلی داشته و طبعاً انتظار میرود که وزارت علوم را هم با همین نگاه و خط مشی اداره کند.
روحانی به دنبال راضی کردن طیف های معتدل اصولگرا و اصلاح طلب است
اما اینکه چه تفسیری و چه تحلیلی میتوان داشت، ای بسا برخی تحلیلها این است که آقای روحانی برای دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری خودش نیازمند به آرای بیشتر کسانی بود که آنها بیشتر سبد رأی را شکل میدادند و جهتگیریاش به سمت خواستهها و آرمانهای آنها قویتر هم شد، اما بعد از اینکه موفقیت لازم را به دست آورد و آرای موردنظر را جلب کرد و توانست رئیسجمهور شود، احتمال میدهیم میخواهد به گونهای رفتار کند که بیشتر طیف معتدل جامعه را راضی کند و طیف معتدل، طیف بسیار گستردهای از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب است.
او بهویژه در ماههای اخیر در ارتباط با مواضع آمریکاییها و رئیسجمهور آمریکا (ترامپ) که البته گرایش بسیار تندی علیه مصالح و منافع ایران عزیز دارد، موضعگیریهایی کرد که، موضعگیریهای خوبی به حساب آمد. ما هم گمان میکنیم که واقعیتها خودش را به جناب آقای روحانی تحمیل کرده، یعنی واقعیت تلخ دشمنیهای آمریکا نسبت به ایران میشود گفت هرگونه تردید و تشکیک در مورد اینکه آمریکاییها دشمنانه رفتار میکنند را از بین برده است. شاید همین موجب شده که موضعگیریها شفافتر، صریحتر و منطبق با مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی باشد و از این جهت ما استقبال از این مواضع میکنیم.
روحانی یک سیاستمدار عافیت اندیش است
شما اشاره کردید به بحث فاصلهگرفتن آقای روحانی از اصلاحطلبان و مشخصاً وزیر علومی که معرفی کردند. در مقابل اصلاحطلبان واکنشهای تندی داشتند، حتی فراکسیون امید هم بیانیه داد. به نظر شما اصلاحطلبان که فکر سهم بیشتری بودند که در دولت دوازدهم از آقای روحانی بگیرند، چه شد که امروز بین آنها و روحانی تاحدی فاصله ایجاد شده است؟
□ من تصور میکنم آقای روحانی که یک سیاستمدار عاقبتاندیش هم به حساب میآید، نگاهش فقط به چهار سال آینده نیست، نگاهش به سالهای پس از آن است و همین هم موجب شده که اینطور نیندیشد که خواستههای یک طیف را بر مصالح و منافع ملی کشور ترجیح دهد. از این بابت است که ایشان رویکردش متفاوت شده و حالا اگر عدهای را خوش آید یا خوش نیاید، آثار اینها کوتاهمدت است، نه بلندمدت.
روحانی به دنبال تعریف نسبت خود با نظام است؟
پس شما میفرمایید این تغییر مشی، که آقای روحانی دارد، در واقع به فکر تعریف نسبت آینده خودشان با نظام است؟
□بله. دقیقاً.
در واقع چهار سال بعد را دارند میبینند، سرنوشت آقای احمدینژاد یا آقای خاتمی را دیدند و میخواهند به آن سمت نروند؟
□تصور من هم همین است.
پس در مجموع از آقای روحانی راضی هستید؟
□ بهصورت نسبی راضی هستیم.
