رابطه ایران و آمریکا، در فردای «شکست داعش» /خوانساری: داعش یک تهدید موقت و موشک یک تهدید دراز مدت است
مرتضی خوانساری، دیپلمات بازنشسته و کارشناس مسائل بین المللی به نزدیکی ایران و اروپا بعد از برجام و مولفه های امنیتی آن پرداخته است.
چهار سال آینده سالهایی است که دستگاه دیپلماسی کشورمان قصد دارد «دیپلماسی اقتصادی» را در اولویت سیاستهای خود قرار دهد. در این راستا مولفه های امنیتی از چالشهای اصلی است که باید آنها را به مولفه های اقتصادی در جهت بهره گیری از فضای جدید تبدیل کند. یکی از فرصتهایی که در این باره در سایه حضور ترامپ و تلاش او برای انزوای ایران، وجود دارد اتحادیه اروپا است. پس از تحولات منطقه ای و ظهور داعش، اتحادیه اروپا و ایران برداشت مشترکی از مولفه ای امنیتی خود داشته اند و این باعث همکاری ها و نزدیکی در این حوزه شده است.
اما پرسش این است که ایران می تواند در راستای ادامه مسیر خود روی اروپا حساب ویژه ای باز کند؟ اروپا تا چه حدی قرائت خود از مولفه های امنیتی را به ایران نزدیک می داند؟
****
آقای خوانساری! در ابتدا در مورد مولفه های امنیتی اروپا توضیحاتی بدهید. این مولفه ها دارای چه مشخصه هایی است؟
با توجه به تهدیدات متنوع در جهان مولفه های امنیتی هم در حال تغییر و تکامل هستند. ازآنجاکه امنیت یک کشور با توجه به قدرت های متفاوت در جهان، با قدرت آن کشور رابطه مستقیم دارد. شاید بتوان گفت که هر ابزار و وسیله ای که در زمان جنگ و صلح در چارچوب قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک، برای تضمین وتامین منافع و بقای دولت ملی و پاسداشت ارزش ها و دفع خطرات و تهدیدات داخلی و خارجی بکار گرفته شود، در قالب مولفه های امنیتی قابل بررسی است. مولفه های امنیتی اروپا نیز متناسب با تنش ها و بحران های داخلی و خارجی از ابزارهای ثابت و متغییر برخوردار شده اند و به صورت اقدامات متقابل و متناسب و موقت و متداوم، بروز و ظهور پیدا می کنند.
البته مولفه های امنیتی هر کشور و منطقه بستگی به اهداف و تعریف آنها از امنیت ملی و یا امنیت منطقه ای دارد. باید دید که کشورهای اروپایی در چارچوب حفظ استقلال و تمامیت ارضی، ثبات سیاسی و اقتصادی، و حفظ و گسترش ارزش های ملی و فرهنگی خود و همچنین واکنش نسبت به تهدیدهای احتمالی از چه راهبرد و راهکارهایی سود برده اند.
نهادهایی که مهمترین نقش را در امنیت اروپا ایفا کرده اند
طی نیم قرن اخیر سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن که در راس اش شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان قرار دارد و همچنین آژانس بین لمللی انرژی هسته ای، مهمترین نقش را در تامین امنیت اروپا و آمریکا ایفا کرده اند. حمله آمریکا و متحدین اروپایی اش به افغانستان بعد از یازده سپتامبر و حمله به عراق با گزارش هانس بلیکس صورت پذیرفت، نمونه های از این دست هستند.
گروه 1+5 هم با 18 قطعنامه سازمان ملل و شورای حکام علیه ایران وارد مذاکرات برجام با کشورمان شدند. بنابراین سازمان ملل، آژانس و شورای حقوق بشر سازمان ملل طی دهه های گذشته از مهمترین مولفه های امنیتی اروپا که در تامین امنیت این قاره سهم بسزایی داشته، محسوب می شود.
در رده های بعدی مولفه های امنیتی اروپا، ناتو و سازمان کنفرانس امنیت و همکاری قرار دارد . در بخش سخت افزار امنیت اروپا، ناتو و حمایت نظامی آمریکا دربالاترین سطح از اهمیت قرار دارد. ارزش و اعتبار پیمان ناتو ماده ۵ آن است که در آن کشورهای امضا کننده متعهد شده اند که حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو این پیمان در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله جمعی با آن خواهند پرداخت. شایان ذکر است که از زمان تشکیل ناتو در سال 1949 هیچ یک از کشورهای عضو آن مورد حمله نظامی قرار نگرفته اند.
از سوی دیگر اروپا به دلیل فقدان ارتش اروپایی و وابستگی امنیتی به آمریکا، الزاما برای حفظ و تداوم امنیت خود از مولفه های نرم در مفاهیم امنیتی آمریکا هم بهره می برد که طی جنگ سرد در مقابل شوروری سابق و هم اکنون در مقابل به اصطلاح دشمنان آمریکا و ناتو بکار گرفته می شود که در دو بخش “راهبرد ایجاد ترس و وحشت” و “استراتژی نابودی و کشتار جمعی” در طرف مقابل قابل بررسی است. این راهبرد تنگنای امنیتی هم نام دارد. یعنی ایجاد وضعیتی که هر دولت و یا هر پیمان نظامی مانند ناتو با تبلیغات و آمادگی نظامی خود، موجب کاهش امنیت و اضطراب امنیتی در طرف مقابل می گردد.
ایجاد و حفظ امنیت برای اروپا به عنوان یک قاره ژئو اکونومیک، یکی از نگرانی های مهم کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. توجه به مولفه امنیتی در بخش اقتصادی که در امنیت کلی قاره اروپا پنهان شده است، مهم و قابل توجه می باشد. مولفه امنیتی ” وابستگی متقابل اقتصادی” که مهمترین موضوع در امنیت اقتصادی است. این راهبرد درچارچوب حفظ و تداوم امنیت منافع اقتصادی، تضمین منافع طرفین در دراز مدت را محقق می کند.
به دلیل مشارکت عوامل گوناگون کشورهای اروپایی در مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای، که در چارچوب سهم گیری از تجارت و تقسیم کار منطقه ای و جهانی صورت می پذیرد، وابستگی متقابل از وجوه مهم این واقعیت است که این وابستگی توانسته تا کنون به سرمایه بیشتر و تولید کالای با کیفیت تر و تکنولوژی پیشرفته تر تبدیل گردد. پس یکی از وجوه مولفه های امنیتی اروپا ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی است.
آموزش و تربیت افراد از مولفه های دیگر امنیت درسطوح انسانی است. که به ایجاد اعتماد به نفس در اقشار و آحاد مردم و قابل اعتماد کردن آنها نسبت به دولت ها از طریق اعمال مالکیت معنوی و امنیت اجتماعی صورت پذیرفته است. نتیجه این آموزش و تربیت منجر به زمینه سازی برای ایجاد احساسٍ “در آرامش و مصون بودن” از رقابت ها و خطرات شده است. در یک جمله می توان گفت: ” رها شدن مردم از ترس و بیمناکی نسبت به زمان حال و آینده و احساس امیدوار و آزاد بودن در برخورداری از فضای امنیت فردی و اجتماعی وهمچنین حقوق شهروندی”، یکی دیگر از مولفه های امنیتی در اروپا است و مردم با برخورداری از این مزیت های آمادگی لازم برای هر وضعیتی را پیدا کرده اند.
به نظرتان این مولفه ها در سالهای اخیر دچار تحول شده است؟
مولفه های امنیت در سال های اخیر تغییر نکرده اند . اما فعال شده اند البته به مولفه های قبلی امنیتی باید سیاست ها و اقدامات مقابله با اسلام سیاسی، تروریسم ، مهاجرت و رقابت جدی آمریکا و روسیه در تامین و امنیت انرژی اروپا هم اضافه شود.
از دیدگاه اروپا پتانسیل اسلام سیاسی که از اوائل دهه 80، در اندونزی ، مالزی، جنوب تایلند و میانمار، ظهور و بروز پیدا کرده، ریشه در انقلاب اسلامی ایران دارد. اعتقاد دارند که احیای اسلام سیاسی در جنگ عراق با ایران و جنگ شوروی سابق با افغانستان و هم چنین حادثه 11 سپتامبر، که بستر ساز حرکت های سیاسی منجر به اقدامات مسلحانه در برخی کشورهای اسلامی منطقه و قاره آسیا شده، نشات گرفته از انقلاب اسلامی است.
نگاه اروپا و آمریکا به ورود سیاسی اسلام به معادلات منطقه ای و جهانی
از منظر اروپا و حتی آمریکا، اسلام از اواخر دهه 70 با قیام های مذهبی اهمیت و نقش سیاسی پیدا کرده و از اوائل هزاره سوم در قالب گروه های مسلح بنیادگرای سلفی و وهابی و در چارچوب رنسانس جهان شمول اسلام، ورود سیاسی به معادلات منقطه ای و جهانی پیدا کرده و به شدیدترین وجه در عراق و سوریه قدرت نمایی و با اتکا به تروریسم و جنایت علیه بشریت، ایجاد خلیفه گری اسلامی را دنبال می کنند. مقابله با این تحول مسلحانه و تروریستی که با تهدیدات فزاینده خود پایتخت های کشورهای اروپایی را هم به تسخیر خود درآورده، برای کشورهای اروپایی و غربی اهمیت سیاسی و امنیتی ویژه ای پیدا کرده است.
تروریسم داعشی در خیابان های آلمان، فرانسه و انگلیس خودنمایی می کند
در واقع تروریسم به نوعی به ادبیات رایج در مولفه های امنیتی تبدیل شده است؟
در بخش مربوط به تروریسم، آمریکا تروریسم را بعد از 11 سپتامبر به یک موضوع جهانی تبدیل کرد و با حمله به عراق و افغانستان، کشورهای اروپایی را در گرداب سیاست های جهانی و سلطه گر خود فرو برد. هر چند که آلمان و فرانسه در نیمه راه با آمریکا در جنگ دوم عراق همکاری نکردند، اما طولی نکشید که ترورریسم داعش در خیابان های فرانسه، آلمان و انگلیس خود نمایی کرد و این کشور ها را دوباره متقاعد به همکاری با آمریکا نمود. البته این بار با این تفاوت که تروریسم از ماهیت القاعده و طالبان خارج و به یک معضل ایدئولوژیک چالش برانگیز جهانی که اعضای آن را شهروندان اروپایی هم تشکیل داده اند، تبدیل شده است. قبول سیاست های آمریکا از سوی اروپا برای مقابله با بنیادگرایی اسلامی بسیار برای امنیت خاومیانه تهدید آمیز و خطرناک است زیرا تلاش دارند که آدرس ایران را هم در آن قرار دهند .
ظهور داعش چه تاثیری بر این مولفه ها داشته است؟
ظهور داعش به عنوان یک تفکر ایدئولوژیک دست به سلاح، و فاقد مسئولیت های ملی و منطقه ای و جهانی، زمینه ساز تعاریف جدید از دفاع از امنیت ملی و حفظ ارزش ها در اروپا و آمریکا شده است. پس داعش به عنوان یک نیروی مخرب و خطر آفرین برای صلح و امنیت بین المللی و ارزش های غربی و فاقد قابلیت های مذاکراتی باید به هر قیمتی نابود شود. بنابراین آمریکا و اروپا با همه توان و ظرفیت های سیاسی ، اقتصادی و نظامی علی داعش وارد میدان شده اند.
چون داعش یک موضوع حاکمیتی نیست و برخورد با جنایات این گروه در سازمان ملل قابل رسیدگی نمی باشد، بنابراین اروپا و آمریکا با انتخاب ناتو به عنوان بخش سخت مولفه های امنیتی، جهت مقابله با داعش ورود پیدا کرده اند و به تناسب آن نقش اقدامات نظامی در خاورمانه را پررنگ تر نموده اند. تاثیر داعش بر مولفه های امنیتی پررنگ شدن اقدامات نظامی است یعنی تغییر ادبیات سیاسی به ادبیات جنگ.
این مولفه ها در حوزه خاورمیانه چه متغیرهایی را داراست و کشورهایی مانند ایران، ترکیه و عربستان در این مولفه ها چگونه تعریف می شوند؟
مفروض بگیریم که خاستگاه و منابع مالی داعش از عربستان و قطر و امارات نبوده، اما با جنایات صورت گرفته توسط این گروه اکنون داعش منفور همه کشورهای جهان شده است. درست است که داعش دشمن مشترک همه کشورها می باشد، اما اهداف کشورها در مقابله با داعش بکلی متفاوت است. مولفه های در ارتباط با حفظ و دفاع از امنیت ملی کشورهای اروپایی و آمریکا، که در تاکتیک های مبارزه با داعش بکار گرفته می شود و همچنین متغییرهای سیاسی با ارزش های گوناگون و متفاوت آنها، موجب رویارویی همه کشورهای خاورمیانه شده است.
فردای شکست داعش، ایران مقابل آمریکا قرار می گیرد
بنابراین درچنین فضایی متاسفانه کشورهایی مانند ایران و ترکیه و عربستان، در مولفه ها و متغییرهای امنیتی اروپا و آمریکا، در قالب دوست و یا دشمن مورد بررسی قرار می گیرند. این برداشت و یا تعریف اروپا و آمریکا از مولفه ها و متغییرهای سیاسی و امنیتی در منطقه، با توجه به نگاه ایران به داعش و سوریه، بر مشکلات موجود خاورمیانه و چالش های روابط ایران و اروپا خواهد افزود. زیرا ترکیه و عربستان با اتخاذ سیاست منفعت طلب به نرخ روز می توانند به راحتی با تغییر روش و رفتار در اردوگاه اروپا و آمریکا قرار گیرند. در چنین شرایطی ایران در مقابل آمریکا و متحدین اروپایی و منطقه ای اش قرار خواهد گرفت.
مشکل دیگر فردای شکست داعش است که در آن بزنگاه ایران در عراق و سوریه مقابل آمریکا قرار می گیرد. وضعیتی که هم اکنون در دیرالزور در حل شکل گیری است .
آیا شکل گیری برجام و حضور ایران در منطقه و مبارزه با داعش باعث تغییر جایگاه ایران در برداشت اروپا از مولفه های امنیتی شده است؟ یعنی ایران به عنوان عنصری ثبات بخش در این موضوع تعریف می شود؟
اروپا 70 سال است که گرفتار رقابت تسلیحاتی و سلاح های اتمی روسیه و آمریکا است و تا آنجا که می تواند کشور و قدرت هسته ای دیگری را تحمل نخواهد کرد. تردیدی نیست که برجام باعث تغییر جایگاه ایران در برداشت از رده بند های امنیتی شده، زیرا نگرانی اروپا از تبدیل ایران به یک قدرت هسته ای تهدید کننده اروپا مرتفع گردیده است.
مشکل ایران با آمریکا و متحدانش در سوریه و عراق تمام نمی شود
اما در مورد داعش دوباره باید این جمله را تکرار کرد که داعش دشمن مشترک کشورها با اهداف متفاوت آنها است. حتی اگر امروز داعش بطور کل شکست بخورد و از بین برود ، مشکلات ایران با آمریکا و متحدان اروپایی و اسرائیلی اش در سوریه و عراق نه تنها تمام نخواهند شد، بلکه طرفین در خطوط مقدم در مقابل یکدیگر قرار می گیرند. زمانی که دشمن مشترک از بین برود، اهداف متفاوت در مقابل هم صف آرایی خواهند داشت.
بدون شک بعد از داعش موضوع ماندن و یا رفتن اسد و تدوین قانون اساسی و انتخابات مطرح خواهد شد که هیچ کدامشان با اهداف ایران هم خوانی ندارد.
در عراق هم بحث رفراندوم کردستان مطرح است که حکومت مرکزی آن را رد کرده وقطعا ایران از دولت عراق حمایت خواهد کرد. اگر دولت عراق با بارزانی درمورد کردستان به نتیجه نرسد و کردها بر جدایی از عراق اصرار ورزند، قطعا یک جنگ داخلی دیگر در این کشور سرنوشت عراق یک پارچه و یا کردستان مستقل را رقم خوهد زد. بنابراین نقش ثبات بخش ایران در ماجرای سوریه و عراق از نگاه اروپا و غرب زیاد معنا دار نیست .
از نظر اروپایی ها، ایران قدرتمندترین کشور منطقه است
اروپا از برجام حمایت سفت و سختی می کند، آیا این فقط به این بر می گردد که اروپا برجام را به عنوان دستاورد خود می پندارد یا بالاتر از آن حفظ برجام را به عنوان مولفه ای در جهت نگه داشتن ایران در جبهه کشورهای ثبات زا در منطقه می داند؟
در هر دو مورد درست است . برجام بخشی از دست آورد اروپا است و اروپا به عنوان یک قاره ژئو اکونومیک از اقدامات ثبات زا در منطقه و جهان حمایت می کند. از نظر اروپا هم ایران قدرتمند ترین و با ثبات ترین کشور منطقه است . اما اینکه حفظ برجام از نگاه اروپا به عنوان مولفه ای در جهت نگه داشتن ایران در جبهه کشورهای ثبات زا در منطقه تلقی گردد، جای تردید دارد.
