در ماجرای شهادت شهید علی اکبر رنجبر همه مقصیریم/ برای تکرار نشدن این حوادث تلخ چه باید کرد؟
سه روز پیش و در حادثه ای تأسف بار یکی از اوباش شهر شیراز، جانشین پلیس پاسگاه بیدزرد شهر شیراز را به طرزی فجیع به شهادت رساند؛ اتفاقی به غایت تلخ که جدا از جریحه دار کردن افکار عمومی همچنین کاستی های فراوانی را در حوزه برخورد نیروهای انتظامی با اراذل و اوباش به اثبات رساند.
«بازتاب»؛ آرش خداپرست- در حادثه ای که به آن اشاره شد و پس از اینکه چهارشنبه ۱۳ بهمن سرهنگ دوم رنجبر جانشین پاسگاه بیدزرد در راستای ماموریت روزانه همراه با یک سرباز که رانندگی خودروی دو کابینه پلیس را به عهده داشت به گشت زنی در مسیر جاده اصلی شیراز به کوار می رود.
در این هنگام یک خودروی پراید، تردد ماشین پلیس را رصد می کرده است و تا آنجا که وقتی ماشین پلیس به یک رستوران می رسد قاتل از یک خودروی پراید که متوقف شده بود پیاده شده و به سمت ماشین پلیس آمده و در وهله اول با قمه به سرباز ضربه زده و وی را زخمی می کند؛ از آن طرف مامور رشید ما که این صحنه را میبیند در راستای دفاع از جان سرباز از ماشین پیاده شده، اسلحه خود را مسلح کرده و بدون آن که شلیک کند_در راستای حفظ جان مردم و همچنین قوانین موجود_به مجرم هشدار داده و به سمت او رفته و با او درگیر می شود؛ که در نهایت در این درگیری فرد مهاجم با قمه به جانشین پاسگاه ضربه زده و هنگامی که وی می افتد ضربه ای نیز به گلوی او زده و سوار خودرو شده و فرار میکند.
در جریان حادثه مورد اشاره سرهنگ دوم علی اکبر رنجبر به واسطه شدت جراحات وارده در دم جان خود را از دست می دهد و سرباز وظیفه همراه او نیز مصدوم می شود.
انتشار فیلم دوربین های مدار بسته مرتبط با این حادثه در فضای مجازی موجی از اظهار تأسف و همدردی و نیز انزجار از اقدام قاتل را به همراه داشت و مجموعه این موارد به انضمام اهتمام نیروهای پلیس سبب می شود تا فرد قاتل در کوتاه ترین زمان ممکن دستگیر شود.
فارغ از جزئیات ماجرا و صحنه تلخی که به شهادت یکی از نیروهای انتظامی کشورمان منجر شد، مسئله بسیار مهمی که اینجا وجود دارد اظهارنظرهایی است که پیرامون چرایی عدم استفاده شهید رنجبر از اسلحه اش مورد اشاره قرار می گیرد.
توضیح در این باره آنکه بسیاری از کاربران عقیده دارند که شهید رنجبر باید در این صحنه اقدام شلیک به فرد ضارب می کرد و اجازه نمی داد او با گستاخی و جسارت زیاد به سمتش حمله ور شده و وی را به شهادت برساند.
این گفته ها و اظهارنظرهای احساسی در حالی است که از سویی سخت گیری های قانونی پیرامون نحوه به کارگیری اسلحه توسط نیروهای نظامی را عملاً با محدودیت هایی رو به رو کرده است و اصطلاحاً شرایط را به گونه ای رقم زده که مأموران نظامی حتی در مواقع اضطرار نیز چندان جرأت استفاده از سلاح خود را ندارند.
در رابطه با ایرادات قانون استفاده از اسلحه توسط نیروهای نظامی روز گذشته فارس پس از اشاره مفصل به قانون مورد اشاره در رابطه با تبصره 3 ماده 3 این قانون نوشت: مأمورین مسلح در کلیه موارد مندرج در این قانون در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که اولاً چارهای جز به کارگیری سلاح نداشته باشند، ثانیا در صورت امکان مراتب:
الف ـ تیر هوایی
ب ـ تیراندازی کمر به پایین
ج ـ تیراندازی کمر به بالا را رعایت نمایند.»
بنابراین اضافه شدن قید «عدم چاره» و همچنین «مراتب ۳ گانه تیراندازی» به جهت ایراد شورای نگهبان به قانون اضافه شد.
این در حالی است که در روزهای اخیر عمده ایراد منتقدان به قانون مذکور متوجه صدر تبصره ۳ ماده ۳ است که تصریح میکند: «مأمورین مسلح در کلیه موارد مندرج در این قانون در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که اولاً چارهای جز به کارگیری سلاح نداشته باشند.»؛ یعنی همان قیدی که بنابر اقتضائات شرعی به قانون اضافه شده است.
منتقدان معتقدند که ماموران انتظامی قادر به اثبات اینکه جز استفاده از اسلحه چاره دیگری نداشتهاند، نیستند و در نتیجه از استفاده از سلاح خود هراس دارند تا مبادا مشمول ماده ۱۲ قانون «بکارگیری سلاح توسط نیروهای مسلح در موارد ضروری» که تصریح میکند: «مأمورینی که با رعایت مقررات این قانون مبادرت به بکارگیری سلاح نمایند از این جهت هیچ گونه مسئولیت جزائی یا مدنی نخواهند داشت»؛ نشوند و مجبور به تحمل مجازات کیفری یا ادای مسئولیت مدنی شوند.
همانطور که مشاهده می شود یکی از اصلی ترین دلایلی که مأموران نظامی به ویژه مأموران نیروهای انتظامی در بزنگاه هایی چون حادثه ای که برای شهید رنجبر به وجود آمد، جرأت استفاده از اسلحه را ندارند ابهام و ایرادهایی است که در قانون علیه آنها وجود دارد و در صورت استفاده از سلاح بعداً باید پاسخگوی استفاده از آن در دادگاه باشند.
جدا از اینکه این قانون در روز و ماه های آینده اصلاح شود و یا خیر؟ موضوع مهم دیگر افکار عمومی و شبکه های اجتماعی است که این روزها به واسطه جریحه دار شدن احساسات به نفع نیروهای انتظامی سوق پیدا کرده است، اما سابق بر این و در برخی موارد می دیدیم که علیه نیروهای انتظامی شکل می گرفت.
در واقع موضوع این است اگر حادثه به گونه ای دیگر رقم می خورد و شهید رنجبر در صحنه اقدام به استفاده از اسلحه می کرد، جدا از قانون و دادگاه که یقیناً برای او دردسرهای فراوانی ایجاد می کرد، همینطور فضای مجازی و افکار عمومی نیز علیه او و به نفع اوباشی که به شهید کردن این مأمور نظامی اقدام کرد، بسیج می شد.
اینجا درست آن نقطه ای است که می توان به همه مدافعان کنونی شهید رنجبر و نیروهای نظامی من جمله خودمان در رسانه باید نهیب بزنیم که به واسطه رفتار هیجانی و بعضاً غیرکاشناسی، همه ما در شهادت امثال شهید رنجبر مقصر هستیم و مشکل تنها ایراد و ضعف قانونی نیست.
هرچند در صورت اصلاح قانون و اصلاح رویه های غالب در افکار عمومی نیز دیگر امکان بازگرداندن زندگی به شهید رنجبر وجود ندارد، اما امید اینکه این حادثه تلخ برای همه ما درس عبرتی باشد تا در مورد چنین حوادثی آگاهانه تر قضاوت بکنیم و بدون اطلاع دقیق در سمت اراذل و اوباشی که امنیت جامعه را به خطر می اندازند، قرار نگیریم.
شبکه های فریب خورده دوباره از یک زذل اوباش قاتل ، چهره مظلوم و کارگر زحمت کش ساخته و به نمایش گذاشتند، در حالی که هر آدم عاقلی به آثار زخم چاقو روی پیشانی این جانی و نیز رفتارش حین ارتکاب جنایت به همراه آلات قتاله متعددش هنگام دستگیری دقت کند براحتی می توان فهمید که یک تبهکار حرفه ایست.
حدف مفت نزن چند سال شیراز با ایمان کار میکردم از سن ۱۲ سالگی کار ساختمانی انجام میداد