داماد جنایتکار به دار آویخته شد
مرد جوان در حالی که 20 روز به عروسیاش مانده بود، تازه عروس را با وصل کردن برق به قتل رساند و جسد او را در خانه بخت به آتش کشید.
همه چیز برای شروع زندگیشان آماده بود. اثاثیه نو و تمیزشان را چیده بودند، حتی چمدانهای مسافرتشان را هم بسته و گوشه اتاق گذاشته بودند تا بعد از برگزاری مراسم عروسی به ماه عسل بروند.
درست در روزهایی که حتی کارت عروسی مهرداد و همسرش هم به دست اقوام و بستگانشان رسیده بود، ناگهان خبری هولناک همه دوستان نزدیک و دور آنها را در شوک و مصیبت فرو برد.
خانه نوعروس در آتش سوخت و قبل از اینکه زندگی مشترک مهرداد و همسرش در آن خانه آغاز شود، نوعروس در جریان آتشسوزی به کام مرگ فرو رفت.
قتل نوعروس در آتشسوزی خانه
بهمن ماه سال 98 رسیدگی به قتل نوعروس 28 سالهای به نام سحر در دستور کار بازپرس جنایی قرار گرفت.
سحر در جریان آتشسوزی خانهاش واقع در جنت آباد، جان خود را از دست داده بود و جسد سوخته نوعروس از خانه بخت او بیرون کشیده شد.
با توجه به اینکه کارشناسان آتشنشانی وقوع آتشسوزی را عمدی اعلام کردند، جسد متوفی با دستور بازپرس پرونده برای انجام معاینات و آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل شد.
نتیجه معاینات پزشکی قانونی عجیب و بهتآور بود چرا که در نتیجه این معاینات اعلام شده بود، سحر قبل از اینکه در آتش خانهاش بسوزد، بهدلیل برق گرفتگی جان خود را از دست داده است. این نشان میداد که شخصی بعد از وصل کردن برق به نوعروس، خانه و جسد او را با هم به آتش کشیده بود.
فرضیههای ابتدایی مبنی بر این بود که شاید فردی از روی حسادت یا انتقام برای بر هم زدن عروسی مهرداد و سحر دست به جنایت زده است. اما در همان تحقیقات اولیه ردپای تازه داماد در قتل همسرش پررنگ شد.
همسرم را دوست داشتم ولی کشتمش!
بررسیها نشان میداد در لحظه وقوع جنایت مهرداد در محل حادثه حضور داشته اما بعد از آتش گرفتن خانه، از محل خارج شده و وانمود کرده که از وقوع حریق بیخبر است. همین کافی بود تا ظن مأموران قضایی و انتظامی به او زیاد شده و مهرداد تحت تحقیقات قرار گرفت.
مرد جوان در ابتدا سعی داشت از بیان حقیقت طفره رفته و نسبت به علت آتشسوزی خانهاش اظهار بیاطلاعی میکند اما وقتی تحت تحقیقات بیشتر قرار گرفت و با ادله قضایی انکارناپذیر روبهرو شد، چارهای جز بیان حقیقت نیافت و لب به اعتراف گشود.
متهم در اعتراف به قتل همسرش گفت:« فقط 20 روز تا عروسی من و سحر باقی مانده بود و من و همسرم خودمان را در یک قدمی رسیدن به خانه آرزوهایمان میدیدیم. ما همدیگر را دوست داشتیم و از اینکه میخواستیم سر خانه و زندگیمان برویم، خوشحال بودیم. همه مقدمات عروسیمان را فراهم کرده و حتی کارتهای دعوت را هم پخش کرده بودیم. می خواستیم بعد از عروسی برای ماه عسل به کیش برویم و سحر برای شروع این زندگی خیلی شور و شوق داشت. بعدازظهرها به خانهمان میرفت تا چیدمان خانه را طوری که دوست دارد انجام دهد و من هم به او سر میزدم.»
مهرداد در ادامه گفت:« در کنار همه شور و شوقمان مشکلاتی هم وجود داشت که کام ما را تلخ میکرد. خانواده همسرم در زندگی ما دخالت میکردند و من دوست داشتم برنامهریزیهایمان بدون دخالت دیگران با تصمیم خودمان پیش برود. بارها در طول دوران نامزدیمان به خاطر همین دخالتها بحثمان شده بود و روز حادثه باز هم به خاطر همین موضوع دعوایمان شد. وقتی جر و بحث بالا گرفت، سحر پشتش را به من کرد و گفت میخواهد به اتاق خواب برود و بخوابد. من از بیتفاوتی او خیلی عصبانی شدم و بالای سرش رفتم. سیم لپ تاپ را که به پریز پشت تختخواب وصل بود کشیدم و یک سر آن را لحظهای به بدنش وصل کردم. من قصد کشتن همسرم را نداشتم و فقط میخواستم بداند که هر کاری بخواهم میتوانم انجام دهم اما همین کار سبب شد که سحر جانش را از دست بدهد.»متهم در مورد آتش زدن خانه نوعروس گفت:« وقتی همسرم مقابل چشمانم به کام مرگ فرو رفت خیلی ترسیدم و میخواستم وانمود کنم که اودر جریان آتشسوزی جان خود را از دست داده است. برای همین روی وسایل خانه بنزین پاشیده و خانه را به آتش کشیدم و فرار کردم.»
اعدام قاتل تازه عروس
با اعترافات صریح متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد اما متهم در جریان محاکمه بار دیگر اعترافات خود را پس گرفت و گفت که روز حادثه خانه نبوده و نمیداند چه بلایی سر همسرش آمده است.
قضات دادگاه بعد از بررسی محتویات پرونده با نظر به ادله و مستندات موجود، متهم را گناهکار دانسته و با توجه به خواسته اولیای دم حکم قصاص مهرداد صادر شد.
شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد تا اینکه سرانجام صبح روز چهارشنبه 21 تیرماه امسال، متهم در محوطه زندان رجایی شهر کرج به دار مجازات آویخته شد.