دستور سيدحسن خميني براي رفع مانع انتشار کتاب خاطرات ابراهیم يزدي /کدام خاطره محل مناقشه است
تکليف جلد سوم کتاب خاطرات شادروان ابراهيم يزدي هنوز هم بعد از درگذشتش روشن نيست. معاون پژوهشي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني بهتازگي از ايرادات ١٥گانه اين مؤسسه به جلد سوم خاطرات يزدي سخن گفته است.
حجتالاسلام داستاني گفته: «خاطرات آقاي يزدي مثل دهها مجموعه ديگري است که طبق قانون، وزارت ارشاد به مؤسسه فرستاد و اين خاطرات هم کارشناسي شد. بعد از بررسي، نامهاي به انتشارات نوشتيم و به موارد ١٥گانهاي اشاره کرديم که خلافگويي است. به طور مثال، يکي از موارد، خلاف مکتوب امام در وصيتنامه امام است. ما براي خودمان حق مميزي منفي و سانسور قائل نيستيم؛ با اصل آثار امام تطبيق ميدهيم و اگر خلاف باشد، نميتوانيم مجوز دهيم».
به گزارش نامه نیوز، محمدجواد مظفر، مدير انتشارات کوير که ناشر خاطرات مرحوم يزدي است، به «شرق» گفته: «با دستور آقاي سيدحسن خميني، قرار است در هفته آينده با مسئولان مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام جلسهاي برگزار کنيم تا مسئله را با مشارکت و همدلي و به طور دوستانه حل کنيم».
کدام خاطره محل مناقشه است
مهمترين موضوع مناقشهبرانگیز درباره جلد سوم کتاب خاطرات يزدي، فرد پيشنهاددهنده انتخاب فرانسه به عنوان مقصد امام بعد از نپذيرفتن از سوي کويت بوده است. دکتر يزدي خود را فردي معرفي کرده که پيشنهاد فرانسه را داده و این پیشنهاد با اقبال مواجه شده است؛ بااينحال ظاهرا مؤسسه به استناد سخناني از امام در يکي از مجلدات صحيفه نور، گفته انتخاب مقصد فرانسه از سوي امام خميني و مرحوم سيداحمد صورت گرفته است.
اين مهمترين چالش يا مانع بر سر انتشار جلد سوم خاطرات دکتر يزدي با عنوان ١١٨ روز در نوفللوشاتو است که در ١٦ ماه گذشته به وزارت ارشاد ارسال شده است. به گفته مظفر «ارشاد با فحواي مطالب کتاب مشکلي نداشته؛ اما از آنجا که بخش عمده مطالب در رابطه با امام بوده است، گفتند بايد مؤسسه تنظيم و نشر آثار نظر بدهد». مظفر ميگويد کتاب خاطرات نزديک يک سال است که در مؤسسه معطل مانده است.
او پيشتر به خبرگزاري ايلنا گفته بود: «به عنوان مثال، ايراد ميگيرند که در کتاب، نقش آيتالله طالقاني زيادي ديده شده. اصلا گيرم که درست ميگوييد و نقش آيتالله طالقاني پررنگتر از چيزي که بوده، در کتاب آورده شده است، خب اين نگاه و خاطرات دکتر يزدي است و او اينگونه به تاريخ انقلاب نگاه کرده است. يا درباره نقش روحانيون حاضر در پاريس، ميگويند اين نقش دقيقا توضيح داده نشده است. خب دکتر يزدي اينطور صلاح دانسته و خاطراتش را بهگونهاي نوشته که نمود نظرات و ديدگاههاي خودش باشد. شما کتابي بنويسيد و نگاه خودتان را منتشر کنيد که چاپ هم کردهايد». پيشتر از مجموعه «شصت سال صبوري و شکوري»، دو جلد منتشر شده که جلد اول شامل زندگي دکتر يزدي از تولد تا خروج از ايران است و جلد دوم هم مربوط به سالهاي ١٣٣٩ تا ١٣٥٧ است به نام ١٨ سال در غربت که به سالهاي حضور يزدي در خارج از کشور ميپردازد. يزدي در اين سالها فعاليتهاي دانشجويي خود را در آمريکا و اروپا کليد ميزند و البته به تبعيدگاه امام در نجف هم رفتوآمد داشته است. در اين کتاب، به ماجراي مرگ دکتر شريعتي در سال ٥٦ و ارتباط بيشتر يزدي با امام خميني هم پرداخته شده است؛ اما بخش اصلي و مهم وقايع انقلاب که به حضور امام در نوفللوشاتو ميپردازد، در جلد سوم آمده که هنوز مجوز انتشار ندارد.
ماجراي سفر به فرانسه
بعد از آنکه دولت کويت از پذيرش امام سر بازميزند، جستوجو براي انتخاب مقصد بعدي امام آغاز ميشود که فرانسه نقطه بعدي حرکت انتخاب ميشود. حضور در فرانسه، امکان ارتباط امام با اروپا و رسانههاي خارجي را بيش از پيش فراهم کرده و باعث ميشود تحولات انقلاب ايران بيشتر در مرکز توجه قرار بگيرد.
يزدي در نوفللوشاتو علاوه بر آنکه در قامت مترجم ظاهر ميشود، فردی بوده که امام خميني وثوق کامل را به او براي ارتباط با آمريکا و ردوبدلکردن پيغامهاي بين کارتر و امام خميني در بحبوحه روزهايي که ايران به پيروزي انقلاب نزديک ميشود، داشته است. در نوفللوشاتو است که مقدمات تشکيل شوراي انقلاب و تهيه پيشنويس قانون اساسي جديد صورت ميگيرد. يزدي ايده دولت موقت و شوراي انقلاب را طرح ميکند.
يزدي همچنين به همراه مرحوم حسن حبيبي و آيتالله موسويخوئينيها از طرف امام خميني به سؤالات خبرنگاران در چارچوب مواضع کلي رهبري انقلاب پاسخ ميدهند. زمان حضور در نوفللوشاتو است که ماجراي گوآدلوپ هم رخ ميدهد که يکي از نقاط تأثيرگذار بر روند پيروزي انقلاب است. نيمه دي ۵۷ است؛ شاه هنوز ايران را ترک نکرده که کارتر، رئيسجمهور آمريکا، کالاهان، نخستوزير انگليس، ژيسکاردستن، رئيسجمهوري فرانسه و اشميت، صدر اعظم آلمان، در جزيره گوآدلوپ در درياي کارائيب، درباره مهمترين موضوعات روز جهان ازجمله تحولات ايران به مذاکره ميپردازند و درباره يک تصميم به اتفاق نظر ميرسند و آن هم ترک کشور از سوي شاه است.
ابراهيم يزدي زمان حيات خود دراينباره گفته است: «از اواخر دسامبر ١٩٧٨ آمريكاييها آرامآرام به اين نقطه رسيدند كه پافشاري بر ابقاي شاه فايدهاي ندارد و تغيير مسير دادند. از طرف ديگر، جنگ سرد در اوج خود و افغانستان در اشغال ارتش روسيه بود، آمريكاييها نگران بودند كه اگر شاه برود، خلأيي كه در ايران ايجاد ميشود، چگونه خواهد شد. بنابراين موافقت كردند كه شاه برود، بختيار بيايد و ارتش با انقلاب همكاري كند تا ارتش احتمالا بتواند در انقلاب جايگاهي پيدا كند. از جانب ديگر، نظريه برژينسكي اين بود كه در غياب شاه، تنها نيرويي كه ميتواند جلوي خطر كمونيسم را در ايران بگيرد، هماهنگي و ائتلاف ميان نظاميان و روحانيون است. استدلال او اين بود كه روحانيون عليالاصول ضدكمونيسم هستند و قدرت بسيج تودههاي مردم را هم دارند. نظاميان هم منسجماند؛ ارتش ٤٠٠هزارنفري شاه آموزشهاي ضدكمونيستي و ضدشورش ديده بود؛ ائتلاف ميان نظاميان و روحانيون ميتواند خطر كمونيسم را بعد از شاه از بين ببرد. سفر هايزر به ايران براي اين نبود كه ارتش كودتا كنند، بلكه او آمد كه مبادا نظاميان بعد از رفتن شاه دست به كارهايي بزنند كه موقعيت ارتش را نزد مردم از بين ببرد. آمريكاييها معتقد بودند اگر ارتش در دوران انقلاب انسجام خودش را حفظ و با انقلاب همراهي كند پس از پيروزي انقلاب و بعد از آنكه احساسات عمومي فروكش كرد، آنوقت ارتش ميتواند بهراحتي و بهعنوان بخشي از انقلاب، ادعاي سهم داشته باشد».
يزدي اضافه کرده: «… ما در وضعيتي نبوديم كه بتوانيم در تصميمات گوآدلوپ مؤثر واقع شويم، بنابراين هنگاميكه رئيسجمهور فرانسه از طريق وزارت امور خارجه، پيغام داد شما يك گزارشي، كه نقطهنظرات اين طرف را به ما بدهد، تهيه كنيد، آقاي خميني ضرورت آن را تأييد كردند و صادق قطبزاده هم آن گزارش را نوشت و به نماينده وزارت امورخارجه تحويل داد. متأسفانه ما هيچ كپياي از آن گزارش نداريم. علتش هم اين است كه وقتي قطبزاده پس از پيروزي انقلاب به ايران آمد، لوازم و كتابها و اسناد موجود در منزل خودش را در پاريس- كه مركز فعاليتهايش بود- جمع نكرد و به ايران نياورد. بعد هم او را گرفتند و اعدامش كردند! آپارتمانش در اختيار وكيلي بود كه در فرانسه با او كار ميكرد و ما نتوانستيم به آن مدارك دست پيدا كنيم و از سرنوشت آنها بياطلاعم…».
اين بخشي از ١١٨روزي است که يزدي آن را در جلد سوم منتشر کرده و تکليف انتشار آن احتمالا هفته آينده در جلسه با مؤسسه نشر و تنظيم آثار امام روشن خواهد شد. جلسهاي که با دستور سيدحسن خميني برگزار خواهد شد.