درخواست طلاق از همسر گیاهخوار!
گیاهخوار شدن پونه، زندگی مشترک پنج سالهاش را بهم ریخت و آنقدر دردسرساز شد که در نهایت پای او را به دادگاه خانواده باز کرد.
این زوج هفته گذشته درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده ارائه کردند. زمانی که قاضی از آنها خواست تا علت این درخواست را توضیح دهند، مرد جوان رشته کلام را در دست گرفت و در این باره گفت: پنج سال است که ازدواج کرده ام. از زندگی ام با پونه راضی بودم و با هم مشکلی نداشتیم، اما از ده ماه پیش همه چیز بهم ریخت و زندگی مان نابود شد، از وقتی که پونه تصمیم گرفت گیاهخوار شود.
یک شب که خسته از سرکار به خانه آمدم، پونه غذای گیاهی به من داد و گفت که از این به بعد گیاهخوار شده است. اول اهمیتی ندادم. تصور نمیکردم اینکار تا این اندازه زندگی مان را تحت تاثیر قرار دهد. با خودم گفتم هرکاری دوست دارد انجام دهد، اما بعد از گذشت چندوقت تازه متوجه شدم چه بلایی سرمان آمده است. در این مدت هر بار به خانه میآیم باید غذای گیاهی بخورم. روزهای تعطیل هم همینطور؛ پونه میگوید حتی از بوی گوشت هم متنفر است و برای همین در خانه نباید گوشت بخورم. گاهی وقتها به رستوران میروم، ولی دیگر از رستوران هم خسته شدهام. بارها به پونه اعتراض کردم، ولی فایدهای نداشت.
به او گفتم حداقل برای من غذای دیگری درست کند، ولی بشدت مخالفت میکرد. ده ماه گذشت و من تحمل کردم. چند وقت اخیر دیگر دلم نمیخواست به خانه بیایم. گرسنه بودم و دلم نمیخواست از غذایی که پونه درست کرده بخورم. تا اینکه یک شب وقتی خسته از سرکار برگشتم، تصمیم گرفتم به این وضعیت پایان دهم. از پونه خواستم برایم یک غذای دیگر درست کند، ولی او مثل همیشه مخالفت کرد.
من هم عصبی شدم و داد و فریاد به راه انداختم. دعوای ما بالا گرفت تاجایی که پونه به من توهین کرد و من هم او را کتک زدم. حالا هم دیگر نمیخواهم در کنارش زندگی کنم. این زن با گیاهخوار شدنش زندگی مان را نابود کرد.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقایقاضی من به خاطر سلامتی ام و طبق تحقیقاتی که کردم تصمیم گرفتم گیاهخوار شوم، ولی از همان روز اول نوید شروع کرد به غر زدن؛ مخالف این کار بود و سعی داشت مرا به زور از تصمیمم منصرف کند. ولی من دیگر به گیاهخواری عادت کردهام. حتی بوی گوشت هم حال مرا خراب میکند. بارها از مادرم و مادرشوهرم خواستم برای نوید غذا بپزند. ولی او فقط میخواهد مرا منصرف کند، از من میخواهد برایش غذا بپزم. من هم دیگر نمیتوانم اینکار را انجام دهم.
آخرین بار هم سر همین موضوع کتکم زد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنارش زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این مدت با یک مشاور درباره اختلافشان صحبت کنند.
گاهی اوقات کوتاه بیایید
مصطفی تبریزی، روانشناس در این رابطه میگوید: گاهی اوقات تنها یک اختلاف ساده، اگر عاقلانه حل نشود، میتواند زندگی مشترک را از بین ببرد. بعضی از زنان و مردان در زندگی مشترکشان، یک اختلاف نظر ساده را چنان بزرگ میکنند که در نهایت کارشان به لج و لجبازی کشیده میشود. در واقع لجبازی زمانی روی میدهد که فرد خود را در حال شکست میداند و به هر نحوی میخواهد قدرت خود را نشان دهد و کوتاه نیاید.
وجود این خصوصیت اخلاقی در زن و شوهر باعث میشود زندگی مشترک به یک صحنه مسابقه تبدیل شود و زن و شوهر هرکاری کنند تا برنده این مسابقه باشند. درحالیکه زندگی زناشویی عرصه رقابت نیست و اگر به این روش ادامه دهند، ممکن است رابطه آنها به بنبست برسد. برای همین زن و شوهر باید مراقب باشند که لجبازی را وارد زندگیشان نکنند و اگر اختلاف یا مشکلی کوچک سر راهشان قرار گرفت، با درایت و منطق آن را حل کنند و این را بدانند که گاهی اوقات کوتاه آمدن میتواند مانع جنگ و جدلهای بزرگ شود و حتی زندگی مشترک را شیرین و لذتبخشتر کند. کوتاه آمدن به معنی تحمل کردن مشکلات نیست و فقط جر و بحث و لجبازیها را از بین میبرد و میتواند به خیلی از اختلافات بزرگ و کوچک برای همیشه پایان دهد.