حمایت مصر از فلسطین و فاصله گرفتن از نقش میانجی گری/ چرا راهبردهای مصر در مورد اسرائیل و فلسطین تغییر کرده است؟
از جمله دلایل اهمیت دور اخیر خشونتها در سرزمینهای اشغالی و جنگ غزه، موضع و رویکرد جدید مصر در همراهی و حمایت بیشتر از مردم فلسطین است. پیش از این مصر تنها به ایفای نقش میانجی برای آتشبس بسنده میکرد. دلایل تغییر رویکرد مصر چیست؟
«بازتاب»؛ آرش صفار- مصر همواره یکی از مهمترین بازیگران منازعه فلسطینی-اسرائیلی بوده است. با این حال، این کشور در سالهای اخیر به واسطه روابط امنیتی با تلآویو و وابستگی اقتصادی به کمکهای ایالاتمتحده از یکسو و گرایشهای اخوانی در مقاومت فلسطینی در عزه از سوی دیگر، حمایت چندانی از غزه در برابر اسرائیل نداشته و نقش خود را به میانجیگری برای آتشبس محدود کرده است.
با این وجود در جنگ اخیر میان اسرائیل و غزه شاهد تغییر رویکرد مصر و همراهی بیشتر با فلسطینیها از جانب قاهره بودیم. وبسایت تحلیلی «المانیتور» به دلایل این تغییر رویکرد در مصر پرداخته است.
روز 20 می، بنیامین نتانیاهو موافقت کابینه امنیتی اسرائیل با ابتکار مصر برای آتشبس دوجانبه و بیقید و شرط را اعلام کرد.
پیش از این مصر در همراهی با بسیاری از کشورهای دیگر، حمله اسرائیل به غزه را محکوم کرده بود؛ هر چند بر خلاف سایر کشورهای عرب، مصر گامهای مشخصی را برای پایان دادن به درگیریها در پیش گرفت.
بر اساس یادداشت المانیتور، روز 14 می، هیئت امنیتی مصر با سفر به غزه و تلآویو، گفتگوها با مقامهای حماس و اسرائیل برای برقراری آتشبس را آغاز کرد؛ پیشنهاد قاهره توسط نتانیاهو رد شد و او بر ادامه عملیات نظامی علیه غزه تأکید کرد.
در پی عدم پذیرش پیشنهاد مصر، «سامح شکری»، وزیر خارجه این کشور در جلسه اتحادیه عرب، خشونتهای اسرائیل در مسجد الاقصی را محکوم کرد؛ به گفته او مصر از تمام کشورها را برای جلوگیری از وخیمتر شدن اوضاع در قدس دعوت کرده است. سامح شکری در عین حال تأکید کرد که «ما پاسخ لازم را دریافت نکردیم».
روز 18 می، «عبدالفتاح السیسی»، رئیسجمهور مصر در جریان سفر خود به فرانسه، از اهدای کمک 500 میلیون دلاری برای بازسازی غزه، پس از آرام شدن شرایط خبر داد.
در اقدامی استثنایی، مصر در 15 می، همزمان با عید فطر، گذرگاه مرزی رفح را باز کرد تا مجروحان فلسطینی در بیمارستانهای مصر تحت مداوا قرار بگیرند. به علاوه وزارت بهداشت این کشور یک تیم درمانی اورژانسی با آمبولانسهای مجهز را برای انتقال مجروحان فلسطینی به بیمارستانهای مصر در شمال سینا، قاهره و اسماعیلیه اعزام کرد؛ قاهره 11 بیمارستان را به این هدف اختصاص داده بود.
بر اساس این یادداشت، اقدام دیگر مصر ارسال کاروانی از کمکهای دارویی، محصولات غذایی و سوخت به غزه در روز 17 می بود؛ روی کامیونها حامل این کمکها بنرهایی نصب شده که روی آن نوشته شده بود «در همبستگی با فلسطینیها، از طرف دولت و مردم مصر».
همزمان و در همراهی با تغییر رویکرد رسمی مصر، «عمر هاشم»، اندیشمند و واعظ الازهر در نماز جمعه این دانشگاه، خواستار اتحاد مسلمانان و یک «نیروی بازدارنده اسلامی» برای بیرون کشیدن قدس از دست «سرگردانهای بیگانه» شد.
عمر هاشم همچنین تأکید کرد که آنچه با زور گرفته شده، باید با زور پس گرفته شود؛ او «صهیونیستهای ستمگر» را برای «زیر پا گذاشتن حقوق بشر و حرمت مسجد الاقصی و تحریک علیه سایر ادیان الهی با کفر خود» به باد انتقاد گرفت.
هاشم همچنین سازمانهای بینالمللی حقوق بشری و رهبران عرب و جهان را به دلیل «سکوت ننگین و ناجوانمردانه» در برابر جنایات اسرائیل مورد انتقاد قرار داد.
خطبههای عمر هاشم در نماز جمعه از این جهت اهمیت دارد که سخنرانیهای همه مبلغین و امامان جمعه و جماعت از قبل توسط وزارت اوقاف مصر تأیید میشود؛ چه اینکه خطبههای نماز جمعه الازهر، در تلویزیون ملی مصر پخش شد.
این رویدادها نشاندهنده تغییر مهمی در رویکرد مصر نسبت به فلسطینیها، به ویژه حماس است که پیشتر از سوی قاهره به عنوان تهدیدی علیه امنیت مصر نگریسته میشد.
به ادعای نویسنده، حماس از سال 2017 دچار تحول شده است؛ این سازمان اولویتهای سیاسی خود در خصوص مقاومت را مورد بازنگری قرار داده و برای جلب اعتماد مصر و تقویت پیوندهای خود با این کشور، از اخوان المسلمین فاصله گرفته است.
روابط با مصر از این رو برای حماس اهمیت دارد که این کشور مهمترین قدرت منطقهای است که به اسرائیل برای حفظ محاصره غزه کمک کرده است.
یادداشت المانیتور با اشاره به تحلیل «مصطفی کمال السید»، استاد علوم سیاسی دانشگاه قاهره، بر این موضوع تأکید میکند که رهبری مصر دیگر حماس را به عنوان مسئول حملات تروریستی در شبه جزیره سینا در نظر نمیگیرد و این مسئله به مقامهای مصری اجازه بازنگری در موضع خود نسبت به حماس را میدهد.
السید همچنین معتقد است که حمایت مصر از فلسطینیها با هدف بازیابی نقش پیشین این کشور به عنوان میانجیگر منطقهای میان فلسطینیها و اسرائیل انجام میگیرد.
مطابق نظر این استاد دانشگاه قاهره، مصر همچنین از عادیسازی روابط اسرائیل با برخی کشورهای عرب، به ویژه امارات نگران است.
مصر به گفتگوهای ابوظبی و تلآویو در خصوص پروژههای مشترک نفت و گاز و طرح خط لوله از دریای سرخ به مدیترانه، به دیده شک مینگرد و بر این باور است که این طرحها به اقتصاد مصر آسیب میزند.
خط لوله مورد اشاره، قرار است نفت امارات را از طریف بندر ایلات اسرائیل در دریای سرخ به بندر اشکلون در دریای مدیترانه منتقل و دسترسی ابوظبی به بازارهای اروپا، بدون گذر از کانال سوئز را محقق کند.
علیرغم این نکات، مطابق یادداشت، «مصطفی الفقی»، دیپلمات پیشین و تحلیلگر بر این باور است که تغییری در رویکرد مصر نسبت به فلسطینیها رخ نداده و «آنچه شاهدیم صرفا تداوم نقش تاریخی مصر به عنوان یک بازیگر کلیدی منطقه است»؛ به گفته او، رنج مردم فلسطین همواره یک اولویت مصر بوده است.
الفقی به این نکته اشاره میکند که اقدامات مصر در جریان بحران، بیشتر با توجه به نگرانی مقامهای این کشور از ناآرامیهای اجتماعی و با هدف آرامسازی جامعه مصر انجام شده است.
به نظر این تحلیلگر، بسته نگاه داشتن گذرگاه رفح از سوی مصر در جهان عرب و اسلام به معنی همدستی قاهره با جنایتهای اسرائیل تفسیر میشد.
با این حال الفقی تأکید میکند که در بحران اخیر، پاکسازی قومی و کشتار فلسطینیها توسط اسرائیل در مقیاسی رخ داد که قبلاً هرگز دیده نشده بود؛ بنابراین مصر نمیتوانست به سکوت ادامه دهد. در واقع مصر با باز کردن کذرگاه رفح، «راه میانه» را در پیش گرفت, نه محاصره غزه را تشدید کرد و نه به هزاران فلسطینی اجازه ورود به سینا –مطابق طرح دونالد ترامپ- را داد.
بنا بر آنچه از یادداشت المانیتور گفته شد، به نظر میرسد مجموعهای از دغدغههای همچون تداوم اهمیت استراتژیک مصر به عنوان بازیگری مهم در منازعه اسرائیل-فلسطین، نگرانی از ناآرامی داخلی و همچنین نگرانیها ژئواکونومیک از تأثیرات همکاریهای ابوظبی با تلآویو بر منافع مصر سبب اتخاذ سیاست جدیدی برای همراهی بیشتر با فلسطینیها از سوی قاهره شده است.
به علاوه بازنگری حماس در روابط خود با شبکه اخوانی منطقه –آنطور که یادداشت مدعی است- در تغییر نگرش رهبران مصر به این گروه موثر بوده است؛ اگر این بازنگری حقیقت داشته باشد، احتمالا نشاندهنده این موضوع است که از دید رهبران حماس، بهبود و توسعه روابط با قاهره در تقابل با اسرائیل، نتایج مهمتری نسبت به روابط با آنکارا دارد. به نظر میرسد چگونگی مدیریت روابط با مصر و ترکیه یکی از مهمترین دغدغههای رهبران حماس باشد.