در برابر آمریکای ترامپ چه باید کرد: «صبر»،«جنگ» یا «مذاکره»
اقدامات اخیر آمریکا علیه ایران، این پرسش را برای بسیاری از ناظران داخلی و خارجی ایجاد کرده که ایران برای مقابله با این اقدامات چه باید بکند. در واقع، با توجه به سیاست های تهاجمی واشنگتن برای تسلیم ایران، جمهوری اسلامی ایران با توجه به ظرفیت ها و توانمندی های موجود خود، لازم است چه راهبردی را در پیش بگیرد.
جمهوری اسلامی ایران با طیفی از گزینه ها برای کنش راهبردی در برابر آمریکا مواجه است که برای بررسی و امکان سنجی آن ها با تعدادی از کارشناسان سیاست خارجی و روابط بین الملل گفتگو کرده ایم.
در اینجا به نظر می رسد تهران سه گزینه در پیش رو دارد: سیاست صبر و انتظار، 2- اقدام متقابل و عملیاتی علیه آمریکا در منطقه و خروج از برجام، 3- مذاکره با آمریکا.
سیاست صبر و انتظار
سیاست صبر و انتظار بدین معناست که ایران باید با ادامه همین رویکرد فعلی، از هرگونه اقدام متهورانه و تهاجمی پرهیز کند. در واقع، تهران باید ضمن تحمل فشارهای آمریکا، از هرگونه اقدامی که منجر به تشدید تنش ها و فشارها شود، خودداری کند.
این راهبردی است که طرفدارانی در داخل و حامیان جدی در خارج- از جمله اروپایی ها و شرکای ایران در برجام– دارد. این گروه بر آنند که هرگونه اقدام تهاجمی از سوی ایران نه تنها منافع ایران را تامین نمی کند، بلکه ریسک برخورد نظامی میان ایران و آمریکا و ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را افزایش خواهد داد.
در همین رابطه، دکتر محسن شریعتی نیا عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد که سیاست صبر و انتظار نمی تواند منافع ایران را تامین کند.
وی افزود: صبر و انتظار شاید اصطلاح دقیقی نباشد. در این شرایط صبر بیشتر به معنای انفعال است تا انتظار. صادرات نفت به عنوان بنیان امنیت اقتصادی کشور و مبنای زندگی اقتصادی ملت به شدیدترین شکل به چالش کشیده شده است. باید به این چالش واکنش نشان داد. صبر و انفعال راه حل نیست.
دکتر حیدر علی مسعودی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل آمریکا نیز به گفته است: روابط ایران و آمریکا وارد فاز جدیدی شده است که ویژگی های منحصربه فردی دارد و نشان دهنده عزم و اراده جدی آمریکا برای ایجاد یک نوع تغییر در دینامیزم های روابط ایران و آمریکا است. در این وضعیت، اتخاذ یک راهبرد(به طور مثال صرفا صبر و انتظار) نمی تواند برای ایران موثر واقع شود و به لحاظ عملی و تئوریک ایران می تواند به صورت همزمان جنبه هایی از سیاست صبر و انتظار، اقدامات متقابل و مذاکره را در پیش بگیرد.
وی افزود: اگر هدف ما از ماندن در برجام صرفا این است که بگوییم از جنگ جلوگیری می کند و اروپایی ها از اقدام نظامی آمریکا علیه ایران جلوگیری می کنند، این ها برای ماندن ایران در برجام کافی نیست. لذا اگر قرار است تنها منفعت ایران در برجام جلوگیری از جنگ باشد، به نظر در بلندمدت نمی تواند منافع ایران را تامین کند. لذا باید تغییری در سیاست ها و راهبردهای جمهوری اسلامی ایجاد شود.
این کارشناس مسائل آمریکا افزود: اینکه صبر کنیم و منتظر باشیم ترامپ در انتخابات 2020 آمریکا شکست بخورد و بعد از آن دموکرات ها به برجام برگردند، راهبرد اشتباهی است. چراکه از یک سو، احتمال انتخاب مجدد ترامپ بسیار زیاد است و از طرف دیگر، در صورت شکست ترامپ و پیروزی دموکرات ها، چه تضمینی وجود دارد که آمریکا بار دیگر به برجام بازگردد؟
اقدام متقابل و خروج از برجام
طیف دیگری از کارشناسان برآنند که ایران باید از لاک دفاعی خارج شود و ضمن راه اندازی اقداماتی علیه آمریکا در منطقه، از برجام نیز خارج شود. اگرچه این گزینه، طرفدارانی را در داخل ایران همراه خود دارد، اما به نظر می رسد با توجه به خطرات فزاینده آن، هیچ جایگاهی در ذهن تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران ایرانی ندارد.
دکتر محسن اسلامی استادیار روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مسائل آمریکا به تابناک گفت: بدون تردید صبر و انفعال در برابر آمریکا نمی تواند تامین کننده منافع ایران باشد. با این حال، اقدامات واکنشی نیز راهگشا نخواهد بود. بلکه سیاست های مستقل و ابتکاری و نه مقابله ای موثر خواهد بود.
وی افزود: طبعا جمهوری اسلامی ایران در این دست از تصمیمات تجریه بالایی دارد و می تواند بدون اعلام سیاست های خود صحنه منطقه را به نفع خود تغییر دهد. به طور مثال، مهار تروریسم، تامین امنیت بازار نفت، قاچاق و مواد مخدر و …. از جمله مواردی است که تحت اراده ایران قرار دارند و قطعا هرگونه خلل در آن به خواست ایران بستگی دارد.
دکتر محسن شریعتی نیا نیز در رابطه با بستن تنگه هرمز به عنوان یکی از گزینه های اقدام ایران در برابر آمریکا گفت: بستن تنگه هرمز مبنای کارشناسی از منظر سیاست و امنیت بین الملل ندارد. در صورتی که ایران این اقدام را انجام دهد، ریسک درگیری نظامی به شدت افزایش خواهد یافت. بیشترین آسیب به مصرف کنندگان آسیایی نفت می رسد که خریداران مهم نفت ایران نیز هستند و کشورهای چون چین و هند روابط نزدیکی با ایران دارند. از طرفی مهمترین برندگان این اقدام رقبای استراتژیک ایران اند که می توانند در چنان شرایطی ایران را به عنوان عامل تنش در اقتصاد سیاسی بین الملل نشان دهند.
وی افزود: نگاه صفر و یک به تنگه هرمز به عنوان مهمترین دارایی استراتژیک ایران نگاه غلطی است. هر کنشی در این نقطه فوق العاده حساس به محاسبات دقیق و پیچیده ای نیازمند است. بین عدم استفاده از این اهرم استراتژیک و گزینه بستن آن طیفی از گزینه های دیگر هم وجود دارند که می توان به آنها اندیشید.
در این رابطه، دکتر حیدر علی مسعودی ضمن اشاره به امکان کاهش تعهدات ایران در برجام گفت: ایران در ماه های آینده باید یک سری اقداماتی انجام دهد که نشان گر عزم و تلاش ایران برای حفاظت از منافع ملی خودش باشد. این سیاست همه جانبه می تواند در درون برجام انجام شود. در عین حال که در برجام می مانیم و تعهدات خود را انجام می دهیم، اما از تعهدات خود در برجام می توانیم کم کنیم. در درون برجام پیش بینی شده که اگر طرف های ایران اقداماتی را انجام دهند و یک بخشی از تعهدات خود را انجام ندهند ایران نیز براساس برجام می تواند یک بخشی از تعهدات خود را انجام ندهد.
مذاکره با آمریکا
مذاکره با آمریکا نیز یکی از گزینه های ایران در مواجهه با شرایط جدید است. گزینه ای که همواره در روابط تنش زای میان تهران و واشنگتن مطرح بوده و در وضعیت های حساس پیگیری شده است. با این حال، بسیاری از ناظران رفتن ایران به پای میز مذاکره در وضعیت کنونی را تامین کننده منافع آن نمی دانند و بر این باورند که تیم سیاست خارجی و امنیت ملی ترامپ در هرگونه مذاکره احتمالی، نه تنها امتیازی به ایران نخواهند داد، بلکه خواسته های غیرمشروع خود را نیز بر ایران تحمیل خواهند کرد.
در همین رابطه، دکتر سهیل گودرزی کارشناس مسائل آمریکا ، عنوان کرد: مذاکره بهترین و کم هزینه ترین راه برای کسب بیشترین منافع ممکن است لذا مذاکره با ترامپ فی نفسه امری نکوهیده نیست؛ بلکه تابعی از شرایط و مقتضیات خواهد بود. در زمینه مذاکره با ترامپ باید بیش از هر چیز به تقویم میلادی توجه کرد. جامعه آمریکا و به طریق اولی نهادهای رسمی ایالات متحده از نیمه سال جاری اندک اندک وارد فرایند انتخابات شده و در این فضا کنش متهورانه سیاست خارجی همانند مذاکره با دشمنی قدیمی شانس کمی برای تحقق دارد.
به گزارش انتخاب ،وی افزود: این امر در مورد مذاکره با تهران حتی پیچیدهتر هم هست چراکه واشنگتن هیچ گاه نه نسبت به آمال و خواسته های تهران تصویر روشنی داشته و نه در زمینه مذاکره با جمهوری اسلامی به جمع بندی و سیاست واحدی رسیده است. در فضای احتمالات ورود به مذاکره برای دولتی که در آستانه انتخابات قرار داشته و اتفاقاً از پایگاه رأی قابل توجهی نیز برخوردار است چندان وسوسه کننده نیست. چراکه افق شکست در مذاکرات با تهران میتواند در آستانه انتخابات به زیان حزب جمهوری خواه و هیئت حاکمه فعلی تمام شود. بنابراین اگر واقعاً دولت ترامپ مشتاق مذاکره با ایران است و یا دست کم خواهان شکل گیری ارتباط با تهران ولو برای ارائه به عنوان دستاوردی در عرصه سیاست خارجی به جامعه آمریکاست؛ است بهتر است کم و کیف آن به طور جدیتر از همین حالا بررسی شود.
این کارشناس مسائل آمریکا افزود: شرایط مذاکره با ایالات متحده نیز چندان غیر مشخص نیست. از آنجا که نه ایران و نه آمریکا در حال حاضر در روابط دوجانبه به بن بست راهبردی دچار نشدهاند مذاکره نه به شکل فراگیر بلکه عمدتاً موضوعی خواهد بود. پیش شرط ایران برای مذاکره میتواند بازگشت ایالات متحده به برجام و از سر گیری مشارکت در آن باشد که ضمن کاستن از فشار تحریمی، زمان بیشتری برای تصمیم گیری در شرایط غیر بحرانی به تهران را خواهد داد. تحت این شرایط است که مذاکره با ترامپ میتواند دستاوردهایی برای تهران به همراه داشته باشد.
حرف آخر
اینکه در نهایت، در برابر آمریکای ترامپ چه باید کرد، یکی از سوالات است که پاسخ بدان از اهمیت زیادی برخوردار است. چهار کارشناس حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل هر کدام پاسخ مشخصی به این سوال دارند.
دکتر مسعودی
ایران باید سیاست همه جانبه ای را در پیش بگیرد و اقدامات متنوعی را در پاسخ با سیاست های تهاجمی آمریکا در در نظر داشته باشد. بر این اساس ایران باید در برجام باقی بماند، بخشی از تعهدات غیرحساس خود در درون برجام را کاهش دهد، پالس مذاکره را در مسائل منطقه ای بدهد و در نهایت سپاه و نیروهای نظامی ایران در خلیج فارس باید مانورهایی را انجام دهند و مواضعی را اعلام کنند که اقتدار ایران را به نمایش بگذارند.
دکتر شریعتی نیا
نگاه به شرق بی شک بخشی از راه حل است، اما تمامی راه حل در شرق نهفته نیست. کشورهایی همچون روسیه و چین هر یک نوع خاصی از روابط با ایالات متحده دارند و اولویت های ملی و آسیب پذیری هایشان نیز متفاوت است. در این میان اهمیت واکنش چین و هند بسیار بیش از روسیه است. روسیه تولید کننده مهم نفت است و از این شرایط سود می برد. نکته مهم تر آنکه در صادرات نفت به چین و هند، ایران بیش از آنکه با دولت ها طرف باشد با شرکت ها طرف است و شرکت های نفتی و پالایشگاهی در این دو کشور نیز بر مبنای هزینه- فایده عمل می کنند. با پایان دادن به معافیت ها ریسک واردات نفت از ایران برای این شرکت ها افزایش یافته و احتمالا خریدهایشان از ایران افت خواهد کرد. اما برداشتم این است که دولت ها در این دو کشور بخشی از نفت ایران را خریداری خواهند کرد. نگاه به شرق می تواند بخشی از استراتژی جدید ایران برای مواجهه به شرایط بعد از اتمام معافیت ها باشد، اما تکیه بر شرق برای خنثی کردن فشار آمریکا احتمالا به نتایج چندانی منجر نخواهد شد. شرق بخشی از راه حل است اما منجی نیست و نخواهد بود.
دکتر اسلامی
ایران باید با اتخاذ سیاست همسایگی، از اثرات اقدامات آمریکا علیه خود بکاهد. از سوی دیگر، ایران نباید صرفا به دنبال اقدامات واکنشی باشد؛ بلکه پیگیری سیاست ها و اقدامات ابتکاری و پیشگیرانه می تواند منافع جمهوری اسلامی ایران را به خوبی تامین کند.
دکتر گودرزی
نخستین گزینه اقدام ایران در برابر ایالات متحده تلاش در جهت بازسازی وفاق ملی و سرمایه اجتماعی در درون کشور است. در پیش گرفتن سیاست همسایگی و بهینه ساختن روابط با همسایگان در جهت کاهش فشار تحریمی از یکسو و از بین بردن پتانسیلهای آسیب زا از سوی دیگر دومن اقدام بایسته ایران خواهد بود. در پیش گرفتن راهبرد امنیت هم بسته در زمینه اقتصادی و افزایش پیوندهای ژئواکونومیک با محیط پیرامونی از رهگذر تکمیل و اجرایی ساختن طرحهایی همچون کریدور شمال- جنوب و نظایر آن نیز دیگر عاملی است که میتواند از اثرات فشار تحریمی ایالات متحده طی سالها و ماههای آتی بکاهد. در پیش گرفتن لفاظی هایی اعم از بستن تنگه هرمز و… در وضعیت فعلی نه فقط کمکی به بهبود شرایط نمیکند بلکه موجب افزایش همگرایی بین آمریکا و سایر قدرتهای اثرگذار شده و نهایتاً به اجماع سازی علیه ایران منجر میشود.