دوا و درمان برخی ایرانی‌ها برای داشتن فرزند پسر!

    کد خبر :259575

راه طولاني‌اي آمده، از بيرجند. يك دستش به پوشه زرد بند است و با دست ديگر دختربچه را نزديك خودش نگه ‌داشته. «خدا کند پسردار شوم.»

«مريم» در ٢٩سالگي براي بار دوم دارد مادر می‌شود. همه آزمايش‌ها را انجام داده و مبلغي اضافي پرداخت كرده تنها براي اينكه بتواند جنسيت جنينش را خودش انتخاب كند. خودش را روی صندلی مطب زنان و زایمان جابه‌جا می‌کند و می‌گوید: «دوميليون بيشتر مي‌گيرند براي اينكه جنسيت را خودمان انتخاب كنيم. من پسر دوست دارم. البته تنها ٢٠درصد شانس دارم. بدنم ضعيف است. همسرم عاشق دختر است اما من پسر دوست دارم.» مينو هم ٨سالي مي‌شود كه زندگي مشترك را شروع كرده و هنوز طعم مادرشدن را نچشيده: «شوهرم بچه دوست ندارد ولي با اصرارهاي من ٢ماهي مي‌شود که پيگيري‌هاي لازم را شروع كرده‌ايم. من پسر مي‌خواهم ربطي هم به وارث و تربيت ندارد. كلا از ديدن پسربچه‌ها لذت مي‌برم.» این اما فقط دغدغه زن‌های باردار مطب نیست؛ بین مردانی که همراه همسرانشان به مطب آمده‌اند هم دغدغه‌ها درباره جنسیت بچه‌هایشان کم نیست؛ نمونه‌اش «اميرحسين» که دست‌هايش را محكم بهم گره زده تا كسي متوجه نگراني‌اش نشود. «از بچه‌دار شدن و مسئوليتش مي‌ترسم، به‌ويژه اگر دختر باشد. خدا كند بچه‌مان پسر شود. دردسرش كمتر است. ديگر نگران آينده‌اش نمي‌شويم. اينكه با چه كسي ازدواج كند يا اينكه خداي‌ناكرده اگر طلاق گرفت به‌عنوان مطلقه در جامعه اذيت نمي‌شود. به نظرم از هر حيث پسر داشتن راحت‌تر است.»

زن يا مرد بودن

بین ایرانی‌ها کم نیستند زنان و مردانی که براي تعیین جنسیت فرزندانشان قبل از بارداری و حین آن و البته بیشتر برای پسردار‌شدن، دست به دامن موادغذايي سفارش شده، طب سوزني و حتي بارداري آزمايشگاهي مي‌شوند تا در نهايت سرنوشت را آن‌طور كه خود مي‌پسندند، رقم بزنند؛ دغدغه‌اي كه گاهي به خواست و دلخواه خودشان است و زماني به اجبار خانواده‌ها. «فريده»، ٤٢ساله كه تجربه دوبار مادر شدن را دارد براي فرزند سوم اين دغدغه به سراغش آمده آن هم به اجبار خانواده تا راهي مراكز تعيين‌جنسيت شود: «دو دختر دارم و اصلا تمايلي به داشتن فرزند سوم ندارم اما چه كنم كه خانواده همسرم اسم‌ورسم براي‌شان مهم است و حتما بايد پسر به دنيا بياورم.» «سيمين» هم با همين دغدغه از كرمانشاه راهي تهران شده: «همسرم تك‌پسر است با ٦خواهر. حتما بايد فرزندم پسر شود. اولي نشد دومي حتما بايد پسر شود. همه اميد خانواده‌ همسرم به من است. حتما براي‌شان نوه پسر مي‌آورم.» اين را با خنده مي‌گويد و به اتاق معاينه مي‌رود. نگراني را مي‌شود از چشمان سياه و ريز مادرشوهر خواند. لباس مشكي كرمانشاهي به تن دارد و با لهجه شيرين ذكر مي‌گويد: «دخترم دعا كن پسردار شود. خودم ٦دختر به دنيا آوردم تا بالاخره خدا پسرم را به من بخشيد.

دلت پاك است دعا كن عروسم پسردار شود. حاضرم زمين‌ پدري ام را بفروشم و خرجشان كنم تا به اين آرزویم برسم.» «فهيمه» را اما دغدغه شخصي‌اش به اين مركز كشانده: «من خودم دخترم؛ چقدر توانستم به آرزوهايم برسم؟ هر وقت لب باز كردم حرفي بزنم گفتند دختري زشت است، دختري نكن. دختر از اين كارها نمي‌كند. دختر شدن بهانه‌اي بود براي اعمال محدوديت‌. اصلا دوست ندارم دختر داشته‌ باشم تا زندگي‌ام دوباره تكرار شود.» همسر «فهیمه» دوشيفت كار مي‌كند تا هزينه‌ آزمايش‌هاي همسرش را تأمين كند: «زن يك‌دنده‌اي است و هرچه مي‌خواهد بايد انجام بدهد. حالا هم مي‌خواهد پسردار شود. من هم تنها گفته‌ام چشم.»

«ليلي» هم از آن دست مادراني است كه معتقدند دختر بودن سخت‌ترين كار جامعه امروز ايران است: «من خودم كلي بدبختي كشيدم. ديگر نمي‌خواهم دختر ديگري بدبختي‌هاي من را تجربه كند.» حالا سال‌ها از آن زمان که در ایران و بیشتر کشورهای خاورمیانه، داشتن فرزند پسر یک عرف کاملا طبیعی و شناخته شده بود می‌گذرد؛ رسمی که هنوز در فرهنگ تعداد زیادی از خانواده‌های ایرانی مانده و این را سخنان بعضی پزشکان زنان و زایمان هم تأیید می‌کند. آنها می‌گویند این دیگر برایشان طبیعی است وقتی زنان بارداری را می‌بینند که با استرس بالایی، زمان تعیین جنسیت از آنها می‌خواهند خبر خوشی را به آنها بدهند: «بچه‌ات پسر است.»

تعیین جنسیت؛ اخلاقی یا به دور از اخلاق؟

«ناهيد خداكرمي»،رئيس انجمن مامايي که عضو شورای شهر تهران هم است از این تجربه‌ها زیاد دارد. او در اين‌باره به «شهروند» مي‌گويد: «تمايل خانواده‌ها براي داشتن فرزند پسر از يك بُعد به سنت‌ها و مسائل فرهنگي جاري در كشور برمي‌گردد. گرچه اين فرهنگ از نظر مذهبي و ديني مغاير با باورهاي ما است چراكه در اسلام سه زن نقش بسيار اثرگذاري در روند جريان بسط اسلام در دنيا داشتند؛ حضرت خديجه، حضرت فاطمه و حضرت زينب سلام‌الله‌عليها كه هركدام نقش‌هاي مهمي در پيشبرد اهداف پيامبر داشتند. با اين تفاسير متوجه مي‌شويم كه چنين نگرشي، مسأله‌اي فرهنگي و ديني نيست.» او ادامه مي‌دهد: «اما شايد بتوان گفت چنين خواسته‌اي يك تمايل تاريخي را در پشت‌سر خود مي‌بيند. در دوران‌هاي قبل مردان نان‌آور خانواده‌ بودند يا پسران بودند كه مراقبت از پدرومادر را به‌عهده مي‌گرفتند، البته در آن دوران پسران به‌عنوان ادامه‌دهندگان كسب و پيشه خانوادگي و عامل تداوم نسل تلقى مى‌شدند. در كشاورزي يا كسب‌وتجارت ترجيح خانواده‌ها اين بود كه فرزند پسر داشته باشند تا كارشان زمين نماند.» خداكرمي معتقد است اگر تمايل به داشتن فرزند پسر در عصر نوين همچنان در جامعه بين خانواده‌ها به چشم مي‌خورد، ممكن است به مديريت فرهنگي كشور برگردد: «به‌هر حال چه بخواهيم چه نخواهيم دختران ما در جامعه احساس مي‌كنند مورد تبعيض قرار مي‌گيرند. احساس مي‌كنند نگاه توأم با بي‌عدالتي به آنها مي‌شود.

