خاموشی‌هایی که عدالت را به تاریکی می‌برند

    کد خبر :1141620
قطع برق درحاشیه تهران

بازتابدر قلب روشن تهران، چراغ‌ها بی‌وقفه می‌درخشند؛ خیابان ولیعصر تا نیمه‌شب بیدار است، ساختمان‌های شمال شهر همچون همیشه در نور غرق‌اند و تابلوهای نئونی مراکز تجاری تا صبح می‌درخشند. اما تنها چند کیلومتر آن‌سوتر، در شهریار و قرچک و رباط‌کریم، مردمی زندگی می‌کنند که روزشان با خاموشی آغاز و شب‌شان در تاریکی کامل به پایان می‌رسد.

داستان خاموشی‌های اخیر در شهرستان‌های اطراف پایتخت، صرفاً یک بحران انرژی نیست؛ روایتی است از یک تبعیض ساختاری که چهره بی‌پرده‌اش را در تاریکی‌های طولانی نشان می‌دهد. این خاموشی‌ها آینه‌ای شده‌اند که نابرابری در توزیع منابع، ضعف پاسخ‌گویی مسئولان و نگاه مرکزگرایانه به توسعه را بی‌رحمانه انعکاس می‌دهند.

برق هست، اما نه برای همه

وزارت نیرو و شرکت توانیر، در مواجهه با اعتراضات مردمی، از «مدیریت بار» و «پیشگیری از فروپاشی شبکه» سخن می‌گویند؛ اما آمار رسمی چیز دیگری روایت می‌کند. داده‌های فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ نشان می‌دهد بیش از ۷۵ درصد خاموشی‌ها در ساعات اوج مصرف، متوجه شهرستان‌های جنوبی و غربی استان تهران بوده است. در همین بازه، مناطق شمالی و مرکزی تهران تقریبا بدون قطعی بوده‌اند. این یعنی خاموشی‌ها نه عادلانه توزیع شده‌اند و نه تصادفی‌اند؛ بلکه هدفمند و جهت‌دار، بر دوش مناطقی افتاده‌اند که کمترین سهم از امکانات و بیشترین سهم از مشکلات را دارند.

حاشیه‌نشینی در حاشیه توجه

شهرستان‌هایی مانند شهریار، اسلامشهر، پاکدشت و ورامین تنها خوابگاه‌های تهران نیستند. آن‌ها میزبان ایستگاه‌های برق منطقه‌ای، پست‌های فوق توزیع و خطوط کلیدی انتقال برق هستند. برق تهران از دل همین مناطق می‌گذرد، اما خود این مناطق بارها به دلیل همین برق، در خاموشی فرو رفته‌اند. این چه منطقی است که منطقه‌ای برق تولید یا منتقل می‌کند، اما ساکنانش باید با چراغ نفتی روزگار بگذرانند؟

در یکی از جلسات شورای اداری استان، یکی از مدیران برق منطقه‌ای به‌صراحت گفته بود: «قطع برق تهران تبعات امنیتی و رسانه‌ای دارد، پس ناچاریم خاموشی‌ها را در حاشیه‌ها اعمال کنیم.» جمله‌ای که هرچند بی‌رحمانه است، اما صادقانه‌ترین اعتراف به نابرابری در تصمیم‌گیری‌هاست. روشن ماندن خیابان ولیعصر مهم‌تر است از درمانگاه بدون برق در پاکدشت؟ از مغازه‌ای که اجناسش فاسد می‌شوند؟ از مدرسه‌ای که در گرما تعطیل می‌شود؟

قطعی برق در حاشیه تهران

خاموشی فقط قطعی برق نیست

این خاموشی‌ها فقط تاریکی نمی‌آورند، کهنه‌ترین زخم‌های توسعه‌نیافتگی را باز می‌کنند. درمانگاه‌ها از کار افتادن دستگاه‌های حیاتی را گزارش می‌کنند، کارگاه‌های تولیدی تعطیل می‌شوند، فروشگاه‌ها ضرر می‌بینند، مدارس درس را نیمه‌کاره رها می‌کنند، و شب‌های بی‌چراغ، امنیت اجتماعی را فرو می‌پاشد.

خاموشی‌ها نه فقط سیم‌های برق، بلکه تارهای امید را می‌برند. مردمی که با صبوری، نجابت و کمترین امکانات زندگی می‌کنند، حالا حتی از ساده‌ترین حق خود یعنی دسترسی پایدار به انرژی نیز محروم مانده‌اند. آیا این مردم، شهروندان درجه دوم جمهوری اسلامی‌اند؟

اگر قرار است خاموشی باشد، برای همه باشد

عدالت، به‌ویژه در بزنگاه‌های بحرانی، نه از وعده‌های پرزرق‌وبرق، بلکه از نحوه تقسیم رنج‌ها شناخته می‌شود. اگر کمبود انرژی واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است، این کمبود باید به شکلی عادلانه بر دوش همگان توزیع شود؛ نه اینکه فقط مناطق محروم و کم‌برخوردار طعم تاریکی را بچشند و شمال و مرکز تهران همچنان در روشنایی کامل بمانند. چرا خاموشی همیشه سهم شهرستان‌هاست و مناطق خاص پایتخت هرگز چهره بحران را نمی‌بینند؟

برای بازگشت به مسیر عدالت، چند اقدام روشن و فوری لازم است: نخست، انتشار جدول قطعی‌ها باید به‌صورت شفاف، عادلانه و سراسری انجام گیرد. دوم، خاموشی نباید به ابزاری برای خاموش‌کردن صدای حاشیه‌ها بدل شود. سوم، زیرساخت‌های فرسوده و آسیب‌پذیر در شهرستان‌ها باید تقویت و به‌روز شود. و مهم‌تر از همه، نگاه توسعه‌ای کشور باید از تمرکز افراطی بر مرکز فاصله گرفته و به سمت پیرامون و مناطق کمتر برخوردار متمایل شود.

مردم شهرستان‌های اطراف تهران، نجیب‌تر از آن‌اند که هر روز برای حقی ساده چون برق، اعتراض کنند. اما سکوت آن‌ها را نباید به‌منزله رضایت تلقی کرد. اگر قرار است «عدالت» حتی در توزیع فقر رعایت شود، بیایید از خاموشی‌ها آغاز کنیم. برق اگر هست، برای همه باشد؛ اگر نیست، برای همه نباشد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید