حمله گازانبری به آرای مسکن مهر
وقتی پای منافع حزبی و انتخاباتی در میان باشد هر طرح و برنامهای میتواند هم خوب باشد هم بد. اگر توسط رقیب تکمیل شود این ظرفیت را پیدا میکند که بشود با لودر از رویش رد شد. اگر هم دوستان ما در آن ایفای نقش کنند باید تمام قد محافظتش کرد.
کارتون بارباپاپا یادتان هست؟ هر لحظه تغییر شکل میدادند تا مبتنی بر شرایط مورد استفاده قرار گیرند. مسکن مهر این روزها چنین نقشی را پیدا کرده است. مدیران شهرداری که تا دیروز با رییس دولتهای نهم و دهم مشکل داشتند و مسکن مهر را “زاغهنشینی جدید” میخواندند، امروز در نقش سوپرمن از دست متقاضیان نامه میگیرند که مشکلات مسکن مهر را حل کنند؛ چون حالا شرایط اینطور اقتضا میکند. شرایط اقتضا میکند در مناظره ها رییس دولتهای نهم و دهم را همنشین محرومان بنامند. باید از تمام ظرفیت برای جمع کردن سبد رای پردیسیها، هشتگردیها، پرندیها و سایر شهرهای جدید استفاده کنند. از کجا معلوم شاید اگر رای آوردند زاغهنشینی جدید را هم ادامه دادند. به هر حال پای رای در میان است و نباید کاری کنند یا حرفی بزنند که مردم ناراحت شوند.
مسکن مهر دیروز خوب بود، امروز بد است، فردا بدتر میشود، پسفردا ممکن است بهترین طرح تاریخ باشد. بستگی دارد ما در کدام حزب و گروه بخواهیم از آن بهرهبرداری تبلیغاتی کنیم. آنچه مسلم است اینکه مسکن مهر امروز برای بعضیها نمیتواند زیاد خوب باشد، چون جشن اختتام آن در دولت یازدهم برپا میشود، چون سهم دولت یازدهم از تحویل کل واحدها 55 درصد است، چون 96 درصد مسکن مهر تکمیل شده و چهار درصد هم در مرحله نازک کاری قرار دارد، چون هم جناحیهای بعضی کاندیداها بعد از گذشت شش سال بیش از 45 درصد آن را به مردم تحویل ندادند.
یادمان نرفته که میخواستند سالانه یک میلیون مسکن مهر بسازند اما بعد از گذشت شش سال 690 هزار واحد را عمدتا بدون آسفالت و پارک و مدرسه و مسجد و درمانگاه و … تحویل دادند. برخی کاندیداهای امروز هم که تا دیروز منتقد شماره یک احمدینژاد محسوب میشدند حالا لباس هواداری به تن کردهاند.
مدعیانی که تا دیروز در قامت دلواپسان مسکن مهر برای اختتام هرچه سریعتر این طرح یقه پاره میکردند، امروز و در آستانه تکمیل آن داد سر میدهند که چرا نباید این طرح محرومان ادامه پیدا کند؟ چرا در زمان انتخابات سرعت افتتاحها بالا رفته است؟ انگار افتتاح نمایشی راه آهن اصفهان ـ شیراز و اتوبانها و دهها پروژه نیمه کاره دیگر در اواخر دولت نهم را فراموش کردهاند.
انگار یادشان رفته که از یک دهه خاموش بودن مانیتورینگ طرحهای جامع و تفصیلی کلانشهرها در زمان دولتهای نهم و دهم بهترین استفاده را کردند و 490 هزار واحد خالی لوکس تهران را روی دست اقتصاد کشور گذاشتند. انگار فراموش کردهاند با فروش تراکم چطور حق عبور و مرور و نفس کشیدن تهرانیها را فروختند. یادشان رفته در شرایطی که هیچ یک از ساکنان اطراف گود ایران زمین نمیتوانستند بیش از دو طبقه احداث کنند، بابک زنجانی به علت مطالباتش از شهرداری تهران درخصوص پروژه پل صدر، طی چهار ماه چهار مصوبه کمیسیون ماده 5 اخذ کرده بود و تخلفاتش از شش طبقه آغاز و تا کسب مجوز ساختمانی با 38 طبقه به پایان رسید. حالا برای دفاع از 96 درصد مردم لباس رزم پوشیدهاند و رو در روی چهار درصد ایستادهاند. انگار یادشان رفته به قول عباس آخوندی چهار درصد ثروتمند، یاری وفادارتر از شهردار تهران نداشتند.