رقصنده با زلزله

    کد خبر :149003

سياست شأن دارد. اين دعواي حيدري- نعمتي و قبيله اي كه دو طرف قديمي سياست در ايران بر سر هر مساله اي راه مي اندازند و اين روزها به بهانه زلزله كرمانشاه دوباره به مسكن مهر پيله كرده اند، اسمش هر چه باشد، سياست نيست. نزاعي است براي بقا و بهره مندي بيشتر از خوان نعمت نفت

سياست و سياستمداران در عرف امروز جهان خادم مردم اند نه مخدوم آن ها. سياست بسيج كردن منابع است براي هدفي غير از خودش. اما اينجا ظاهرا تبديل به بت اعظمي شده كه هر اتفاقي را بايد به پيشگاه او عرضه كرد و هر حقيقتي را بايد به پايش قرباني كرد. به قول يكي از اقتصاددانان، ما در ايران به جاي دولت یک دستگاه بزرگ بروکراتیک داریم که كارش صرفا توزیع منزلت بين چهرهاي ثابت و هميشگي عرصه سياست و اخيرا هم فرزندانشان است.

خشم حيدري و نعمتي نمي گذارد اين حقيقت روشن را ببينيم كه فقط “مسكن مهر” نيست كه با هفت ريشتر فرو ريخته بلكه اغلب ساختمان ها، حتي آنها هم كه قرار بوده امن تر ساخته شوند- مثل همان بيمارستاني كه از قضا در دهه٧٠ ساختش آغاز شده تا به كار چنين روزي بيايد- خراب شده و ناگفته معلوم است كه حال و روز بخش عظيمي از ساخت و سازها در تمام شهر ها و روستاهاي كشور همين است.

آقا حيدر و آقا نعمت و آقازاده ها و نوچه ها جملگي به جاي اينكه جواب بدهند چرا در تمام اين سالها بديهي ترين و حادترين مسالهء كشوري كه تمام پهنه سرزميني اش لرزه خيز است- يعني “مقاوم سازي” و “رعايت استانداردهاي بسيار سخت گيرانه” در ساخت و ساز- بعد از گذشت چند دهه همچنان حل نشده باقي مانده، به محض يافتن بهانه اي شروع به متهم كردن يكديگر مي كنند و آدم را ياد آن ديگ سياهي مي اندازند كه ديگ ديگر را به رو سياهي طعنه مي زد!

حاصل آن همه قوانين ساخت و ساز و نظام نامه هاي صنفي و نظارت هاي كاغذي نظام مهندسي، كه بعضا اعضايش درست مانند پزشكان سر و دستي هم در بزم سياست مي افشانند، اين شده كه عمر ساختمان هاي كشور به يك چهارم عمر سازه هاي ديگر كشورها تنزل كرده و ساخت و ساز كه امري تخصصي است يكسره در اختيار سوداگران غير متخصص يا متخصصان سوداگر افتاده.

سياست ورزي مبتذل باعث شده بسياري از مشكلات اصلي كشور در چرخه باطل نزاع هاي بي حاصلي بيفتد كه نتيجه اش فراموشي اصل مساله است.

در اين ميان البته سهم قصور رسانه اي هم كم نيست. وقتي اخبار و سوژه هاي سياسي كم اهميتي معمولا در صدر اخبار ديگر قرار دارند، مطالبه گري و رويكرد اجتماعي در توليد محتوا فراموش خواهد شد. به جاي آنكه در چنين شرايطي رسانه ها تمام توجهات را به نظام مهندسي و سوداگري حاكم بر ساخت و ساز جلب كنند و تيغ تيز نقد را در اين ميدان از نيام بركشند، اغلبشان به همين جوسازي هاي سياسي دل خوش مي كنند، كه البته براي صاحبان پيدا و پنهان سياسي اين رسانه ها كاركرد دارد و اي بسا كه فلسفه وجودي شان را تشكيل مي دهد.

خدا نياورد روزي را كه تهران، بلرزد، آن وقت اگر باشيم، خواهيم ديد كه چه بازي كودكانه اي را در بساط سياست راه انداخته بوديم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید