حمله همه جانبه به «مرد خاکستری اصلاحات»؛ راز حمایتهای سیدحسن خمینی و آیتالله خوئینیها از احمدینژاد و قالیباف چیست؟

سیدحسن خمینی بعد از بیرون آمدن احمدی نژاد از قدرت تلاش کرد ارتباطش را با او حفظ کند و موسوی خوئینیها نیز با چنین موضعگیریهایی تلاش میکند به بخشهایی از اصولگرایی نزدیک شود تا شکافهای موجود را ترمیم کنند.
رفتارهای سیدحسن خمینی و موسوی خوئینی را نمی توان در قالب یک اتفاق خلاصه کرد. حمایت اصولگرایانی همچون احمدینژاد و محمدباقر قالیباف از سوی آنها نشان میدهد، استراتژی پرکردن شکاف با بخشی از اصولگرایان در دستور کار قرار گرفته است.
تنها حضور سیدحسن خمینی در مراسم تقدیر از قالیباف نبود که ناراحتی اصلاح طلبان را به دنبال داشت. این اتفاق با نامه سرگشادهای که موسوی خوئینیها به نجفی (به عنوان شهردار تهران) نوشت، تشدید شد. اصلاح طلبان اگرچه خطاب به سیدحسن خمینی حرف چندان تندی نگفتند اما در مخالفت با موسوی خوئینیها صراحت بیشتری داشتند. تا آنجا که بسیاری در صفحات مجازی از این موضوعگیری به طور علنی انتقاد کردند. رویهای که پیشتر سابقه اینچنینی برای آن در خاطر نیست.
دبیرکل مجمع روحانیون مبارز تهران در پیام خود خطاب به دکتر محمدعلی نجفی پس از عرض تبریک نوشت: مایلم، با عرض پوزش، مطلبی را یادآور شوم و آن این است که لطف بفرمایید و برخلاف آنچه در ماههای گذشته در برخی محافل و در بعضی رسانهها رواج داشته است، جنابعالی سنت حسنهای را که درخورِ شأن و شخصیت شماست در پیش بگیرید. در ماههای گذشته، اینجا وآنجا، همۀ سخنها بر سر این بوده است که شهرداری در گذشته چه مشکلاتی به وجود آورده است و چه گرفتاریهایی را به ارث گذاشته است و … درخواستِ بنده این است که به جای آنکه، در گزارشهای خود به همشهریانِ تهرانی، فهرستی از مشکلاتِ بهجامانده از گذشته ارائه بفرمایید، به مردم نوید دهید که شهر شما را آبادتر خواهیم کرد، شهر تهران سامانیافتهتر خواهد شد، و مردم را به کارهای مهمی که به خواست خدا انجام خواهید داد امیدوار کنید.
بنده اطلاعات لازم را برای داوری دربارۀ آنچه گفته میشد و یا گفته میشود ندارم، اما، در سالهای گذشته، تهران را هر سال آبادتر از سال قبل دیدهام. سالها پیش، بنده از یکی از دوستان مشترک، که قطعاً جنابعالی هم وی را صاحبنظر در امور شهریِ تهران بزرگ میدانید، دربارۀ مدیریت آقای قالیباف سؤال کردم. آن دوست محترم از توانایی و مدیریت قابل قبول ایشان یاد کرد. »
اصل حرف اصلاح طلبان به این باز می گشت که چرا توصیه شده «درباره گذشته» و «مشکلات به جا مانده» حرف و سخنی به میان نیاد.
رضا علیجانی فعال ملی مذهبی که درفرانسه زندگی می کند به این بهانه در یادداشتی از اصلاح طلبان خواست «موضعشان را با حرفهای موسوی خوئینیها مشخص کنند».
او معتقد بود درحالی که حتی اصولگرایانی مانند میرسلیم میگوید: «هرجا که قالیباف می رود باید مراقب او بود تا تخلف نکند»، چرا اصلاح طلبان به تعریف و تمجید از او می پردازند.
آن بخش از اظهارات سیدحسن خمینی که از حضور قالیباف با لباس مبدل در میان معتادان به جای «گعدهنشینیهای شبانه» تقدیر کرده بود نیز بیشترین حجم حملات را به دنبال داشت.
عمده نقدهایی که به موسوی خوئینیها شد، در کانالهای تلگرامی و صفحات شخصی در فضای مجازی بود. این نقدها به طور مبسوط به رسانههای رسمی اصلاح طلبان راه پیدا نکرد.
همین مساله هم باعث شد تا نقدها تندتر باشد. اما درجایی که به سیاستورزان اصلاحاتی و مشارکتی می رسید نقدها کمی ملایم تر بیان می شد.
عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات در واکنش به این اظهارات در توئیت خود نوشت: «آقای موسوی خوئینی ها توصیه اخلاقی کرده اند که آقای نجفی کاری به عملکرد منفی قالیباف نداشته باشد و گزارش ندهد. قول میدهند طلبکار نشود؟»
به اعتقاد اصلاح طلبان توصیههایی که در مورد قالیباف شده است بیشتر از آنکه اخلاقی باشد، متضمن سرپوش گذاشتن بر ناراستیهاست. اصلاح طلبان در فضای مجازی معتقد بودند که یکی از دلایلی که قالیباف نتوانست تا پایان در رقابتها باقی بماند، نقد عملکرد او در شهرداری توسط فعالان سیاسی اصلاح طلب بود. حالا چه اتفاقی افتاده که به یکباره شرایط تغییر کرده و از ندیده گرفتن گذشته حرف می زنند؟
محمدجواد روح از روزنامه نگاران اصلاح طلب در یادداشتی به نقد دیدگاه موسوی خوئینیها از همین منظر پرداخت و نوشت: آیتالله موسوی خویینی در این پیام کوشیده الگوی تازه ای برای مدیریت در جمهوری اسلامی ارایه دهد و الگوی”نفی و تخریب گذشته” را که تاکنون عموما از سوی دولت ها و مدیران اتخاذ می شده؛ به کناری نهد. این توصیه از منظر اخلاقی، ظاهرا درست و پسندیده است؛ اما پرسش دقیقا همینجاست که آیا این الگو، اخلاقی است؟»
درحالی که بسیاری از روزنامه نگاران و اصلاح طلبان به دنبال این بودند تا پس از رفتن قالیباف از شهرداری تازه پروندههای مربوط به او را بررسی و علنی کنند، توصیه موسوی خوئینیها و دفاعیات سیدحسن خمینی درست در نقطه مقابل آنها قرار داشت. جواد روح در این باره مینویسد: آیا اینکه گزارش به شهروندان درباره وضع موجود و میراث طولانی ترین دوران مدیریت شهری پس از انقلاب را بایگانی کنیم و به شهروندان تهرانی (بعنوان صاحبان اصلی و اصیل شهر) نگوییم “چه گرفته ایم”؛ اخلاقی است؟ اینکه مدیران پیشین را یکسویه نفی و تخریب نکنیم و درباره خدمات و اقدامات آنها به انصاف سخن گوییم؛ یک بحث است و اینکه شهروندان را محرم ندانیم و شعار “دانستن حق مردم است” را تعطیل کنیم، بحثی دیگر.»
بعد از آنکه انتقاد به موسوی خوئینیها از این منظر آغاز شد، بسیاری به واکاوی گذشته او نیز پرداختند. یکبار دیگر پرونده نقش وی در تسخیر لانه جاسوسی باز شد و وی به عنوان طراح و پشتیبان حمله کنندگان به سفارت آمریکا مورد نقد قرار گرفت.
جواد روح در یادداشت خود در این باره مینویسد: چپ اسلامی که آیتالله موسوی خویینی از برجسته ترین چهره های آن است؛ البته خود سابقه مثبت و روشنی در برخورد با میراث گذشتگان بویژه در قبال دولت موقت و مهندس مهدی بازرگان ندارد. اینکه امروز دبیرکل مجمع روحانیون مبارز می خواهد آن رویه پیشین را وداع گوید؛ گامی مثبت است. اما راهی که پیشنهاد می دهد؛ بیراهه است. تفاوت برخورد چپ اسلامی با میراث بازرگان با توصیه امروز در قبال میراث قالیباف آنجاست که آن زمان، تخریب ها و سندسازی ها یکسویه و مبتنی بر افشاگری هایی بود که بار ایدئولوژیک و اتهام زنی داشت.»
موسوی خوئینیها را بسیاری پدرخوانده اصلاح طلبان میدانند. از او با عنوان مرد خاکستری یاد می شود که در سایه زندگی میکند. اما اخیرا او فعالیتش را (خصوصا از طریق یک کانال تلگرامی) افزایش داده است. به نظر می رسد آنچه او و سیدحسن خمینی دنبال میکنند با استراتژی مشخص انجام می شود. سیدحسن خمینی بعد از بیرون آمدن احمدی نژاد از قدرت تلاش کرد ارتباطش را با او حفظ کند و موسوی خوئینیها نیز با چنین موضعگیریهایی تلاش میکند به بخشهایی از اصولگرایی نزدیک شود تا شکافهای موجود را ترمیم کنند.
منبع:نامه نیوز