به نظرتان ظهور داعش و تغییرات در رویکرد امنیتی اروپا باعث نزدیکی ایران و اروپا نشده است؟ ایران با دشمن اروپا در سوریه و عراق می جنگد و این موضوع مهم تر از موضوعاتی مانند برنامه موشکی و حقوق بشری نیست؟
روابط ایران باکشورهای اروپایی، چه با داعش و یا بدون داعش خوب و تا اندازه ای قابل دفاع است. فراموش نشود که داعش نه یک کشور و نه یک ملت است . یک گروه تروریستی است که تهدید کوتاه مدت به حساب می آید و با یک کشور دارای تمدن چند هزارساله متکی به آموزه های اسلامی و برخورداری از مزیت های ژئو پولیتک بکلی متفاوت است. الان اروپا مشکل برنامه های موشکی ایران را بعد از برجام ندارد. اما مجبور به حمایت از سیاست های امنیتی و نظامی آمریکا است چون به تنهایی فاقد قابلیت های لازم برای مبارزه با تروریسم و تهدیدات فزاینده روسیه است.
داعش یک تهدید موقت و موشک یک تهدید دراز مدت است
ضمنا برای اروپا جنگیدن با داعش به عنوان دشمن مشترک، زمانی که ایران در کنار اسد و روسیه در سوریه می جنگد، زیاد قابل اهمیت نمی گردد. اینکه می فرمایید ایران با دشمن اروپا در سوریه و عراق می جنگد و این موضوع مهم تر از موضوعاتی مانند برنامه موشکی و حقوق بشری نیست؟ باید گفت که داعش یک تهدید موقت و موشک یک تهدید دراز مدت است . موشک و داعش دو موضوع متفاوت و دارای اهمیت های متفاوت هستند.
اروپا در قطع نامه ای که علیه ایران در موضوع موشکی صادر شد با امریکا همراه شد. این همراهی تا کجا می تواند ادامه داشته باشد؟
در شرایط کنونی اوضاع بین المللی که اروپا به خروج روسیه از کریمه تاکید دارد و تروریسم پایتخت کشورهای اروپایی را درنوردیده، اروپا از آمریکا جدا نخواهد شد. البته بستگی به موضع ایران در عراق و سوریه بعد از داعش هم دارد. اما شواهد و قرائن حکایت از هم پیمانی بیشتر اروپا با آمریکا در قبال ایران و سیاست ها کشورمان در خاورمیانه دارد.
چرا رویکردی که اروپا به ایران دارد با رویکرد امریکا در این برهه متفاوت است؟ در حالی که اروپا جنگ ایران با داعش را ثبات زا می داند ولی امریکا آنرا ثبات زدا می داند و تصمیم بر تحریم نیروی سپاه ایران دارد؟
کاملا واضح است. ایران با همه کشورهای اروپایی دارای روابط و مناسبات نسبتا خوب است. اما روابط ایران و آمریکا را اگر در حد فاصل میان صلح و جنگ در نظر بگیریم به صلح نزدیکتر نیست. از اینرو آمریکا به عنوان یک اقدام پیشدستانه سپاه را مورد تحریم قرار میدهد.
اروپا پل میان ایران و آمریکا است /هیچ هواپیمای اروپایی در آسمان ایران تهدید نمی شود
نگاه اروپا به سپاه و حزب الله با نگاه امریکا چرا متفاوت است؟
اروپا و ایران با نگاه همکاری با یکدیگر رابطه دارند. هیچ کشتی اروپا در خلیج فارس و هیچ هواپیمای اروپایی در آسمان ایران تهدید نمی شود. درحالیکه نگاه آمریکا و ایران به یکدیگر امنیتی و تهدید آمیز است. فراموش نشود که اروپا هنوز این احساس را دارد که پل میان آمریکا و ایران است. با اطمینان هم می توان گفت که اگر نگاه آمریکا به حزب الله و ایران عملیاتی شود، اروپا جانب آمریکا را خواهد گرفت .
ایران باید چه کنشی در پیش بگیرد تا این همراهی اروپا را حفظ کند؟ به نظر می رسد کنش و تعامل ایران برای اروپا تعیین کننده است.
مناسبات کنونی ایران و اروپا در سطح روابط تعیین کننده برای هیچ یک از دو طرف نیست. طرفین در هیچ یک ازموضوعات منطقه ای و بین المللی هم همراهی قابل ذکر به دلیل فشارهای سیاسی، اقتصادی و مالی آمریکا بر ایران ندارند. البته با اروپا در فریز و یا تعلیق روابط قرار نداریم و این زمینه مثبت می تواند در صورت اراده سیاسی در طرفین به همکاری های منطقه ای بعد از داعش منجر شود.
منبع:نامه نیوز