خانواده های متهمان را عذاب ندهيد
با وجود آنکه تلاشهاي بسياري در جهت آرامسازي جامعه پس از وقوع حوادث تلخ اجتماعي صورت ميگيرد، باز هم به نظر ميرسد که خانوادههاي طرف دعوي، همسايگان و گروههايي که در جامعهشناسي به آنها گروههاي فعال ميگوييم، دست از کار نميکشند و سلسلهاعتراضاتي را به صورت خودجوش از سر ميگيرند.
نمونههاي بسياري براي اين نوع کنش اجتماعي وجود دارد که احتمالا در حوادث تلخ اخير که هردو آنها مربوط به تجاوز و قتل کودکان بود، جامعه را دچار نگراني کرده است.در علم جامعهشناسي، ما گروههايي را با عنوان «لينچ» شناسايي ميکنيم. هدف اصلي اين گروهها، درخواست خودسرانه اعمال قانون است، درحاليکه قانون در حال طيکردن مسير خود براي محاکمه فرد خطاکار قرار دارد و نيازي به چنين رفتارهايي نيست، اما عملا ميبينيم در حوادثي که اخيرا اتفاق افتاده، گروهي در قالب همسايگان، همشهريان، هممحليها و … با تجمعهاي اعتراضآميز مقابل خانه اقوام و بستگان قاتل، خواهان اجراي اشد مجازات براي او هستند.
واقعيت اين است که در چنين پروندههايي هيچ خلأ قانونيای وجود ندارد، خوشبختانه اهمال اجراي قانون هم در کار نيست، اما اين گروه با رفتار لينچي خود به دنبال آن هستند که هرچهزودتر، جراحتي را که اين اتفاق بر دلشان وارد کرده، التيام دهند. اين جماعت فعال که رگههايي از آشوبگري هم گاهی در آنها ديده ميشود، بيش از آنکه نگران اجراي قانون باشند، نگران آن هستند که امنيت اجتماعي و خانوادگي خود بهخاطر همسايگي يا هممحلهبودن با قاتل، مورد خدشه قرار بگيرد، درحاليکه موضوع چيز ديگري است.کودکي مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است.
صرفِ کودکبودن مقتولان پروندههاي اخير، کافي است تا جامعه نسبت به موضوع حساسيت بيشتري پيدا کند، چراکه عمق وجود هر جامعهاي با زخم و تعرضي که به کودکان و زنان وارد ميشود، آسيب ميبيند و بازسازي آن سخت و زمانبر است. بااينهمه، اينها بهانه خوبي براي ازدحامکردن در مقابل خانه قاتل و شعار سردادن عليه او و خانوادهاش نيست و اتفاقا پليس و قوه قضائيه بايد با چنين مواردي برخورد جدي کنند، چراکه خانواده فردي که اکنون در بازداشت قرار دارد نبايد متحمل فشار مردم بهخاطر جرم آن فرد شود.
لينچها اما بهخاطر شنيدن اخبار چنين جنايتهايي، نگران امنيت اجتماعي خود ميشوند و وحشتزده از تکرار چنين حادثهاي براي خانواده خود ميترسند؛ غوغايي که آنها در مقابل خانه قاتلان به راه مياندازند بيشتر بهخاطر آرامکردن خويش و کسب وجهه محلي است، نه اعمال قانون.امروز نهفقط کشور ما، بلکه حتي بسياري از کشورهاي پيشرفته مانند آمريکا هم درگير گروههاي لينچي هستند؛ گروههاي خودسري که گاه به افراد، گاه به دستهها و گروهها و گاه به اقليتهاي قومي، مذهبي و نژادي فشار ميآورند تا آنها را دچار انزوا کنند، اما در عمل گويي خواستار اجراي قانون هستند.
جامعهاي که در حال طيکردن مسير توسعه است بايد از اين رفتارهاي هيجاني بپرهيزد و به قانون و مردان اجرائي آن، اين اعتمادبهنفس را بدهد که ذرهاي از مقررات کشور عدول نميکنند و در مسير اجراي قانون، اهل اهمالکاري نيستند.