دیدگاه کارشناسان شورای آتلانتیک در خصوص افغانستان; کنترل طالبان بر افغانستان از سال 2001 نیز خطرناکتر است
با خروج «اشرف غنی» از افغانستان و در اختیار گرفتن کابل توسط طالبان، آینده افغانستان در هالهای از ابهام قرار دارد. «شورای آتلانتیک»، با تأکید بر اینکه کنترل طالبان بر کابل به معنی شکست پروژه 20 ساله و دو تریلیون دلاری ملتسازی در افغانستان است، نظر 10 نفر از کارشناسان منطقه را در خصوص تحولات آتی در افغانستان و سیاست آمریکا جویا شده است.
«بازتاب»؛ آرش صفار- «کریستن فونتنروز»، مقام سابق امنیت ملی ایالاتمتحده بر این باور است که اظهارات طالبان در خصوص انتقال صلحامیز قدرت در افغانستان نباید موجب آرامش جامعه بینالمللی شود، چرا که این اظهارت یکی از تاکتیکهای طالبان برای خرید زمان با هدف پیشبرد اهداف خود است.
به نظر او، «علی جلالی» که به عنوان رهبر دولت موقت انتخاب شده ، یک «دلال صادق» است؛ به این معنی که وظیفه او پیشبرد انتقال قدرت به طالبان است.
به گفته او باید منتظر گفتگوهای طولانی در مورد تقسیم قدرت، مالیات و توزیع منابع بود؛ لغو تحریمهای سازمان ملل علیه طالبان با مشارکت این گروه در گفتگوهای تشکیل دولت، بعید نیست.
«عرفان نورالدین» استاد دانشگاه «جورج تاون» و عضو مرکز جنوب آسیا در شورای آتلانتیک با اشاره به فروپاشی سریع دولت و ارتش افغانستان، بر ضرورت توجه به شرایط برای به حداقل رساندن یک فاجعه انسانی تأکید دارد.
به نظر نورالدین کشورهای غربی باید ارائه ویزا به کسانی که مستقیما توسط طالبان تهدید میشوند را با حذف موانع بروکراتیک، تسریع کنند.
همچنین با هدف کاهش ابعاد فاجعه، جامعه بینالمللی باید به صراحت به طالبان اعلام کند که جنایات علیه زنان و دختران با تحریمهای شدید مواجه خواهد شد. بازیگران منطقهای که در دو دهه گذشته به طالبان کمک کرده و از آنها حمایت کردهاند، باید با پیامدهای مشابهی روبهرو شوند.
«جیمز کانینگهام»، سفیر پیشین ایالاتمتحده در افغانستان و عضو مرکز جنوب آسیا در شورای آتلانتیک خروج سریع و کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان، بدون توجه به تمهیداتی جهت جلوگیری از فروپاشی دولت افغانستان را نقطه اوج اشتباهات استراتژیک آمریکا میداند.
وی با اشاره به توانمندیهای ارتش افغانستان و عملکرد قابل قبول آنها در میدان جنگ، بر این باور است که توافق دوحه ضربه جدی به مبارزه ارتش و دولت افغانستان با طالبان زد؛ چرا که آمریکا در شرایطی از افغانستان خارج شد که طالبان عدم پایبندی خود به توافقات دوحه را اثبات کرده بود.
به گفته او از بین رفتن اعتماد بینالمللی به آمریکا بزرگترین چالش پیش روی این کشور است، اگرچه خروج از افغانستان فرصت مناسبی را برای برخورد با چالشهایی که از سوی چین و روسیه ایجاد میشود فراهم میکند.
به باور «بری پاول»، مدیر برنامه «اسکوکرافت» برای استراتژی و امنیت، کنترل طالبان بر افغانستان حتی از سال 2001 نیز خطرناکتر است. افغانستان میتواند به پناهگاهی برای جریانهای تروریستی که از فناوریهای پیشرفته بهره میبرند، تبدیل شود.
ایالاتمتحده باید به بررسی جایگاه افغانستانِ طالبان در رقابت چین-آمریکا بپردازد. همچنین واشنگتن باید سیاست خود در زمینه کمکهای نظامی و غیرنظامی به دولتهای شکننده درگیر منازعات داخلی را مورد بازنگری قرار دهد.
«کریستوفر پربل»، مدیر ابتکار مشارکت جدید آمریکا در مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت، با انتقاد از نحوه خروج آمریکا از افغانستان، بر این موضوع تأکید میکند که برنامه 89 میلیاردی آموزش نیروهای نظامی افغانستان، آشکار شکست خورده است.
او معتقد است جنگ علیه تروریسم تمام منابع را به خود جذب کرده است و سبب کاهش توجه به تهدیداتی همچون محیط زیست است که واقعا زندگی مردم را تهدید میکند؛ پایان این جنگ بیپایان، میتواند تحول مثبتی در این زمینه ایجاد کند.
«ویلیام وکسلر»، مدیر مرکز «رفیق حریری» و معاون پیشین وزیر دفاع آمریکا به این نکته اشاره میکند اگرچه انگشت اتهام به سوی آمریکا خواهد بود، اما مدیریت چالشهایی که از «شکست غیرقابل انکار آمریکا در افغانستان» ناشی میشود، از اهمیت به مراتب بالاتری برخوردار است.
او معتقد است آمریکا با اتکا به تجربیات دهه 90، باید عملیات «تخلیه کامل غیررزمی» را مدیریت کند و از طریق دیپلماسی هرگونه اختلال در این روند از سوی طالبان را خنثی کند. در پی این عملیات، هر یک از کشورهای عضو ناتو، باید تعداد مشخصی از پناهجویان را بپذیرند.
«ایونا هو» از کارشناسان شورای آتلانتیک معتقد است طالبان با برجسته کردن اینکه آمریکا مردم افغانستان را رها کرده است و همچنین تأکید بر بیکفایتی و فساد مقامهای دولت موفق شدند بخش عمده کشور را بدون جنگ در اختیار بگیرند.
از نظر او وعده ثبات، امنیت و زندگی بهتر نقش مهمی در بیاثر کردن مخالفاتها در جامعه افغانستان داشته است.
«دانیل فرید»، از اعضای شورای آتلانتیک و از مدیران ارشد سابق در شورای امنیت ملی آمریکا بر این باور است که اگرچه ناامیدی رهبران آمریکا از جنگ بیپایان در افغانستان قابل درک است، لیکن سیاستگذاری بر مبنای ناامیدی قابل پذیرش نیست؛ او معتقد است در کوتاه مدت راهی برای شکست طالبان وجود ندارد.
او تأکید دارد که مطمئنا در دولت بایدن افراد زیادی وجود دارند که آروز میکنند زمان به عقب برگردد و فاجعهای که در حال وقوع است متوقف شود؛ چراکه مشخص شده که ایالاتمتحده ارزیابیهای کاملا اشتباهی از شرایط افغانستان داشته است.
فرید اطمینان میدهد که آنچه در افغانستان اتفاق میافتد در این کشور متوقف نخواهد شد و پیامدهای مهم منطقهای خواهد داشت که آمریکا باید خود را برخورد با آنها آماده کند.
او با اشاره به تفاوت اتحاد آمریکا با کشورهای توسعهیافته و دولتهای ضعیف در جهان سوم، تأکید میکند که همانطور که شکست ویتنام به معنی تزلزل تعهد آمریکا به اروپا نبود، شکست افغانستان هم به معنی باز شدن دست روسیه در اوکراین و بالتیک نیست.
در مجموع با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد کارشناسان شورای آتلانتیک بیش از آن که متوجه پیامدهای قدرتگیری طالبان در افغانستان برای مردم این کشور و منطقه باشند، بر درسهایی که واشنگتن میتواند از افغانستان یاد بگیرد تمرکز دارند و نگران تعهدات امریکا در سایر مناطق جهان هستند.