در مورد تغییر مواضع آقای روحانی صحبت کردیم. یکی از تغییر مواضعی که خیلی مشهود است، تغییر موضع ایشان در قبال سپاه پاسداران است. در زمان انتخابات یک مقدار ادبیات تندی داشتند، از دولت تفنگ به دست یاد کردند، اما بعد از آن میبینیم که تغییرات خیلی زیاد بوده است. با پنج تن از فرماندهان ارشد سپاه دیداری داشتند و همینطوری در نطقی که در مجلس داشتند، سپاه را دوست و همراه مردم ذکر کردند. این تغییر بر چه اساسی است و تا کجا پیش خواهد رفت؟
□ گمان میکنم در همان چارچوبی که من اشاره کردم، در آن چارچوب تحلیل تغییر رفتار میگنجد. به عبارتی دیگر جناب آقای روحانی اولاً میخواهد در طی چهار سال آینده با سپاه کار کند و نمیتواند مواضعی را که در هنگام تبلیغات انتخاباتی شاید برای برانگیختن بخشی از آراء گرفته بود، برای دوران عمل و اقدام، همان مواضع را ادامه دهد.
ثانیاً مسئله سپاه، مسئله مصالح ملی ما است و مسئله سپاه، مسئله آینده نظام جمهوری اسلامی است. میباید رئیسجمهور با نیروهای مسلح کار کند و پشتیبانی نیروهای مسلح را از دولت خودش داشته باشد و آنچه که جایگاه سپاه را برای نظام تعریف میکند، این است که سپاه جایگاهش در سایه ولایت فقیه است و حفظ نظام.
یعنی حفظ نظام هم در درون معنا پیدا میکند و هم در مقابل تجاوز بیگانگان معنا و هم در مسائل منطقهای معنا. رئیسجمهور هم توجه به این مسائل دارد.
برخی اظهارات درباره سپاه در ایام انتخابات باعث شد دشمن وقیحانه سپاه را مورد حمله قرار دهد
البته تقاضای ملاقات ظاهراً از سوی فرماندهان ارشد سپاه صورت گرفته بود و ایشان استقبال کرد. گفتگوهایی هم که صورت گرفته، گفتگوهای خوبی بوده و بعدها هم مواضع ایشان نشان داد که نسبت به دوره انتخابات خیلی متفاوت شده است. خصوصا که شاید آن اظهارات دوره انتخابات موجب شد که دشمن وقیحانه سپاه را مورد حمله قرار دهد و هدف تحریمهای خودش قرار دهد. از این جهت رئیس جمهور قاطعانه دفاع کرد و سپاه را نیروی مسلح در خدمت نظام و نیروی مسلحی که در واقع میشود گفت متن ملت است و اقدامات سپاه، اقداماتی است که ملت ایران آنها را میخواهد و میطلبد و دنبال میکند و از این جهت این مواضع اخیر، مواضع خوبی بود و به نظرم میباید همین موضع برای همیشه حفظ شود.
جریان اصلاحات تصور نکند می تواند روحانی را مصادره کند
مدتی پیش جامعه روحانیت مبارز دیداری با آقای روحانی داشتند. کم و کیفش و اینکه چه کسی درخواست داده بود را ما از زبان شما شنیدیم. به نظر می رسد این دیدار تا حدی باعث نگرانی جریان اصلاحات شده است آنقدر که تیتر بزنند«بازگشت به خانه اول» در واقع تاحدودی از نزدیک شدن روحانی به جریان اصولگرا شاید دلشوره داشته باشند؟ این نگرانی را شما چقدر درست می دانید و اینکه احتمال تداوم یافتن این دیدارها وجود دارد؟
□ سوال دوم را اول پاسخ میدهم. در اظهارات خود آقای رئیس جمهور این بود که ابراز تمایل کردند جلسات جامعه روحانیت با حضور ایشان برگزار شود. اما سوال اول که چرا آنها نگران هستند. به نظر میآید که نباید جریان اصلاحطلب تصور کند رئیسجمهور را میتوان و باید مصادره کرد. رئیسجمهور، رئیسجمهور کل کشور است و ما هم انتظار نداریم رئیسجمهور را مصادره کنیم.
