در پشت صحنه سینما نوعی ولنگاری وجود دارد
مریم دوستی که این روزها در تدارک ساخت دومین فیلمش است، فوقلیسانس کارگردانی دارد. خیلیها او را به عنوان طراح چهرهپردازی میشناسند، هرچند قبل از اینکه وارد حرفه چهرهپردازی شود، چند فیلم کوتاه ساخته که جوایز زیادی را از جشنوارههای داخلی و خارجی از آن خود کرده است.
خودش میگوید: «از نوجوانی در تئاتر و سینما فعالیت داشتم و از سن کم در دورههای آموزشی تئاتر و سینما شرکت میکردم. به واسطه خانوادهام به خارج هم سفر کرده و در آنجا هم از فرصتهای آموزشی استفاده میکردم. اولین تئاترم را وقتی 18سالم بود، کارگردانی کردم.»
مریم دوستی که این روزها در تدارک ساخت دومین فیلمش است، فوقلیسانس کارگردانی دارد.
خیلیها او را به عنوان طراح چهرهپردازی میشناسند، هرچند قبل از اینکه وارد حرفه چهرهپردازی شود، چند فیلم کوتاه ساخته که جوایز زیادی را از جشنوارههای داخلی و خارجی از آن خود کرده است.
او سال گذشته فیلم دریاچه ماهی با موضوع دفاع مقدس را کارگردانی کرد و این روزها در تدارک ساخت فیلمی است که به گفته خودش موضوعی اجتماعی ـ دفاع مقدسی دارد. با او درباره حضورش در سینما همصحبت شدیم.
از سن کم وارد حرفه هنر شدهاید این علاقه شخصی بود یا خانواده یا جریان خاصی شما را به این سمت برد؟
من در یک خانواده نظامی ـ فرهنگی متولد و بزرگ شدهام، اما خانواده هیچ تاثیری در اینکه کار تئاتر و سینما را انتخاب کنم، نداشتند. علاقه شخصی به هنر باعث شد تا از همان نوجوانی وارد تئاتر و بعد سینما شوم.
سن 18 سالگی برای کارگردان شدن خیلی زود است، باید هم به حرفه مسلط باشی و هم بتوانی یک گروه را مدیریت کنی، باید توانایی و اعتماد به نفس بالایی داشته باشید؟
وقتی پای هنر در میان بود، من بیشفعال میشدم! از نوجوانی در تئاتر عروسکگردانی میکردم و خیلی چیزها را یاد گرفتم. بچه آخر خانواده بودم، به همین دلیل یادگیری از بزرگتر به اصول زندگیام تبدیل شده است. در تئاتر و سینما هم تلاش کردم از بزرگترها و کسانی که به این حرفه مسلط هستند، اصول کار را یاد بگیرم.
از نوجوانی وارد حرفهای شدهاید که به نظر میرسد باید در آن مردانه عمل کرد تا موفق شد! شما هم از این ایده استفاده کردید؟
به نظرم محیط سینما آدمها را بیشتر بیتربیت میکند تا زنانه و مردانه! چون حرمت خیلی چیزها را شکسته و از بین میبرد، بخصوص این روزها و با توسعه فضای مجازی آدمها خیلی بیشتر از گذشته دریده شده و مرزها را نادیده میگیرند. خیلی از همکاران ما در سینما از فضای مجازی استفاده میکنند، وارد حریم یکدیگر شده و گاهی حتی به یکدیگر بد و بیراه میگویند، همدیگر را قضاوت میکنند و… البته خیلی از این رفتارها به تربیت خانوادگی و هویت شخصی افراد بستگی دارد. معتقدم سینما آدمها را جنتلمن بارنمیآورد؛ مگر اینکه کسانی که وارد سینما میشوند، توانایی حفظ هویت خود را داشته باشند.
چرا در همه دورهها و سالها درباره سینمای ایران و کسانی که در آن فعالیت میکنند، این حرف گفته شده که در پشت صحنه سینما نوعی ولنگاری وجود دارد؟
درباره آدمهای اصیل این اتفاق نیفتاده و نمیافتد. به جای کلمه ولنگاری بهتر است به این اشاره کنیم که درهای سینمای ایران باز است و هر کسی میتواند وارد این حرفه شود. در دیگر حرفهها مثل پزشکی اصلا اینجوری نیست که مثلا پدر و مادر یا فا میل بتوانند بچههای خود را وارد این شغل کنند، چون به تخصص نیاز دارد، اما در سینمای ایران این تخصص نادیده گرفته میشود. اگر کسی آشنا نداشته باشد، میتواند پول بدهد وارد سینما شود. آدمهایی که بدون تحصیل و تخصص وارد سینما میشوند، این حرفه را خراب میکنند و خودشان هم عاقبت بخیر نمیشوند. من مدرس سینما هم هستم و میدانم آموزشگاههای بازیگری بدون هیچ ضابطه و قانونی زیاد شدهاند و علاقهمندان را برای پول جذب میکنند و بعد تعدادی از آنها را به هر طریقی شده به سینما تزریق میکنند. جلوی این کارها باید گرفته شود. آدمهای سینما روزبهروز بیشتر میشوند، بدون هیچ مدیریت و نظارتی. واقعیت این است که مدیریت فرهنگی در کشور ما ضعیف است.
در کنار مدیریت فرهنگی به نظر میرسد هر آدمی برای خودش باید مرزهای فردی داشته باشد تا هر کسی براحتی نتواند از آنها عبور کند. شما این مرزهای فردی را چگونه تقویت و مدیریت میکنید؟
راستش زیر بار کارهایی که خیلیها برای پول میکنند، نمیروم. مثلا نمیپذیرم کسی بگوید اینقدر پول میدهم در فیلمت بازی میکنم! به نظرم اگر این روش در سینمای ما اصلاح شود خیلی از مشکلات حل میشود. باید بپذیریم برای هر کاری که انجام میدهیم دستمزد میگیریم و همین کفایت میکند و نباید مرزها را با هم قاطی کنیم و پول عاملی برای ورود هر کسی به سینما باشد. همانطور که محیطبان داریم، سینمابان نیز باید داشته باشیم تا از مرزهای سینما محافظت کند. من مدعی نیستم که بدون عیب و ایرادم، اما تلاش میکنم نگاهم به سینما، انسانی و هنری باشد و خودم را متمایز کنم از آدمهایی که فقط برای پول وارد سینما میشوند. وقتی تصمیم گرفتم فیلم اولم؛ دریاچه ماهی را با موضوع دفاع مقدس بسازم، خیلیها گفتند این کار را نکن و با یک فیلم جنگی، کارگردانی فیلم بلند سینمایی را شروع نکن، اما من چون به این موضوع علاقه داشتم و آدمهایی که در جنگ حضور داشتند و تاثیر دفاع مقدس را بر زندگی خانوادگی آنها دیده بودم، فیلمم را ساختم. فیلم اولم را بعد از 20 سال فعالیت در سینما و تئاتر ساختم و همه این سالها سعی کردم سینما و فضای آن را بشناسم و کارم را دقیق انجام دهم. برایم خیلی مهم است چه افرادی از طریق فیلم من وارد سینما میشوند، به همین دلیل حتی در انتخاب بازیگران فیلم هم نگاهم اقتصادی و پولی نیست. معتقدم سینما حرفهای کاملا تخصصی است به همین دلیل باید کسانی وارد آن شوند که کارشان را بلد هستند و در جایگاه درست خود قرار گیرند.