رمزگشایی از سکوت پیرمردهای موتلفه در مقابل پوزخندها و کنایههای سیاسی /راه حل موتلفه برای گریز از «ناک اوت» شدن سوم
موتلفه 54 سال است که سرد و گرم زیادی را در سپهر سیاسی کشور چشیده اما همواره تلاش کرده که پا پس نکشد و خود را در قد و قامت یک حزب همیشه در صحنه معرفی کند.
آمده بودند تا «پديده» شوند، اما نتيجه انتخابات 96، پرده از وزن سياسي شان برداشت. موتلفه را ميگوييم، حزبي با همراهي پيرمردان هميشه حاضر در صحنه سياست.
شاید به خاطر همین است که چهره هایی همچون اسدالله بادامچیان، که از ابتدا همراه این حزب بودند، حتی بعد از شکست حزب متبوعش در انتخابات ریاست جمهوری 96، کلمات را برای تعریف و تمجید کنار هم می چیند تا تلخی شکست را با شیرینی تمجید کم کند. او در همان روزهای بعد از اعلام نتایج انتخابات 96 گفته بود:« ورود حزب موتلفه اسلامی به صحنه انتخابات هم در عرصه بینالملل و هم در صحنه داخلی یک موضوعیت ویژه دارد و یک پدیده محسوب میشود. »
اما همه اهالی سیاست از دریچه بادامچیان و اعضای موتلفه به این حزب کهن سال نگاه نمیکنند. اگر از تعریفهایی همچون بادامچيان نسبت به حزب محبوبش پاي فراتر بگذاريم، مي بينيم كه موتلفه شايد از منظر اهالي هميشه همراهش «پديده» باشد اما در ميان مردم به ميزان همان 478 هزار و 215 رأی ثبت شده در 29 اردیبهش 96 محبوب است.
بعد از آنکه وزنه موتلفه در چند انتخابات اخیر مشخص شد، جسته و گریخته انتقادهای مختلفی که گاهی همراه با طعنه بودند، روانه این حزب و اعضای پا به سن گذاشته اش شد. روزی ناطق نوري با طعنه از محبوبیت نزولی حزب موتلفه سخن گفت:« حزب مؤتلفه بیش از ۵۰ سال سابقه دارد و حتی بنده به همراه اخوی شهیدم در این حزب فعالیت داشتیم. انصافاً تشکیلات منسجم و مؤثری بود و در متن انقلاب نقش بسیاری داشت، اما امروزه شاهدیم ظهور و بروزی نداشته و حتی قادر به جذب فرزندان خودشان در این تشکیلات نیستند. بنابراین احزاب باید آسیب شناسی داشته باشند و علل افولشان را بررسی کنند.»
زمانی دیگر هم مهدی چمران عضو شورای مرکزی جمنا که رابطه اش با موتلفه شکرآب است، با طعنه در مورد نزدیک به رأی 500 هزارتایی حزب در انتخابات که تمام سرمایه حزب موتلفه است، صحبت میکند:« من شخصا راضي هستم. به دست آوردن ١٦ ميليون راي يكدست بعد از آن همه اختلافها و انشقاقهاي گذشته در مجموعه اصولگرايي و ٤٠٠هزار راي آقاي ميرسليم واقعا اهميت داشت تا به موتلفهايها بگوييم اينقدر كه ميگوييد ما حزب هستيم و قديمي هستيم و راي داريم، اين ٤٠٠ هزارتا راي شماست! من واقعا خوشحال هستم كه آقاي ميرسليم از انتخابات كنار نرفت؛ آقاي رييسي هم بعد از انتخابات گفت الحمدلله كه آقاي ميرسليم كنار نرفت وگرنه بعدا ميگفت ١٠ ميليون راي رييسي به خاطر كنار رفتن من بوده است.»
سرمنشاء این طعنه و کنایه های سیاسی به عملکرد موتلفه در سال های اخیردر زمین انتخابات باز میگردد.موتلفه حزبي است كه تلاش ميكند تا پايه هاي لرزان فعاليت حزبي را در ايران حفظ كند اما هنوز نتوانسته است، در ميدان عمل نشان دهد كه «چند مرده حلاج» است. اين حزب در دو برهه مهم انتخاباتي يعني مجلس دهم و رياست جمهوري يازدهم، با سر و صدا وارد گود شد و بي يال و كوپال از رده خارج شد.