گرچه جامعه روحانیت مبارز اصلاً خودش را منحصر به احزاب و جریانات اصولگرا هم نمیکند. ما حامی نظام هستیم و در واقع روحانیت مجموعهای برآمده از مردم است و مرتبط با مردم است و دامنه این عنوان، دامنه بسیار گستردهای است. نگاه تنگنظرانه به رفتار رئیسجمهور پسندیده نیست. میباید قبول کنیم که رئیسجمهور، رئیسجمهور کل کشور است، میباید همه نیروهای نظام را با خودش همراه داشته باشد و ما هم بعد از اینکه رهبر معظم انقلاب، منتخب ملت را تأیید کردند و حکم او را تنفیذ کردند، وظیفه میدانیم از آن دولت حمایت کنیم و اگر کمکی لازم داشته باشد، به کمکش بشتابیم.
روحانی هیچ کدوتی با جامعه روحانیت نداشته است
درست است که آقای روحانی سالها عضوی از جامعه روحانیت مبارز بودند، منتها سالیانی را به دلیل کدورتهایی که پیش آمده بود، در جلسات شرکت نمیکردند.
□ هیچ کدورتی ایشان نسبت به جامعه روحانیت مبارزه نداشته است. من قاطع دارم میگویم. مسائل ایشان با مسائل جناب آقای ناطق، تفاوتی دارد. آقای ناطق در اثر کدورت نیامدند، نیامدن آقای روحانی هیچ دلیل روشنی برای ما نداشت، چون هیچگاه ایشان اعتراضی نسبت به جامعه روحانیت نداشت.
در قضایای فعلی جریان اصولگرا به نظر می رسد یکسری از بازیگران پرسروصدای سالهای اخیر یکباره دچار افول و سکوت نصفه و نیمه شدند؛ مثل پایداری یا رهپویان. چقدر فضا را مساعد میبینید برای اینکه جامعه روحانیت مبارز ابتکار عمل را بهدست بگیرد و نقش محوری داشته باشد و بتواند نقش شیخوخیتی میان اصولگرایان را دوباره احیا کند؟
□ آنچه را که جنابعالی در مورد پایداری و رهپویان فرمودید، من در موردش قضاوت نمیکنم، اما اینکه جامعه روحانیت تا چه حد آمادگی دارد که محوریت را برای مجموعه داشته باشد، این برمیگردد به اینکه اصلاً ساختار جامعه روحانیت چنین اقتضایی را دارد. ما یک حزب به مثابه سایر احزاب نیستیم و هیچگاه ادعا نکردهایم که ما هم یک حزب هستیم و در عرض دیگر احزاب تعریف میشویم. یک مجموعه روحانی که با هم جمع شدهاند، از قبل از پیروزی انقلاب برای مبارزه با رژیم شاه و در حمایت از امام(ره) برای برقراری انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب هم در مبارزه با عوامل و موانعی که موجب خدشه به نظام جمهوری اسلامی میشود و اساس نظام جمهوری اسلامی را مورد هجمه قرار میدهد، مبارزه میکنیم و این چیزی فراتر از مسائل سیاسی است؛ مسائلی است که به مصالح ملّی برمیگردد، به حفظ انقلاب برمیگردد، به حفظ نظام برمیگردد، به جایگاه رهبری برمیگردد و لازم میدانیم همواره بهعنوان بازوی رهبری عمل کنیم. ما کار خودمان را میکنیم.
جامعه روحانیت بنایش بر رهبری و سروری نیست
اگر احزاب و جریانات بیایند و از ما کمک بخواهند، کمکشان میکنیم، نظر بخواهند، نظرمان را میدهیم. هیچگاه هم بنا بر رهبری و سروری نداریم. بنا را بر ارائه خالصانه دیدگاهها و مواضع خودمان داریم. گذشته هم همین بوده، آینده هم انشاءالله همین خواهد بود. بنابراین این بستگی دارد به نظر خود گروهها و احزاب سیاسی؛ چه از جریان اصولگرا، چه مسئلهای فراتر از جریان اصولگرا. اگر کسانی و جریاناتی و احزابی و گروههایی بخواهند فعالیت سیاسی کنند، میتوانند از ما مشورت بخواهند و با ما گفتگو کنند و از ما بخواهند که در جلسات ما شرکت کنند و به ما دیدگاه و مواضعشان را بگویند، ما هم میشنویم و دیدگاههای خودمان را میگوییم. بنابراین این باب همیشه گشوده است و در انتخابات هم دوستان ما بودند که از جریان اصولگرا میآمدند و با جامعه روحانیت مشورت میکردند، رایزنی میکردند و از ما کسب نظر می کردند و میپذیرفتند یا نمیپذیرفتند.
جامعه روحانیت یک تشکل فراجناحی است
یعنی شما جامعه روحانیت را فراجناحی می دانید؟
□ دقیقاً. این بهصورت نص در متن اساسنامه جامعه روحانیت آمده است.
آقای مصباحیمقدم! اخیراً در موضوع حصر صحبتهایی شده است. ظاهراً یک گشایشی شده، دیدارهایی بعضی از افراد اصلاحطلب و اصولگرا با آقای کروبی داشتند یا حتی یک خبری هم آمد مبنی بر اینکه خواهران آقای موسوی با ایشان دیداری داشتند. شما بهعنوان فردی که به نظام نزدیک هستید فکر می کنید حصر راهحل ندارد، به نظر شما آینده حصر به کجا خواهد انجامید؟
□ آنچه بنده میفهمم، علت حصر، رفتارهای ناامنسازی بود که آقایان موسوی و کروبی از پسِ انتخابات 1388 تا بهمن 1389 انجام دادند و کشور ما را دچار ناآرامی کردند و با 17 بیانیه که آقای موسوی داد، مردم را دائماً به خیابانها فرامیخواند و به اعتراض میکشاند، بدون اینکه بخواهد حرف خودش را از طریق قانونی دنبال کند. با اینکه رهبر معظم انقلاب او را خواستند و با او دلسوزانه سخن گفتند و گفتند آنچه که شما میخواهید، از طریق قانون قابل پیگیری است و از همان طریق دنبال کنید، ایشان عمل مطابق با قانون را برنتابید و رفتار معارضهگونه را انتخاب کرد.
بهترین راه خروج از حصر، بازگشت موسوی و کروبی از مواضع نادرست شان است/از ملت عذرخواهی کند
حالا تصمیم را یقیناً شورای عالی امنیت ملّی گرفته، الآن هم باید شورای عالی امنیت ملّی اوضاع را رصد و ارزیابی کند. بهترین راه برای خروج آنها از حصر، بازگشت از مواضع نادرستشان است. باید این مواضع را اصلاح میکردند، باید از ادعای ظالمانهای که داشتند و گفتند تقلب بزرگ رخ داده، از این ادعا دست بردارند و بگویند ما اشتباه کردیم و از ملت عذرخواهی کنند و از درگاه خداوند عذرخواهی کنند. اگر چنین کاری کنند، این بهترین راه برای خروجی آنها از یک چنین شرایطی است.
خاتمی هم در ظلم محصورین شریک است
آقای خاتمی دو دوره رئیس جمهور بودند، اشتباهاتی هم در سال 88 داشتند. ولی فکر می کنید ممنوع التصویری روش مناسبی برای برخورد با اوست؟
□ ایشان در ظلمی که محصورین کردهاند، شریک است. چون خبرها حکایت از این میکرد که ایشان تقلب را قبول ندارد، ولی این را هیچگاه به صراحت و شفاف بیان نکرد. من تصور میکنم باید حق را با صدای بلند بیان کرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، حتماً نتایج متفاوت را ایشان شاهد خواهد بود.
پس شما معتقد هستید که آقای خاتمی باید علناً مواضع خودشان را مشخص کنند؟
□ دقیقاً. یک حالت استخوان لای زخم از سال 88 تا الآن باقی مانده است. گرچه بخش اعظم مردم برایشان مسائل روشن شد، ولی یک بخشی هستند که نوعی وابستگی عاطفی یا سیاسی به مواضع جناب آقای خاتمی دارند. اگر ببینند که ایشان حق را به صراحت بیان میکند که همانطور که گفته میشود ایشان چنین اظهاراتی کرده در جلساتی، همین را بیاید شفاف و علنی بیان کند. در این صورت آنها هم از یک حالت تردید و شک بیرون خواهند آمد و اگر مسائلی در میان مجموعه نظام و این طیف است، برطرف خواهد شد.
در نگاه بیرونی به فضای فعلی جریان اصلاحات به نظر می رسد حالتی خاص وجود دارد؛ جدایی سر از بدن. «سر» که چهرههای اصلاحطلب هستند، دارند به سمت محافظهکاری میروند. صحبتهایی شده و آقای بهزاد نبوی و آقای حجاریان گفتند که ما نباید از روحانی سهمخواهی کنیم. ما شرمنده هستیم از اینکه بعضی از اصلاحطلبان سهمخواهی میکنند، اما «بدنه» برعکس، پیشرو است و میگویند الآن که روحانی آمده، ما باید برویم، امتیاز بگیریم، سهمخواهی کنیم و… این را چگونه تحلیل میکنید؟
□حرکت اصلاحطلبان تا قبل از سال 1388 تندروانه رود و دنبال این بودند که برای خودشان یک رویکردهایی را دارند، این رویکردها را پیش ببرند؛ به هر قیمتی که شده و نتیجهاش اوضاعی بود که در بحران 1388 ظهور و بروز کرد و دیدیم که اکثر سران اینها دچار مشکل شدند و طبعاً به دنبال یک چنین موضعگیریهایی که ساختارشکنانه بود، بخش مهمی از نیروهای شاخص اینها یا زندان افتادند، یا اگر زندان نیفتادند، عدهای محصور شدند، عدهای هم تأیید صلاحیت برای ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس نشدند.
اصلاح طلبان دارند محافظه کارانه عمل می کنند /خودشان به این نتیجه رسیدند که تندروی کرده اند
اینجا بود که اینها با یک واقعیتهایی روبرو شدند که رفتار قبلی خودشان را به بازتحلیل نشستند که آیا ما درست رفتار کردهایم یا نه؟ و خودشان به این نتیجه رسیدند که تندروی کردهاند. من نمیخواهم بگویم که اینها به صورت ریشهای و اساسی تغییر موضع دادند، بلکه میخواهم بگویم همانطور که جنابعالی اشاره میکنید، دارند محافظهکارانه عمل میکنند، یعنی اهداف و نیات خودشان را برای خودشان دارند، ولی میبینند امکان ظهور و بروز و به تحقق رساندن اهداف و آرمانهای خودشان را ندارند و اگر بخواهند در نظام جایگاهی پیدا کنند و موقعیتی رسمی به دست بیاورند، نیازمند تعامل هستند و نیازمند به این هستند که چارچوبها را بپذیرند و نسبت به اصول اعلام وفاداری کنند تا اینکه بتوانند موقعیتی دست و پا کنند، تا اینکه بتوانند فعالیتهای سیاسی آشکار داشته باشند و احزاب خودشان را تقویت کنند.
رأس جریان اینطور میاندیشد، اما بدنه جریان چون بیشتر جوانها هستند که آرمانخواه هستند و دیدگاههایشان آرمانگرایانه است، توجه به واقعیتها ندارند، از این جهت ممکن است چنین رفتاری را نپسندند و بخواهند باز هم رفتارهایی رخ دهد که آن رفتارها که مقداریاش در انتخابات ظهور و بروز پیدا کرد، باز هم ساختارشکنانه است. گمان میکنم اگر مجموعه اصلاحطلبان، چه سطح و چه ذیل بخواهد به کار خودش ادامه دهد، میباید معقول رفتار کند و میباید چارچوبهای اساسی نظام را بپذیرد و با وجود این چارچوبها کار کند. بالاخره وجود شورای نگهبان، یک واقعیت غیرقابل انکاری است و همینطور وجود شورای عالی امنیت ملّی یک واقعیت غیرقابل انکاری است؛ این شورا خطوط قرمزی دارد که باید رعایت کنند. ولو مسامحههایی هم در مواردی رخ دهد، ولی معنایش این نیست که اینها میتواند خیلی اساسی باشد، خیلی عمیق باشد؛ پس میباید با حفظ این چارچوبها، کار سیاسی خودشان را انجام دهند و سیاستورزی کنند.
شورای نگهبان با کسی دشمنی ندارد
به این اشاره کردید که اصلاحطلبان باید تغییر مشی دهند یا دارند تغییر مشی میدهند. در نقطه مقابل اشاره کردید به شورای نگهبان و شورای عالی امنیت ملّی؛ نظام، نرمشی هم باید در قبال آنها داشته باشد؟ مثلاً شورای نگهبان در قبال تأیید صلاحیتها از سختگیری کمتری برخوردار است؟
□ یقیناً این نرمشها را دارند. طبعاً رفتار شورای نگهبان به رفتار همین آقایان برمی گردد. یعنی با کسی دشمنی ندارند. آنها نگاه میکنند ببینند در مثلاً یک بازه زمانی چهارساله یا هشتساله طرف در سخنرانیهایش، در مصاحبههایش، در محافل و مجالس، اظهاراتی که کرده و این اظهارات روزنامهای شده و رسانهای شده، چیست. اینها را جمع میکنند و بر اساس مواضع طرف در موردش داوری میکنند. اعضای شورای نگهبان در اینگونه موارد 12 نفر هستند؛ این 12 نفر هر کدامشان پروندهای را که از اطلاعات مربوط به اشخاص و افراد در اختیار دارند، مطالعه میکنند و هر کدام نمره میدهند و بر اساس جمع نمرات است که کسی مورد قبول قرار میگیرد و یا احیاناً رد صلاحیت میشود.
یکسری از اصلاحطلبان، منجمله آقای زیباکلام میگویند که روحانی با تغییر رفتاری که دارد، میخواهد دل نظام را به دست آورد. فکر میکنید این تغییر رفتار او تغییری در میزان هوادارانش داشته باشد، ریزش هواداران داشته باشد؟
□ من تحلیلی که از شخصیت آقای روحانی دارم؛ اصلاً همین است که دارد الآن رفتار میکند. یعنی شخصیت آقای روحانی ذاتاً و اساساً، همین رفتاری است که اخیراً از او مشاهده میشود. اگر به تاریخ سیاسی رفتار آقای روحانی برگردید، میبینید در طول 38 سال گذشته، به استثنای چهارساله اول دوره ریاست جمهوری و احیاناً چند ماه مانده به انتخابات، دائماً همین رفتار را داشته است. پس شخصیت روحانی، اقتضای همین رفتارها را دارد. آقای روحانی حالا که دارد کار میکند، برای انتخابات آینده که نیست، چرا که بنا نیست برای دوره سوم رئیسجمهور شود و بعید است ایشان بخواهد پیشبینی کار خودش را برای انتخابات یک دوره بعد بکند.
دیگر دو دوره بودن ریاست جمهوری یک امری است که جا افتاده است. الآن رفتارهای آقای روحانی، رفتارهایی است که دقیقاً مطابق با اقتضای شخصیت او است و آنچه که در دوره انتخابات رفتار کرد یا در چهار سال گذشته رفتار کرد، شاید بشود گفت همهاش رفتارهای متناسب با رأیآوری بود و حالا که رأی خودش را آورده، چه انتظاری باید داشت که بخواهد رفتاری متفاوت از طبیعت خودش انجام دهد.
پس شما معتقد هستید آن چهار سال ریاست جمهوری 92 تا 96 که از آن روحیه محافظهکاری خودش فاصله گرفته بود، برای کسب رأی در دوره دوم بود؟
□ طبعاً همینطور است.