مسائلي مانند حجاب اجباري و محدوديت‌هاى شغلى و اجتماعى مسائلي است كه به صورت عرفى براي دختران اعمال مي‌شود، البته من نمي‌گويم اشتباه است بعضي از آنها درست هم هستند. در مجموع اين مسائل دختران ما را رنج مي‌دهد و اين دختران زماني كه مي‌خواهند مادر شوند احساس مي‌كنند اگر صاحب دختر شوند ممكن است همان مسير محروميتي آنها را ادامه بدهند.» به گفته رئيس انجمن مامايي: «پدرها هم گاهي وقت‌ها تمايل به داشتن فرزند پسر دارند چون فكر مي‌كنند دختر نيازمند مراقبت ويژه است و در معرض آسيب بيشتري است و براي همين گاهي وحشت مي‌كنند اگر دختر داشتند و نتوانستند خوب مراقبت كنند يا اگر اتفاقي بيفتد ممكن است آبروي خانواده در خطر باشد. درواقع همه اينها هم مي‌تواند باور غلطي باشد هم مي‌تواند گاهي اوقات منطقي باشد.» خداكرمي با تأكيد بر اين مسأله كه بعضي از خانواده‌ها تمايل به داشتن فرزند پسر دارند، ادامه مي‌دهد: «بسياري از خانواده‌ها هم هستند كه در مراجعاتشان تاكيدشان بر اين است كه دختر داشته باشند، اين موارد را هم داريم که حتي براي فرزند اول خانواده‌ها راهنمايي مي‌گيرند چون معتقدند دختر بركت خانه است و مي‌تواند محوري باشد براي داشتن خانواده‌اي صميمي‌تر. ما اين باورها را هم مي‌بينيم.

نمي‌توان آنها را كتمان كرد. گاهي‌اوقات نيز خانواده‌ چون دختر دارد براي فرزند دوم دست به اقداماتي مي‌زند؛ به مراكز ناباروري مراجعه مي‌كنند چون مي‌دانند با باروري‌هاي آزمايشگاهي ممكن است شانس جدا كردن جنسيت را داشته باشند، البته به اعتقاد من کار مراكزي كه نسبت به انجام تعيين جنسيت از طريق آزمايشگاه به خانواده‌ها كمك مي‌كنند اخلاقي نيست. در همه‌جاي دنيا اين را اخلاقي نمي‌دانند. حتي در بعضي جوامع مثل چين و هند در بعضي مناطق گفتن جنسيت جنين ممنوع است چون ممكن است خانواده‌اي به سقط فكر كند.» تمايل به داشتن پسر مختص ايران نيست بلكه در جوامع ديگر نيز ديده مي‌شود به‌ويژه در شرق آسيا در كشورهايي كه سنت‌ها بر فرهنگ تسلط دارد اين مسأله ديده مي‌شود: «با همه اين اوصاف ضمن احترامي كه به حق انتخاب پدرومادر داريم اما چون جنسيت و باروري يك مسأله فيزيولوژيك است هرگونه مداخله در اين حوزه به‌ويژه مداخلاتي كه دستي و تكنيكي است جايز نيست و توصيه من به خانواده‌ها اين است كه خود را به دست خداوند بسپارند. پسرودختر تفاوتي ندارد بلكه داشتن فرزند صالح مهم است. بعضي دختران مي‌توانند خانواده را به خوشبختي برسانند و نام نيك براي خانواده داشته باشند. مريم‌ ميرزاخاني يك دختر بود كه بر تارك علم رياضي دنيا درخشيد. به نظر من مداخله آزمايشگاهي يا انجام سقط براى جنسيت يك كفران نعمت و كاملا غيراخلاقى است.»

