راهکار ترک پیروی از هوای نفس

    کد خبر :71533

آیت‌الله مصباح یزدی به بیان راهکار رهایی از هوای نفس پرداخت.

به گزارش خبرنگار فرهنگیباشگاه خبرنگاران پویا، آیت الله مصباح یزدی در برنامه «زمزمه معرفت» رادیو معارف درباره اینکه چگونه می‌توان امیر نفس شد و نه اسیر آن گفت:‌ از آیات و روایات به دست می‌آید که یک انسان مؤمن باید دغدغه‌ی این را داشته باشد که تابع هوای نفس خود نباشد.

وی درباره تبعات پیروی از هوای نفس گفت: وقتی شخصی تابع هوای نفس خود شد با وجود علم به فواید عدم تبعیت از هوای نفس نمی‌تواند از آن رها شود؛ اگر چه عدم تبعیت از آن یک کار اختیاری است اما وقتی پیروی از آن برای نفس انسان عادت شد رهایی از آن بسیار سخت است.

آیت‌الله مصباح یزدی با بیان اینکه چنین موضوعی باعث ضرورت عدم تبعیت از هوانی نفس می‌شود گفت:‌باید تصمیم گرفت که تابع هوای نفس نبود.

وی در بیان اینکه تصمیم بر اینکه تابع هوای نفس نباسیم از کجا می آید گفت: یک قاعده‌ای وجود دارد که برای تحقق هر کار اختیاری شناخت و میل لازم است.

آیت‌الله مصباح یزدی با بیان اینکه نفس انسان میل به چیزی دارد که برای نفسش لذت دارد گفت: برای اینکه چیزی را نفس به آن میل پیدا کند باید با شناخت منافع آن برای نفس لذت بخش کنیم.

وی با بیان اینکه انسان تلخی را دوست ندارد اما نفس انسان تلخی دارو را می‌پذیرد گفت:‌ علتش این است که نفس نفع بلند مدت را در نظر می‌گیرد و سلامتی و راحتی بلند مدت را دوست دارد بنابرای علی‌رغم تلخی دارو برای او لذت بخش می‌شود.

آیت‌الله مصباح یزدی راهکار ترک پیروی از هوای نفس را نیز درک نفع آن دانست تا به آن میل ایجاد شود و افزود: نفس انسان باید متوجه شود که با ترک لذت آنی صاحب لذت ماندگار خواهد شد یا از رنج مستمر دور خواهد شد هرگاه این معرفت برای نفس ایجاد شود میل به آن پیدا خواهد کرد و انگیزه برای یک کار اختیاری خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه صحیح ترین کتاب به لحاظ اسناد بعد از قرآن کریم کتاب شریف کافی است گفت: در این کتاب شریف در مورد پیروی از هوای نفس حدیثی عجیبی وجود دارد . امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: «یقول الله عزّ وجلّ : وعزتی وجلالی وکبریائی ونوری وعلوی وارتفاع مکانی لا یؤثر عبد هواه على هوای إلا شتت علیه أمره ، ولبست علیه دنیاه ، وشغلت قلبه بها ، ولم آته منها إلا ما قدرت له ، وعزتی وجلالی وعظمتی ونوری وعلوی وارتفاع مکانی؛ هیچ بنده‌ای نیست که میل خود را به میل من مقدم بدارد مگر اینکه این آثار بر آن مترتب خواهد شد؛ کارش را پراکنده می‌کنم یعنی راه مشخصی برایش وجود ندارد که به سمت جلو حرکت کند و به هدف برسد؛ دنیایش را آشفته می‌کنم و آنچنان دلش را به آن مشغول می‌کنم که به هیچ چیز دیگر فکر نکند؛ این در حالی است که روزی آن به میزانی است که برایش مقدر شده است و قرار نیست چیزی بر آن افزوده شود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید