دستگیری متجاوز به پسر بچه ۵ ساله پس از ۱۸ سال
همشهری آنلاین نوشت: ماجرای این پرونده به تابستال سال ۸۰ برمیگردد. در آن زمان زن و مردی به همراه پسربچه ۵سالهشان راهی اداره آگاهی تهران شدند و گفتند که پسر جوانی به پسربچه آنها تجاوز کرده است.
پسربچه میگفت: برای بازی به بیرون از خانه رفته بودم که پسری آمد و گفت بیا با هم به پارک برویم تا به تو خرگوش نشان بدهم. وقتی به پارک رسیدیم، او مرا پشت درختی برد و به زور به من تجاوز کرد. مردم که صدای جیغ و گریه مرا شنیده بودند نزدیک شدند و او فرار کرد. من هم گریهکنان به خانه برگشتم و به پدر و مادرم گفتم که چه اتفاقی برایم افتاده است.
دستگیری
با این شکایت، درحالیکه پزشکی قانونی نیز تجاوز به پسربچه ۵ساله را تأیید کرده بود مأموران راهی محل حادثه که پارکی در یکی از محلههای غرب تهران بود، شدند.
آنها با مشخصاتی که از پسربچه خردسال بهدست آورده بودند به جستوجو برای پیدا کردن جوان متجاوز پرداختند تا اینکه مدتی بعد وی را که برای هواخوری به پارک رفته بود شناسایی و دستگیر کردند.
او پسری ۱۹ساله و سرباز بود. متهم که ساکن شهرستان بود و دوران خدمتش را در پایتخت میگذراند در بازجوییهای اولیه به فریب پسربچه و آزار و اذیت او اعتراف کرد.
متهم گفت: وقتی پسربچه را درحال بازی در کوچه دیدم وسوسه شیطانی سراغم آمد و نقشهام را اجرا کردم. اما از ترس مردم و اینکه دستگیر نشوم خیلی زود کودک را رها کردم.
اگرچه متهم در بازجوییهای اولیه به آزار و اذیت پسربچه اقرار کرد اما پس از آن در تمام جلسات تحقیق و بازپرسی منکر شد و گفت پسربچه او را اشتباه گرفته است.
با وجود انکار وی، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده به دادگاه فرستاده شد. متهم در جلسه محاکمه نیز منکر هرگونه جرمی شد و گفت پسربچه او را اشتباه گرفته و او در اداره آگاهی و تحت فشار ناچار شده به دروغ بگوید مجرم است.
حکم اعدام
پیش از اینکه دادگاه حکم را صادر کند، متهم درخواست مرخصی چند روزه از زندان را کرد. با درخواست او موافقت و متهم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. او اما دیگر به زندان برنگشت و فراری شد.
در این شرایط مأموران بهصورت ویژه تحقیقات برای دستگیری وی را آغاز کردند اما جستوجوهای آنها نتیجه نداشت. مدتی گذشت و چون ردی از متهم بهدست نیامده بود دادگاه بهصورت غیابی او را به اعدام در ملأعام محکوم کرد که حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور نیز رسید.
پایان فرار ۱۸ساله
حکم بهصورت غیابی صادر شد اما متهم همچنان فراری بود. فرار و زندگی پنهانی این مرد ۱۸سال طول کشید تا اینکه وی سال ۹۸ درحالی شناسایی و دستگیر شد که ازدواج کرده و در اطراف تهران زندگی میکرد.
وی پس از بازداشت به شعبه اول اجرای احکام دادسرای جنایی تهران منتقل شد، چرا که حکم اعدام او تأیید شده بود.
مرد جوان پس از دستگیری گفت که در این مدت بیآنکه به کسی از گذشتهاش حرفی بزند زندگی پنهانی را در پیش گرفته بود. او ازدواج کرده و صاحب فرزندی هم شده بود و با نیسان کار میکرد اما در نهایت پس از آنکه سند ماشین را به نامش زده و برای کار به تهران آمده بود، ماشینش توقیف و وی دستگیر شده است. او اما پس از دستگیری منکر آزار و اذیت پسر خردسال شد و گفت شاکی او را با فرد دیگری اشتباه گرفته است.
مرد جوان پیش از اجرای حکم اعدام درخواست اعاده دادرسی داد. با درخواست وی موافقت شد و پرونده بار دیگر به جریان افتاد. متهم مدتی قبل در شعبه همعرض در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
او همچنان منکر ارتکاب جرم بود و شاکی هم که با گذشت سالها از این ماجرا حالا جوانی ۲۴ساله شده بود در دادگاه حاضر شد و وقتی حرفهای او را شنید دچار تردید شد.
او گفت که در آن زمان کودکی ۵ساله بوده و ممکن است حق با متهم باشد و چون در آن زمان کودکی بیش نبوده، شاید متهم را با فرد دیگری اشتباه گرفته باشد.
شاکی ادامه داد: از روز حادثه تصاویر درست و واضحی بهخاطر نمیآورم. از ترس اینکه مبادا اشتباه کرده باشم از گناه متهم میگذرم و او را میبخشم. اگر واقعا اشتباه کرده باشم، نمیخواهم شخص بیگناهی مجازات شود و اگر هم اشتباه نکرده باشم میخواهم بعد از این همه سال متهم را ببخشم چراکه او در همه این سالها که فراری بوده دیگر جرمی مرتکب نشده و زندگی خوب و درستی داشته است.
با اظهارات شاکی، قضات دادگاه حکم بر بیگناهی متهم دادند و او را از تمام اتهاماتش تبرئه کردند. به این ترتیب وی چند روز قبل از زندان آزاد شد.