*انتخابات مجلس دهم؛ هم نشینی ناکام موتلفه با تندروها
صندلی های مجلس دهم، مقصدی بود که موتلفه برای رسیدن به آن به هر دری زد و حتی از اصول حزبی خود عقب نشینی کرد و هم نشینی با تندروها و نواصولگراها را به جان خرید. تصویری که شاید کمتر اصولگرای سنتی آن را به خواب می دید اما در بحبوحه انتخابات مجلس دهم این تصویر در قاب دوربین ها ثبت شد.
ابتدای امر، همه چیز خوب بود اما کم کم تندروها نقش همیشگی خود را ایفا کردند، تهدید به «برهم زدن بازی». همین هراس برهم خوردن اتحاد بود که موتلفه را وادار به سکوت و ناچار به همراهی کرد. بادامچیان در رابطه با ائتلافی که تنها توانست سه عضو موتلفه و در مقابل 12 چهره جبهه پایداری را برای انتخابات مجلس در خود جای دهد، اعتراف کرده بود:« اینکه ما گول بخوریم ممکن است. تازه ما وحدت و ائتلاف را قبول کردیم و بچه شلوغهای اصولگرا را که مشی موتلفه با مشی آنها کاملا تفاوت دارد در مجموعه نگه داشتیم. برای نگه داشتن چه باید کرد؟»
در نهایت این سکوت موتلفه و همراهی از سرناچاری با متنهی الیه چپ جناح اصولگرا فایده ای نداشت، چه آنکه نه تنها هیچ اصولگرایی از تهران راهی مجلس نشد بلکه شناخته ترین چهره موتلفه یعنی نبی حبیبی جز آخرین ها شد و در جایگاه پنجاه و هفتم قرار گرفت.
*انتخابات رياست جمهوري؛ رابطه تیره با جمنا و تکرار ناکامی
نامزد حزبی، هدفی بود که موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، از آن کوتاه نیامد. هرچند در روزهای شلوغ شناسایی و معرفی کاندیدای متبوع اصولگرایی، موتلفه تن به مهمانی جمنا داد و با این جبهه همراه شد اما وقتی که نام میرسلیم به عنوان نامزد حزبی این سیاست مردان بازاری از دایره گزینه های نهایی جمنا حذف شد، موتلفه هم دست روی دست نگذاشت، مهمانی اتحاد اصولگرایان را ترک کرد.
موتلفه، میرسلیم را با لباس کار و کلاه ایمنی در 22 فروردین 96 برای ثبت نام راهی وزارت کشور کرد تا به جمناییها بگوید؛ موتلفه هنوز یک تنه میتواند واردگود شود. هر چند در نهایت میرسلیم هم شکست خورد تا کلکسیون شکست های موتلفه کامل و کامل تر شود.
*سکوت معنادار موتلفه در برابر نقدها
روزهای بسیاری از انتخابات 96 گذشته است اما هنوز مسیر گلایه و طعنه بسته نیست و بسیاری از اصولگراها تلاش میکنند در کنار پوزخند سیاسی به میزان رأی موتلفه، آنها را به عنوان یکی از اضلاع شکست در انتخابات معرفی کنند.
موتلفه اما در سکوت درحال پیش بردن یک گام سیاسی دیگر است، آنها انتخابات مجلس یازدهم را هدف گرفته اند و باز هم گویا قرار است با دست فرمانی حزبی بودن کار را پیش ببرند، شاید اینبار موتلفه حتی برای انتخابات مجلس هم لیست جداگانه ای را رو کند.
بايد ديد اين سكوت، در كنار اختلاف هاي دروني -جوانان و پيرمردان موتلفه- به حركت درست در مسير حزبي و افزايش پايگاه راي منتج خواهد شد يا اينكه همچون گذشته، قرار است شاهد تكرار داستان «ناك اوت» شدن پيرمردهاي بدون بازنشستگي موتلفه باشيم.