پسردار شدن به هر قیمتی

در سال‌های گذشته براي اينكه خانواده‌ها به درجه بالايي از اطمينان به تعيين جنسيت برسند، روش‌هاي علمي‌اي به وجود آمده كه به خانواده‌هايي كه دغدغه تعيين جنسيت دارند سفارش مي‌شود؛ روش تغذيه‌اي، روش‌هاي زمان‌بندي مقاربت – تعيين زمان‌ تخمك‌گذاري- روش شست‌وشوي مهبلي، انتخاب جنسيت با كمك روش اريكسون و روش ivf وpgd . در شيوه‌هاي ivf وpgd پزشكان از احتمال بالا سخن مي‌گويند و گاهي اوقات اين درست بودن به صددرصد مي‌رسد در حالي كه در شيوه‌هاي ساده‌تر از اطمينان ٧٠تا٨٠‌درصد صحبت مي‌شود. درواقع در ميان روش‌هاي تعيين جنسيت كم‌هزينه‌ترين روش تعيين جنسيت براساس روز تخمك‌گذاري است كه با آزمايش خون مي‌توان تا حدود ٨٥تا٩٠‌درصد جنسيت جنين را از روي خون مادر تشخيص داد، آن هم در هفته هشتم و نهم بارداري كه درحال حاضر بعضي از آزمايشگاه‌ها در تهران اين كار را انجام مي‌دهند. «هزينه‌ آزمايش‌ها و سونوگرافي‌ها سنگين است و هر قشري از عهده آن بر نمي‌آيد. الان براي يك عمل حدود ٦ميليون از من خواسته‌اند.» «محمد» به گفته خودش براي بچه‌دار شدن كفش آهني پوشيده: «هزينه‌ها بخش مهمي است و به هر سختي‌اي باشد تأمينش مي‌كنم. راهي را شروع كرده‌ايم و تا آخرش بايد برويم. نمي‌شود كه وسط كار رهايش كرد.»

پسرهاي ماماني، وارثان آينده

«سميرا طاووسي» روانشناس است و در مورد تمايل خانواده‌ها براي داشتن پسر به «شهروند» مي‌گويد: «بحث اجتماعي و تاريخي آن را كه مي‌دانيم. پسر نيروي كار بوده و به همين‌ دلیل ترجيح بر اين بوده که فرزند پسر باشد، اما در جامعه كنوني اگر مي‌بينيم با وجود نيروي كار هم زن و هم مرد، در بعضي فرهنگ‌ها ترجيح بر اين است كه فرزند پسر باشد، برای این است که دختر چالش‌هاي مختص به خودش را دارد. ما فرهنگي داريم كه بايد براي دختر جهيزيه جور باشد. اگر خدای ناكرده دختر پايش را كج بگذارد ننگش براي خانواده بسيار بيشتر از پسر است.» او ادامه مي‌دهد: «البته اين نگرش در ميان قشر تحصيلكرده كمتر ديده مي‌شود، هر چند که هنوز پدر و مادر همسر يا خود زن‌ها، خواهان نوه پسر هستند، يعني همان نسل قديمي‌تر خانواده‌. در اينكه چنين تمايلي وجود دارد شكي نيست.» او موضوع را از نظر روانشناختی هم بررسی می‌کند: «در بحث روانشناختي مسأله هم بايد گفت که در فرهنگ ما اين اصطلاح وجود دارد كه پسرها ماماني‌تر هستند و واقعا هم همين‌طور است چون پسرها تا ٥سالگي تمايل به مادر دارند و پدر را رقيب خود مي‌دانند، حتي پس از گذشت اين پروسه، پدر الگویش می‌شود اما مادر همچنان عشق اول‌اش باقي مي‌ماند و پسرها حتی در سن بالا هم به مادر، وابستگی دارند، موضوعی که برای مادران هم لذت‌بخش است. اين رويه از نظر روانشناسي نادرست و بسيار آسيب‌زننده، اما برای خانواده شیرین است. درواقع همه اين مسائل سبب مي‌شود تمايل به پسر داشتن وجود داشته باشد.»

البته همه آرزوی پسردارشدن ندارند؛ یکی هم مثل «زهره» و همسرش «محمد» که تنها آرزویشان فرزند داشتن است، دیگر جنسيت فرقی نمی‌کند: «در دنياي امروز كه دختران همپاي پسران تحصيل مي‌كنند و در تمام سطوح جامعه حضور دارند، ديگر جنسيت مفهوم قديمي خود را از دست داده است.» زهره اینها را می‌گوید و برای تأیید حرف‌هایش به «محمد» نگاه می‌کند. «هزينه‌ آزمايش‌ها و سونوگرافي‌ها سنگين است و هر قشري از عهده آن بر نمي‌آيد. الان براي يك عمل حدود ٦ميليون از من خواسته‌اند.» «محمد» به گفته خودش براي بچه‌دار شدن كفش آهني پوشيده: «هزينه‌ها بخش مهمي است و به هر سختي‌اي باشد تأمينش مي‌كنم. راهي را شروع كرده‌ايم و تا آخرش بايد برويم.

نمي‌شود كه وسط كار رهايش كرد.» مهری اما عاشق دختر است. زنی که در رشته پرستاری فارغ‌التحصيل شده و برای دختردار شدن، به یکی از مراکز تعيين جنسيت مراجعه کرده است: «من تك‌‌دختر خانواده هستم و براي همين دوست دارم دختر داشته باشم. همسرم هم ترجيح‌اش به داشتن دختر است.» «مژگان» و همسرش هم دختر دوست دارند و اين اشتياق در خانواده همسر هم ديده مي‌شود: «هفت‌سالي مي‌شود كه ازدواج كرده‌ايم و دوست داريم دختر داشته باشيم. مادرشوهرم هفت پسر داشته و طعم دختر داشتن را نچشيده و نوه دختر برايش لذت‌بخش‌تر است.» طاووسی موضوع دیگری را مورد توجه قرار می‌دهد؛ این‌که برخی زنان از زن بودنشان لذت نبرده‌اند و حالا نمی‌خواهند صاحب فرزند دختر شوند. به گفته این روانشناس، زن بودن يك جبر ژنتيكي نيست: «اگر زنی در محيطي رشد يافته باشد و به موجب آن نتوانسته باشد به خواسته‌هايش دست یابد، تنها به دليل دختر بودن، لذتي از بلوغ نبرده باشد، همیشه در محدودیت باشد و … چنين زنی بي‌ترديد هيچ‌گاه نمي‌خواهد صاحب دختر شود.

خيلي از زن‌ها توجيه‌شان اين است که «خودم زیاد بدبختي كشيده‌ام، ان‌شاءالله بچه‌ام پسر باشه» بنابراين اين نگاه در جامعه وجود دارد. ما در جامعه شاهد محدوديت‌هايي براي زنان هستيم و اين در حالي است كه در خانواده‌ها نيز محدوديت‌هايي به چشم مي‌خورد. درواقع اينها تجربياتي است كه بیشتر زنان داشته‌اند و ترجيح مي‌دهند فرزندشان پسر باشد.» اين روانشناس معتقد است که مسأله وارث هم به اين تمايل دامن مي‌زند: «متاسفانه باورهايي مانند هم‌خون‌مان است، نسل‌مان از پسر ادامه پيدا مي‌كند و… در فرهنگ ما وجود دارد و نمي‌شود آنها را كتمان كرد، البته قوانين كشور هم از اين باورها حمايت مي‌كند، اينكه نام فاميلي از پدر به فرزند مي‌رسد، اينكه فرزند پسر فاميلي را به ارث مي‌برد نه فرزند دختر و… همه اينها اين باور را تقويت مي‌كند.»

مادری که میل به داشتن فر زند پسر دارد

از زن بودن خود راضی نیست

ماجرای تمایل به داشتن فرزند پسر در میان گروهی از خانواده‌ها، موضوعی است که «مينو مرتاضی لنگرودي» فعال حوزه زنان هم درباره آن نظراتی دارد. او به «شهروند» می‌گوید: «تمایلات مربوط به جنس فرزند، تمایلاتی دستکاری شده و معطوف به فرهنگ و میزان رضایتمندی زنان و مردان از جنسیت خویش است. جنسیت محصول روابط جمعی و زندگی در اجتماع است؛ نقش‌هایی که مرد و زن در جامعه ایفا می‌کنند، محصول جبري طبیعت آنها نیست. جنسیت نوعی از درک احساسات جنسی است که توسط فرهنگ بر جنس نر و ماده سیطره می‌یابد و با سپردن نقش‌های خانوادگی اجتماعی به دختران و پسران خردسال، آنها را تبدیل به زنان و مردان فردای جامعه می‌کند.» مرتاضی ناامني را دليل موجهي براي تمايل به داشتن پسر مي‌داند: «جنسیت بیش از جنس، هویت انسانی را تعیین کرده و شکل می‌دهد. از این‌رو، تمایل به داشتن فرزند پسر از سوی مادران، تمایلی برگرفته از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه‌ای است که مادر قبلا در آن به‌سر می‌برده است. هویت تصوری است که شخص از خود در ارتباط با جهان بیرون از خود و جهان اجتماعی دارد.» اين فعال حوزه زنان بر اين باور است که «بی‌تردید مادری که میل به داشتن فرزند پسر دارد، چه‌بسا از زن بودن خود راضی نیست و جنسیت زنانه به او ارزش اجتماعی، منزلت، امنیت و قدرت لازم برای بقا و ارتباط با دیگران را نمی‌دهد. از این‌رو، چون فرزند دختر را نشانه تداوم و زندگی ناایمن فاقد منزلت و قدرت لازم برای ارتباط برابر انسانی و بقا در جامعه می‌بیند، تمایلی به ابقا و ترویج جنسیت زنانه ندارد.» او معتقد است «در عین حال این جامعه است که تعیین می‌کند فرزند دختر یا پسر کنونی و زن و مرد فردا چه فوایدی برای مادر می‌تواند داشته باشد. زن با زاییدن پسر مصایب تحمیلی رایج در هستی زنانه را جبران می‌کند. زنانی که تمایلات افراطی به داشتن فرزند پسر دارند درواقع با پسرزایی تصور می‌کنند صاحب قدرت و منزلت می‌شوند و احساس کمال‌یافتگی می‌کنند.»
این فعال حوزه زنان می‌گوید: «مفاهیم آسیب‌پذیر و شکننده همچون عاطفه، عشق و احساسات در جنسیت زنانه لانه کرده ‌است.

از این‌رو، با وجود تغییرات فرهنگی و عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن، هنوز ماهیت و اساس این مفاهیم نزد انسان‌ها فراجنسیتی نشده‌ است. تا زمانی که فرهنگ جوامع در مسیر تفکیک‌های جنسیتی زن و مرد و تحکیم نابرابری‌ها حرکت می‌کند و توجهی به مدیریت عدالت و پایبندی به ادبیات و نگرش انسانی فراجنسیتی نداشته باشد، میل به پسردار شدن برای سهیم شدن در قدرت مردان و تبدیل شدن به سوژه مادر، به قوت خود باقی و برقرار خواهد ماند.» او حرف‌هایش را با مطرح کردن این پرسش ادامه داد: «آیا می‌توان گفت محرومیت‌ها و محدودیت زنان آنها را وامی‌دارد تا در آینده فرزند پسر را به دختر ترجیح دهند؟ با مراجعه به آمار سقط جنین دختر در جوامع، آشکارا درمی‌یابیم که در جوامع فقیر و عقب‌ نگه‌داشته‌شده، والدین به‌واسطه اجتناب از مصایبی که بر دختران فقط به‌واسطه دختر بودن در جامعه وارد می‌شود، ترجیح می‌دهند دختردار نشوند. کشتار دختران و به نوعی زنده به‌گور کردن آنها، امروزه به‌ شکل سقط جنین دختر هنوز صورت می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد شناخت روابط اجتماعی و فرهنگ جامعه‌ای که والدین در آن زندگی می‌کنند در ترجیح دخترزایی یا رد و انکار آن نقش موثر و معناداری دارد.»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید